Categories
یونس

یونس ‮معرفی کتاب یونس‬

معرفی کتاب یونس

بر اساس کتاب دوّم پادشاهان ۱۴:۲۵، موطن یونس نبی جَت‌خِفِر، در نزدیکی ناصره بود. از همین آیه می‌توان دریافت که یونس در مملکت شمالی و در دورۀ طولانی و پررونق یِرُبعام دوّم (حدود ۷۹۳ تا ۷۵۳ ق.م.) می‌زیست و خدمت می‌کرد، یعنی اندکی پیش از عاموس نبی. یِرُبعام توانسته بود به واسطۀ مشکلات داخلیِ ملتهای آشور و اَرام، حدود مملکت خود را تا آنجا که در روزگار داوود و سلیمان بود، بگسترد. اما دیانت حقیقی رو به افول بود و مردم از نظر روحانی و اخلاقی دچار انحطاط بودند. از این رو، خدا بر آن بود که مملکت اسرائیل را به دست آشوریان تسلیم کند.

موضوع اصلی کتاب یونس، موعظۀ توبه به ملتی بت‌پرست است. نینوا، آن شهر عظیم و پر از فساد، در اثر موعظۀ یونس توبه کرد، اما ملت اسرائیل با وجود پیامهایی که خدا از طریق انبیای مختلف به ایشان می‌داد، توبه نمی‌کردند. این درسی بود برای قوم اسرائیل تا بدانند که هرچند قوم برگزیدۀ خدا هستند، اما از حقّی انحصاری در رابطه با او برخوردار نیستند. او خداوندگار تمامی خلقت است و همۀ ملتها باید به او پاسخگو باشند.

تقسیم‌بندی کلّی

۱- گریز از ارادۀ خدا (باب ۱)

۲- تسلیم به ارادۀ خدا (باب ۲)

۳- انجام ارادۀ خدا (باب ۳)

۴- خشم نسبت به شفقت خدا (باب ۴)

Categories
یونس

یونس 1

یونس از خداوند می‌گریزد

1 کلام خداوند بر یونس پسر اَمِتّای نازل شده، گفت:

2 «برخیز و به نینوا، آن شهر بزرگ برو و بر ضد آن فریاد برآور، زیرا شرارت آن به حضور من سر برکشیده است.»

3 اما یونس برخاست تا از حضور خداوند به تَرشیش بگریزد! پس به یافا فرود آمد. در آنجا کشتی‌ای یافت که عازم تَرشیش بود. کرایه‌اش را داد و سوار شد تا همراه ایشان از حضور خداوند به تَرشیش بگریزد.

4 اما خداوند بادی شدید بر دریا وزانید، و چنان توفانی عظیم برخاست که چیزی نمانده بود کشتی در هم بشکند.

5 ملوانان به وحشت افتادند و هریک نزد خدای خویش فریاد برآوردند. آنها بار کشتی را به دریا ریختند تا آن را سبک کنند. اما پیش از این، یونس به اندرون کشتی فرود شده و دراز کشیده بود، و در خوابی سنگین بود.

6 ناخدای کشتی نزد او رفت و گفت: «چگونه می‌توانی راحت بخوابی؟ برخیز و خدایت را بخوان، شاید آن خدا بر ما نظر کند و هلاک نشویم.»

7 آنگاه ملوانان به یکدیگر گفتند: «بیایید قرعه بیفکنیم تا دریابیم به سبب چه کسی این بلا بر ما نازل شده است.» پس چنین کردند و قرعه به نام یونس افتاد.

8 بنابراین از او پرسیدند: «به ما بگو به سبب چه کسی این بلا بر ما نازل شده است؟ پیشه‌ات چیست؟ از کجا می‌آیی؟ سرزمینت کجاست؟ از کدامین قوم هستی؟»

9 یونس پاسخ داد: «من عبرانی هستم و ترس یهوه، خدای آسمان را به دل دارم، همان که دریا و خشکی را آفرید.»

10 آن مردان سخت به وحشت افتادند و از او پرسیدند: «این چه کاری است که کرده‌ای؟» زیرا می‌دانستند از حضور خداوند می‌گریزد، چراکه خود پیشتر بدیشان گفته بود.

11 دریا همچنان متلاطم و متلاطم‌تر می‌شد. پس از او پرسیدند: «با تو چه کنیم تا دریا بر ما آرام شود؟»

12 یونس گفت: «مرا برگرفته، به دریا افکنید تا دریا بر شما آرام شود. زیرا می‌دانم این توفان عظیم به سبب من بر شما نازل شده است.»

