Categories
حِزقیال

حِزقیال 3

1 مرا گفت: «ای پسر انسان، آنچه را در اینجا می‌بینی، بخور. این طومار را بخور و رفته، با خاندان اسرائیل سخن بگو.»

2 پس دهان خود را گشودم و او طومار را به من خورانید.

3 و مرا گفت: «ای پسر انسان، با طوماری که به تو می‌دهم شکمت را بخوران و احشایت را پر کن.» پس آن را خوردم و به کامم همچون عسل شیرین بود.

4 سپس مرا گفت: «ای پسر انسان، نزد خاندان اسرائیل برو و کلام مرا بدیشان بازگوی.

5 تو را نزد قومی نمی‌فرستم که زبانشان ناآشنا و ثقیل باشد، بلکه نزد خاندان اسرائیل؛

6 نه نزد اقوام بسیار با زبان ناآشنا و ثقیل که سخنانشان را نتوانی فهمید. به‌یقین اگر تو را نزد چنین اقوامی می‌فرستادم، به تو گوش فرا می‌دادند.

7 اما خاندان اسرائیل مایل به شنیدن سخنان تو نخواهند بود، زیرا مایل نیستند سخنان مرا بشنوند، چراکه تمامی خاندان اسرائیل سرسخت و گستاخند.

8 اینک من رویِ تو را به اندازۀ روی ایشان سخت ساخته‌ام، و پیشانیِ تو را به سختی پیشانی ایشان گردانیده‌ام.

9 آری، من پیشانیِ تو را از سنگ خارا نیز سختتر گردانیده‌ام. از ایشان مترس و از نگاهشان بیم مدار، زیرا که خاندانی عِصیانگرند.»

10 و مرا گفت: «ای پسر انسان، تمامی کلامی را که به تو می‌گویم، به گوش خود بشنو و در دل خود جای ده.

11 نزد تبعیدیانِ قوم خود برو و با آنان سخن بگو، و خواه بشنوند و خواه نشنوند، بدیشان بگو، ”خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید.“»

12 آنگاه روح مرا برگرفت، و چون جلال خداوند از جایگاهش بلند شد صدای زلزله‌ای عظیم از پشت سر خود شنیدم

13 که صدای به هم خوردن بالهای آن موجودات زنده و صدای چرخهای کنارشان بود، صدای زمین‌لرزه‌ای عظیم.

14 پس روح مرا برگرفت و بِبُرد، و من تلخکام و خشمگین رفتم، و دست خداوند به قوّت بر من بود.

15 نزد تبعیدیانی آمدم که در تِل‌اَبیب بر کنارۀ رود کِبار مسکن داشتند. جایی که آنان می‌زیستند، هفت روز متحیر در میانشان نشستم.

دیدبان بنی‌اسرائیل

16 پس از گذشت هفت روز، کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:

17 «ای پسر انسان، من تو را برای خاندان اسرائیل به دیدبانی برگماشتم. هرگاه کلامی از دهان من بشنوی، باید از جانب من بدیشان هشدار دهی.

18 اگر من به مرد شریر بگویم، ”به‌یقین خواهی مرد!“ و تو به او هشدار ندهی و به جهت برحذر داشتن او از طریقهای شریرانه سخن نگویی تا جانش را برهانی، آن مردِ شریر در گناه خویش خواهد مرد، اما من خون او را از دست تو خواهم طلبید.

19 اما اگر تو به آن مردِ شریر هشدار دهی و او از شرارت یا از طریقهای شریرانه‌اش بازنگردد، او در گناه خود خواهد مرد، اما تو جان خود را خواهی رهانید.

20 نیز اگر شخصی پارسا، از پارسایی خود برگردد و گناه ورزد، و من سنگ لغزش پیش پایش بگذارم، او خواهد مرد. آری، چون تو به او هشدار ندادی، او در گناهش خواهد مرد و اعمال نیکویی که انجام داده، به یاد آورده نخواهد شد. اما من خون او را از دست تو خواهم طلبید.