13 اما آن مردان سخت پارو زدند تا کشتی را به خشکی بازگردانند، ولی نتوانستند. زیرا دریا هر لحظه بر ضد آنها متلاطم و متلاطم‌تر می‌شد.

14 پس به درگاه خداوند فریاد برآوردند که: «آه، ای خداوند، تمنا اینکه به سبب جان این شخص تلف نشویم. مگذار دست ما به خون بی‌گناهی آلوده شود. زیرا تو ای خداوند، هر چه بخواهی می‌کنی.»

15 آنگاه یونس را برگرفته، به دریا افکندند، و دریا از خروش خود آرام گرفت.

16 آن مردان سخت از خداوند ترسیدند و قربانیها به او تقدیم کرده، برایش نذرها نمودند.

17 آنگاه خداوند ماهی بزرگی برگماشت تا یونس را فرو بلعد. و یونس سه روز و سه شب در شکم ماهی بود.

Categories
یونس

یونس 2

دعای یونس

1 و یونس از شکم ماهی نزد یهوه، خدای خود دعا کرد

2 و گفت:

«در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردم

و او مرا مستجاب فرمود.

از شکم هاویه فریاد کمک سر دادم

و تو آواز مرا شنیدی.

3 مرا به ژرفا افکنده بودی،

به قعر دریاها؛

سیلابها مرا احاطه کرد،

و همۀ موج و خیزابهایت

مرا درنوردید.

4 گفتم: ”از چشم تو افتادم.

چگونه دیگر‌بار بر قُدس تو خواهم نگریست؟“

5 آبهای خروشان جانم را تهدید کرد،

ژرفا مرا در میان گرفت؛

خزه‌ها گِرد سرم تنید.

6 به بُنِ کوهها فرو رفتم،

و زمین برای همیشه در بندم کشید.

«اما تو حیاتم را از گور برکشیدی،

تو ای یهوه، خدای من.

7 چون جانم در اندرونم بی‌هوش می‌شد،

خداوند را یاد کردم؛

دعایم به درگاه تو بلند شد

و به معبد مقدس تو رسید.

8 آنان که بتهای بی‌ارزش را عبادت می‌کنند،

وفاداری خویش را ترک می‌گویند.

9 اما من با آواز شکرگزاری

برای تو قربانی خواهم کرد،

و نذرم را اَدا خواهم نمود.

نجات از آن خداوند است.»

10 پس خداوند ماهی را امر فرمود، و ماهی یونس را بر زمین خشک قِی کرد.

Categories
یونس

یونس 3

یونس به نینوا می‌رود

1 آنگاه کلام خداوند بار دوّم بر یونس نازل شده، گفت:

2 «برخیز و به نینوا، آن شهر بزرگ برو و پیامی را که به تو می‌گویم، بدان ندا کن.‌»

3 یونس برخاست و مطابق کلام خداوند به نینوا رفت. نینوا شهری بسیار بزرگ بود که دیدار از آن سه روز به طول می‌انجامید.

4 یونس به شهر داخل شد و به ندا کردن آغاز کرده، گفت: «پس از چهل روز نینوا به‌تمامی واژگون خواهد شد.» اما هنوز بیش از یک روز نگذشته بود که

5 مردمان نینوا به خدا ایمان آورده، به روزۀ عمومی ندا کردند و از خُرد و بزرگ، پلاس پوشیدند.

6 چون خبر این وقایع به پادشاه نینوا رسید، از تخت خود برخاست و ردای شاهانه بَر کنده، پلاس در بر کرد و بر خاکستر نشست.

7 آنگاه در سراسر نینوا ندا در داده، گفت: «به فرمان پادشاه و بزرگانش، هیچ انسان یا حیوان، گله یا رمه، نباید چیزی بخورند یا بچرند یا بیاشامند.

8 انسان و حیوان باید پلاس بپوشند و به درگاه خدا فریاد بلند سر دهند و هر یک از راههای بد و از خشونت دستان خویش بازگشت کنند.

9 کسی چه داند؟ شاید خدا منصرف شده، به رحم آید و خشم تند خویش بازدارد، تا هلاک نشویم.»

10 چون خدا عمل آنان را دید و اینکه چگونه از راههای بد خویش بازگشتند، منصرف شده، بلایی را که بدان تهدیدشان کرده بود بر سرشان نیاورد.

Categories
یونس

یونس 4

خشم یونس و شفقت خدا

1 اما این در نظر یونس بسیار بد آمد و خشمش افروخته شده،

2 به درگاه خداوند دعا کرده، گفت: «ای خداوند، آیا همین نبود سخن من، آنگاه که هنوز در ولایت خود بودم؟ از همین رو، شتابان به تَرشیش گریختم. می‌دانستم تو خدایی هستی فیّاض و رحیم و دیرخشم، که محبتت را پایانی نیست و از فرستادن بلا منصرف می‌شوی.

3 اکنون ای خداوند، جانم را بستان که مردن برایم بهتر از زیستن است.»

4 اما خداوند پاسخ داد: «آیا رواست که خشمگین شوی؟»

5 آنگاه یونس از شهر بیرون رفت و جایی در شرق شهر بر زمین نشست. در آنجا برای خود سایه‌بانی ساخت و زیر سایه‌اش نشست تا ببیند بر سر شهر چه می‌آید.

6 آنگاه یهوه خدا، گیاهی برگماشت و آن را تا بالای سر یونس نمو داد تا بر او سایه افکَنَد و از ناخشنودی او اندکی بکاهد. یونس از بابت آن گیاه بسیار شادمان شد.

7 اما سپیده‌دمِ روز بعد، خدا کِرمی برگماشت که گیاه را زد، و خشک شد.

8 چون خورشید برآمد، خدا بادی سوزان از جانب شرق برگماشت و آفتاب چنان بر سر یونس تابید که بی‌تاب شد و آرزوی مرگ کرده، گفت: «مردن برایم بهتر از زیستن است.»

9 آنگاه خدا به یونس گفت: «آیا رواست که به‌خاطر گیاهی خشمگین شوی؟» یونس گفت: «آری، رواست که تا به مرگ خشمگین شوم.»

10 خداوند گفت: «تو بر گیاهی که محنتی برایش نبردی و آن را نرویانیدی، دل سوزاندی، گیاهی که شبی سر برکشید و شبی دیگر پژمرد.

11 پس من چگونه می‌توانم بر نینوا دل نسوزانم، بر آن شهر بزرگ با بیش از یکصد و بیست هزار جمعیت که دست راست و چپ خویش از هم تشخیص نمی‌دهند، با حیوانات بسیار؟»

Categories
میکاه

میکاه ‮معرفی کتاب میکاه‬

معرفی کتاب میکاه

میکاه اهل یهودا بود. از اشاره‌ای که در ۱:۱ شده می‌توان خدمت او را به سالهای ۷۵۰ تا ۶۸۶ ق.م. مربوط دانست. لذا او با اِشعیا و هوشع هم‌عصر بوده است. به سبب تعلق به این دوره است که میکاه سقوط سامِرِه (۷۲۲-۷۲۱ ق.م.) را پیشگویی می‌کند. از اشاراتی که به وضع دیانت در میان قوم شده، به نظر می‌رسد خدمت او مربوط به زمانی پیش از اصلاحات حِزِقیای پادشاه باشد.

کتاب میکاه حاوی تناوبی از هشدارهای هلاکت و نویدهای امید است، یعنی هم داوری و هم رهایی به دست خدا. میکاه بر نفرت خدا از بت‌پرستی، بی‌عدالتی و تشریفات دینیِ صرف تأکید می‌کند و می‌گوید که خدا از روحیۀ توبه‌کار خشنود می‌شود. میکاه در آخر اعلام می‌دارد که صَهیون در آینده از جلالی فزونتر از هر زمان دیگر برخوردار خواهد شد و اگرچه دودمان داوود خاتمه خواهد یافت، اما از طریق ظهور مسیحای موعود به اوجی بی‌سابقه خواهد رسید.

تقسیم‌بندی کلّی

۱- داوری خدا بر اسرائیل و یهودا (بابهای ۱ تا ۳)

۲- امید برای اسرائیل و یهودا (بابهای ۴ و ۵)

۳- دعوی خدا با اسرائیل (باب ۶)

۴- تبدیل ناامیدی به پیروزی (باب ۷)

Categories
میکاه

میکاه 1

1 کلام خداوند که در ایام یوتام و آحاز و حِزِقیا، پادشاهان یهودا، بر میکاهِ مورِشِتی نازل شد و آن را دربارۀ سامِرِه و اورشلیم دید:

داوری بر سامِرِه و اورشلیم

2 ای همۀ قومها، بشنوید،

و ای زمین و هرآنچه در آن است، گوش فرا دهید؛

خداوندگارْ یهوه بر شما شاهد باشد،

آری، خداوندگار از معبد مقدسش بر شما شهادت دهد.