21 حال آنکه اگر شخصی پارسا را از گناه برحذر داری و او چون هشدار را پذیرفته است گناه نورزد، او به‌یقین زنده خواهد ماند و تو نیز جان خود را خواهی رهانید.»

22 و در آنجا دست خداوند بر من بود؛ و او مرا گفت: «برخیز و به همواریْ بیرون شو که در آنجا با تو سخن خواهم گفت.»

23 پس برخاسته، به همواریْ بیرون شدم، و اینک جلال خداوند، مانند جلالی که بر کنارۀ رود کِبار دیده بودم، در آنجا ایستاده بود، و من به روی درافتادم.

24 آنگاه روح به من درآمد و مرا بر پاهایم بر پا داشت و مرا خطاب کرده، گفت: «برو و خود را در خانه‌ات حبس کن.

25 و تو، ای پسر انسان، اینک بر تو بندها خواهند نهاد و تو را بدانها خواهند بست تا نتوانی به میان ایشان بیرون روی.

26 و من زبانت را به کامت خواهم چسبانید تا گنگ شده، نتوانی آنان را نکوهش کنی، زیرا که خاندانی عِصیانگرند.

27 اما هرگاه با تو سخن گویم، دهانت را خواهم گشود و تو به ایشان خواهی گفت، ”خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید.“ آن که می‌شنود، بگذار بشنود، و آن که نمی‌شنود، بگذار نشنود! زیرا که خاندانی عِصیانگرند.

Categories
حِزقیال

حِزقیال 4

نِمادی از محاصرۀ اورشلیم

1 «و تو ای پسر انسان، خِشتی برگیر و در برابر خود بگذار و نقش شهر اورشلیم را بر آن حَک کن.

2 سپس آن را محاصره کن و در مقابلش سنگرها بساز و پشته‌ها بر پا کن. نیز بر ضد آن اردو بزن و دور تا دورش مَنجِنیقها بر پا دار.

3 سپس سینی آهنین برای خود گرفته، آن را چون دیواری آهنین میان خود و شهر قرار ده، و روی به جانب آن بدار. این‌گونه شهر در محاصره قرار خواهد گرفت و تو آن را محاصره خواهی کرد. این آیتی خواهد بود برای خاندان اسرائیل.

4 «سپس بر پهلوی چپ خود بخواب، و گناهخاندان اسرائیل را بر آن بگذار. به شمارۀ روزهایی که بر آن بخوابی، متحمل گناه آنان خواهی شد.

5 من برای تو سیصد و نود روز یعنی به شمارۀ سالهای گناه ایشان مقرر داشته‌ام. اینچنین بار گناه خاندان اسرائیل را متحمل خواهی شد.

6 چون اینها را به انجام رساندی، باز بر زمین بخواب، اما این بار بر پهلوی راست خود. این‌گونه بار گناه خاندان یهودا را متحمل خواهی شد. من چهل روز برای تو مقرر داشته‌ام، یعنی یک روز برای هر سال.

7 سپس آستین بالا زده، روی به جانبِ اورشلیمِ محاصره‌شده بدار و بر ضد آن نبوّت کن.

8 اینک من بندها بر تو می‌نهم بدان‌سان که تا روزهای محاصرۀ خود را به پایان نرسانده باشی، از پهلویی به پهلوی دیگر نتوانی غلتید.

9 «پس حال، گندم و جو و لوبیا و عدس و اَرزن و گندمِ سیاه برگرفته، آنها را در ظرفی بریز و از آنها برای خود نان بپز. به شمار روزهایی که بر پهلوی خود می‌خوابی، یعنی سیصد و نود روز، از آن خواهی خورد.

10 طعامی که می‌خوری، باید هر روز به وزن معین یعنی روزی بیست مثقالباشد و آن را در اوقات معینخواهی خورد.