3 زیرا هان خداوند از مکان خویش بیرون می‌آید؛

او نزول کرده، بر بلندیهای زمین می‌خرامد.

4 کوهها زیر او گداخته می‌شود،

و درّه‌ها شکافته می‌گردد،

همچون موم در برابر آتش،

و مانند آبی که در سراشیبی ریخته شود.

5 این‌همه به سبب عِصیان یعقوب

و گناهان خاندان اسرائیل است.

عِصیان یعقوب چیست؟

آیا سامِرِه نیست؟

و مکانهای بلندیهودا کدام است؟

آیا اورشلیم نیست؟

6 پس سامِرِه را به ویرانه‌ای در صحرا بدل خواهم کرد،

و به مکانی برای غرس تاکستانها؛

سنگهایش را به وادی خواهم ریخت،

و بنیانش را منکشف خواهم کرد.

7 همۀ تمثالهای تراشیده‌اش خرد خواهد شد،

همۀ مزدهایش در آتش خواهد سوخت،

و همۀ بتهایش را نابود خواهم کرد.

زیرا آنها را از مزد فاحشگی اندوخته است،

پس به مزد فاحشگی نیز برگردانیده خواهند شد.

8 از این رو ماتم و شیون خواهم کرد،

و پایْ‌برهنه و عریان راه خواهم رفت.

مانند شغالها ماتم خواهم کرد،

و همچون شتر‌مرغاننوحه‌گری خواهم نمود.

9 زیرا جراحات سامِرِه علاج‌ناپذیر است

و تا به یهودا رسیده؛

حتی به دروازۀ قوم من،

یعنی به اورشلیم نزدیک شده است.

10 این را در جَت اعلام مکنید،

و به هیچ وجه گریه منمایید.

در بِیت‌عَفرَه،

در خاک بغلطید.

11 ای که در شافیرساکنی،

عریان و شرمگین، بگذر.

ساکنان صَئانان

بیرون نمی‌آیند؛

بِیت‌ایصِل ماتم می‌کند،

و حمایتش را از شما برمی‌گیرد.

12 ساکنانِ ماروت از فرط انتظار برای آسایش بیمار گشته‌اند،

زیرا بلا از جانب خداوند بر دروازۀ اورشلیم نازل شده است.

13 ای که در لاکیش ساکنی،

اسبان تیزرو را به ارابه‌ها بربند!

لاکیش آغاز گناه برای دختر صَهیون بود،

زیرا عِصیان اسرائیل در تو یافت شد.

14 پس هدایای خداحافظی به مورِشِت‌جَت پیشکش خواهی کرد؛

خانه‌های اَکزیب امیدی کاذب برای پادشاهان اسرائیل خواهد بود.

15 ای ساکنِ مَریشَه،من دیگر بار کسی را به تصرف تو خواهم فرستاد،

و جلال اسرائیل به عَدُلّام خواهد آمد.

16 موی سرت را بچین و خویشتن را به سبب فرزندان نازنینت بی‌مو ساز!

سر خود را به گَریِ سَرِ کرکس گردان،

زیرا ایشان از نزد تو به تبعید خواهند رفت.

Categories
میکاه

میکاه 2

وای بر ستمگران

1 وای بر آنان که نقشه‌های پلید می‌کشند،

و بر بسترهای خویش شرارت را تدبیر می‌کنند.

در روشنایی صبح آن را به عمل می‌آورند،

زیرا قدرت انجامش را دارند.

2 بر مزرعه‌ها طمع می‌ورزند و آنها را غصب می‌کنند؛

بر خانه‌ها نیز، و آنها را به چنگ می‌آورند.

بر مرد و اهل خانه‌اش ظلم می‌کنند،

و بر آدمی و میراثش ستم روا می‌دارند.

3 پس خداوند چنین می‌گوید:

هان من بلایی بر ضد این خاندان تدبیر می‌کنم

که از آن جان به در نتوانید برد،

و با گردن افراشته راه نخواهید رفت،

زیرا آن زمان، زمان بلا خواهد بود.

4 در آن روز بر شما طعنه خواهند زد

و چون ماتمیان مرثیه خوانده، خواهند گفت:

«به تمامی هلاک گشته‌ایم؛

او نصیب قوم مرا تغییر داده است؛

ببینید چگونه آن را از من دور می‌کند،

و مزرعه‌های ما را میان مرتدان تقسیم می‌نماید!»

5 پس در جماعت خداوند کسی برای تو نخواهد بود

که به قرعه، زمین را با ریسمانِ اندازه‌گیری تقسیم کند.

انبیای دروغین

6 ایشان موعظه کرده، می‌گویند: «موعظه مکنید؛

بدین چیزها موعظه نباید کرد؛

رسوایی دامنگیر ما نخواهد شد.»

7 ای خاندان یعقوب، آیا درست است که گفته شود:

مگر صبر خداوند به سر آمده است؟

آیا اینها اعمال اوست؟

آیا کلام اوبرای آن کس که به درستی گام بر‌دارد نیکو نیست؟

8 اما در ایام اخیر قوم من به دشمنی برخاسته‌اند؛

شما ردای نفیس را از تن آنان که در امنیت ره می‌سپارند به در می‌آورید،

از تن آنان که از جنگ بازمی‌گردند.

9 زنانِ قوم مرا از خانه‌های باصفایشان بیرون می‌رانید،

و فرزندان ایشان را تا به ابد از جلال من محروم می‌کنید.

10 برخیزید و بروید،

زیرا اینجا مکانی برای استراحت نیست،

چراکه در آن نجاستی هست

که به بلایی مُهلِک هلاک می‌کند.

11 اگر شخصی دروغگو و فریبکار از راه رسیده، بگوید:

«من از شراب و مُسکِرات برایتان موعظه خواهم کرد‌،»

او واعظ این قوم خواهد شد!

وعدۀ رهایی

12 ای یعقوب، به‌یقین همۀ شما را گرد خواهم آورد؛

و بی‌گمان باقیماندگان اسرائیل را جمع خواهم کرد.

ایشان را همچون گوسفندان با هم در آغل خواهم نهاد،

و همچون گله در میان چراگاهش،

و زمین از هیاهوی مردمانِ بسیار، مملو خواهد شد.

13 گشایندۀ راه، پیشاپیش آنان بر خواهد آمد؛

آنان راه را گشوده، از دروازه خواهند گذشت و بیرون خواهند رفت.

پادشاهشان پیشاپیش آنان خواهد رفت،

و خداوند در رأس ایشان.

Categories
میکاه

میکاه 3

توبیخ رهبران و انبیا

1 آنگاه گفتم:

ای سران یعقوب،

و ای حاکمان خاندان اسرائیل،

بشنوید!

آیا بر شما نیست که انصاف را به جا آرید؟

2 ای شما که از نیکویی بیزارید

و بدی را دوست می‌دارید؛

پوست از تن قوم من می‌کَنید،

و گوشت از استخوانهای ایشان.

3 گوشتِ تن قوم مرا می‌خورید

و پوست از تنشان کنده،

استخوانهایشان را خرد می‌کنید؛

آنها را همچون گوشتِ داخل دیگ تکه تکه می‌کنید،

آری، همچون گوشتِ درون پاتیل.

4 پس نزد خداوند فریاد بر خواهند آورد،

اما ایشان را اجابت نخواهد کرد،

بلکه روی خود را در آن زمان از ایشان خواهد پوشانید

زیرا که شرارت ورزیده‌اند.

5 خداوند دربارۀ انبیایی که قوم مرا گمراه می‌کنند چنین می‌گوید،

دربارۀ آنان که چون خوراک فراوان دارند ندای ’صلح و سلامت‘ سر می‌دهند،

اما اگر کسی طعامی در دهانشان نگذارد،

به وی اعلام جنگ می‌کنند.

6 پس برای شما شب خواهد بود،

بدون هیچ رؤیایی،

و ظلمت خواهد بود،

بدون هیچ پیشگویی.

آفتاب بر انبیا غروب خواهد کرد

و روز بر ایشان تاریک خواهد شد؛

7 رؤیابینانْ شرمسار خواهند گردید،

و پیشگویان، رسوا خواهند گشت.

جملگی روی خود را خواهند پوشانید،

زیرا پاسخی از جانب خدا نخواهد بود.

8 اما من به روح خداوند از قوّت پر گشته‌ام،

از انصاف و توانایی؛

تا یعقوب را از عِصیانش آگاه سازم،

و اسرائیل را از گناهش.

9 ای سران خاندان یعقوب

و ای حاکمان خاندان اسرائیل،

این را بشنوید!