11 و به اندازۀ معین یعنی یک ششم هیننیز می‌توانی آب بنوشی؛ و آن را در اوقات معین خواهی نوشید.

12 طعامت را همچون قرصهای نان جو بخور؛ آن را در برابر دیدگان مردم بر سِرگین آدمی بپز.»

13 و خداوند گفت: «به همین‌سان بنی‌اسرائیل در میان اقوامی که ایشان را میانشان پراکنده می‌سازم، نان نجس خواهند خورد.»

14 پس گفتم: «آه، ای خداوندگارْ یهوه! اینک هرگز جان خویش را نجس نساخته‌ام، و از جوانی تا به حال هرگز مُردار یا حیوان دریده‌شده‌ای نخورده‌ام و گوشت نجس به دهانم نرفته است.»

15 آنگاه مرا گفت: «ببین، سِرگین گاو به جای سِرگین آدمی به تو می‌دهم تا نان خود را بر آن بپزی.»

16 نیز گفت: «ای پسر انسان، اینک عَرضۀ نان را در اورشلیم قطع خواهم کرد. مردم نان را به وزن و با دلهره خواهند خورد و آب را به اندازه و با هراس خواهند نوشید.

17 پس محتاج نان و آب خواهند شد و از یکدیگر به هراس خواهند افتاد و در گناه خویش خواهند گداخت.

Categories
حِزقیال

حِزقیال 5

نابودی اورشلیم

1 «و تو ای پسر انسان، برای خود شمشیری تیز بگیر و آن را چون تیغ سرتراشان به کار بَر و موی سر و ریش خود را با آن بتراش. سپس ترازویی بگیر و مویها را تقسیم کن.

2 زمانی که روزهای محاصره به پایان رسیده باشد، ثُلثِ مویها را در میان شهر به آتش بسوزان. سپس ثُلثِ دیگر را برگیر و آنها را در تمامی اطراف شهر به شمشیر بزن؛ و ثُلثِ باقی را به دست باد بسپار، و من از پی آنها شمشیری از نیام خواهم کشید.

3 و از آن مویها اندکی برگیر و بر دامن ردای خود ببند.

4 و باز قدری از آن مویها برگیر و در میان آتش افکنده، بسوزان. از آنجا آتشی بیرون آمده، به تمامی خاندان اسرائیل گسترش خواهد یافت.

5 «خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: این اورشلیم است. من آن را در مرکز تمامی قومها قرار داده‌ام، و مملکتها را در پیرامون آن.

6 اما اورشلیم با شرارتی بیش از قومهای دیگر بر ضد قوانین من عِصیان ورزیده و بدتر از مملکتهای اطراف خود بر ضد فرایض من طغیان کرده است، زیرا که آنان قوانین مرا نپذیرفته و در فرایض من سلوک نکرده‌اند.

7 بنابراین، خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: از آنجا که بیش از قومهای پیرامون خود آشوب به پا کرده‌ای و در فرایض من سلوک نکرده و قوانین مرا به جا نیاورده‌ای، بلکه حتی مطابق قوانین قومهای گرداگرد خود نیز رفتار نکرده‌ای،

8 پس خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: اینک من، حتی من، بر ضد توام و در برابر دیدگان قومها، داوری را در میان تو به اجرا خواهم گذاشت.

9 به سبب همۀ اعمال کراهت‌آورت با تو چنان خواهم کرد که تا کنون نکرده‌ام و مانند آن را هرگز بار دیگر نخواهم کرد.

10 بنابراین، پدرانْ پسران خود را در میان شما خواهند خورد، و پسرانْ پدران خود را. و من تو را مجازات خواهم کرد و همۀ باقیماندگانِ تو را به دست باد پراکنده خواهم ساخت.