ای شما که از انصاف بیزارید

و هرآنچه را راست است، کج می‌سازید؛

10 که صَهیون را با خونریزی

و اورشلیم را با شرارت بنا می‌کنید!

11 رهبرانش برای رشوهْ داوری می‌کنند،

کاهنانش برای مزدْ تعلیم می‌دهند،

و انبیایش برای پولْ پیشگویی می‌کنند؛

و با این حال، بر خداوند تکیه کرده، می‌گویند:

«آیا خداوند در میان ما نیست؟

پس بلایی به ما نخواهد رسید.»

12 از این رو، به سبب شما

صَهیون همچون مزرعه شیار خواهد شد؛

اورشلیم به تَلی از ویرانه‌ها بدل خواهد گشت،

و کوه خانۀ خدابه بلندیهای جنگل.

Categories
میکاه

میکاه 4

کوه خداوند

1 در ایام آخر واقع خواهد شد

که کوه خانۀ خداوند

بالاتر از تمامی کوه‌ها استوار خواهد گردید،

و فراتر از تپه‌ها برافراشته خواهد شد؛

ملتها به سوی آن روان خواهند گشت

2 و قومهای بسیار آمده، خواهند گفت:

«بیایید تا به کوه خداوند برویم

و به خانۀ خدای یعقوب برآییم،

تا راههای خویش را به ما تعلیم دهد

و در طریقهای وی گام برداریم.»

زیرا شریعت از صَهیون صادر خواهد شد،

کلام خداوند از اورشلیم.

3 او میان ملتهای بسیار داوری خواهد کرد

و منازعات قومهای نیرومند را تا دوردستها فیصل خواهد داد؛

ایشان شمشیرهای خود را برای ساختن گاوآهن خواهند شکست،

و نیزه‌های خویش را برای تهیۀ ابزار باغبانی؛

دیگر قومی بر قوم دیگر شمشیر نخواهد کشید،

و جنگاوری را دیگر نخواهند آموخت.

4 هر یک زیر تاک خود خواهند نشست،

زیر درخت انجیر خویش،

و کسی هراسانشان نخواهد ساخت،

چراکه دهان خداوندِ لشکرها سخن گفته است.

5 زیرا همۀ قومها، هر یک به نام خدای خویش سالکند،

اما ما به نام یهوه خدای خود سلوک خواهیم کرد، تا ابدالاباد.

نقشۀ خداوند

6 خداوند می‌فرماید:

در آن روز لنگان و رانده‌شدگان را جمع خواهم کرد،

و هر آن کس را که زده‌ام، گرد خواهم آورد؛

7 لنگان را ’باقیمانده‌ای‘ خواهم ساخت،

طردشدگان را قومی نیرومند؛

و خداوند در کوه صَهیون بر ایشان پادشاهی خواهد کرد،

از حال تا به ابد.

8 و اما تو، ای برج گَلّه،

ای قلعۀ دخترِ صَهیون،

این را باز خواهی یافت،

و حاکمیت پیشین احیا خواهد شد،

یعنی پادشاهی دختر اورشلیم.

9 حال چرا فریاد برمی‌آوری؟

آیا پادشاهی در تو نیست؟

آیا مشاور تو هلاک گشته،

که تو را دردی چون درد زن زائو درگرفته است؟

10 ای دختر صَهیون، ناله سر ده،

و همچون زن زائو بر خود بپیچ.

زیرا اکنون از شهر بیرون خواهی رفت،

و در صحرا ساکن خواهی شد؛

آری، به بابِل خواهی رفت؛

اما در آنجا رهایی خواهی یافت؛

خداوند در آنجا تو را از چنگ دشمنان خواهد رهانید.

11 اکنون قومهای بسیار

بر ضد تو گرد آمده‌اند و می‌گویند:

«باشد که صَهیون بی‌حرمت گردد،

و چشمان ما شادمانه بر او بنگرد.»

12 اما آنان اندیشه‌های خداوند را نمی‌دانند،

و تدبیرهای او را درنمی‌یابند،

که آنان را همچون بافه در خرمنگاه گرد آورده است.

13 ای دختر صَهیون، بر پا شو و پایمال کن،

زیرا شاخهای تو را آهنین خواهم ساخت

و سُمهایت را برنجین.

تو قومهای بسیار را پایمال خواهی کرد؛

منافع نامشروعشان را وقف خداوند خواهی نمود،

و ثروتشان را وقف خداوندگار تمامی زمین.