11 پس خداوندگارْ یهوه می‌فرماید: به حیات خودم قسم، از آنجا که قُدس مرا به تمامی چیزهای کراهت‌آور و اعمال قبیحت نجس ساخته‌ای، به‌یقین من نیز تو را قلیل خواهم ساخت و بر تو با شفقت نخواهم نگریست و رحم نخواهم کرد.

12 ثُلثِ تو در میانت از طاعون خواهند مرد و از قحطی تلف خواهند شد، و ثُلثِ دیگر در اطرافت به شمشیر خواهند افتاد؛ ثُلثِ باقی را نیز به دست هر باد خواهم سپرد و از پی آنها شمشیری از نیام خواهم کشید.

13 «پس خشم خود را به کمال جاری ساخته، غضب خویش را به‌نهایت بر ایشان خواهم ریخت و آنگاه خرسند خواهم شد؛ و چون غضب خود را به کمال بر ایشان جاری کرده باشم، آنگاه خواهند دانست که من یهوه در غیرت خود سخن گفته‌ام.

14 آری، من تو را در میان قومهای پیرامونت و در نظر همۀ رهگذران، به ویرانی و رسوایی خواهم سپرد.

15 چون در خشم و غضب و سرزنشهای سخت بر تو داوری کنم، تو در میان قومهای پیرامونت رسوا و بی‌حرمت و مایۀ عبرت و حیرت خواهی بود؛ من یهوه سخن گفته‌ام.

16 و چون تیرهای مصیبت‌بار و مُهلِکِ قحطی را که برای هلاک کردنت می‌فرستم، بر تو بیفکنم، آنگاه قحطی را بر تو سختتر خواهم گردانید و عرضۀ نان را در میانت قطع خواهم کرد.

17 قحطی و حیوانات درنده بر تو خواهم فرستاد تا تو را بی‌اولاد سازند. طاعون و خون از میان تو خواهد گذشت و شمشیر بر تو وارد خواهم آورد. من یهوه سخن گفته‌ام.»

Categories
حِزقیال

حِزقیال 6

داوری بر بت‌پرستی

1 کلام خداوند بر من نازل شده، مرا گفت:

2 «ای پسر انسان، روی به جانب کوه‌های اسرائیل کرده، بر ضد آنها نبوّت کن؛

3 بگو، ای کوه‌های اسرائیل، کلام خداوندگارْ یهوه را بشنوید! خداوندگارْ یهوه به کوه‌ها و تپه‌ها، و درّه‌ها و وادیها چنین می‌گوید: اینک منْ خود شمشیری بر شما می‌آورم و مکانهای بلندتان را نابود می‌کنم.

4 مذبحهایتان ویران خواهد شد و مذبحهای بخورتان در هم خواهد شکست، و کشتگانتان را پیش بتهای بی‌ارزشتان خواهم افکند.

5 آری، اجساد بنی‌اسرائیل را پیش بتهای بی‌ارزشتان خواهم نهاد و استخوانهایتان را گِرد مذبحهایتان خواهم پراکند.

6 هر جا مسکن گزینید، شهرها ویران و مکانهای بلند نابود خواهد شد، تا آنکه مذبحهایتان ویران و نابود گردد و بتهای بی‌ارزشتان در هم شکسته، از میان برود و مذبحهای بخورتان قطع شود و اعمالتان محو گردد.

7 کشتگان در میان شما خواهند افتاد و آنگاه خواهید دانست که من یهوه هستم.

8 «اما برخی از شما را زنده خواهم گذاشت به گونه‌ای که در میان قومها از دَم شمشیر خواهید رَست و در میان سرزمینهای دیگر پراکنده خواهید بود.

9 سپس نجات‌یافتگانِ شما در میان قومها، در جایی که به اسارت برده شده‌اند، مرا به یاد خواهند آورد. آنان به یاد خواهند آورد که چگونه با دل زناکارشان که از من دور شده است، و با چشمان زناکارشان که از پی بتهای بی‌ارزش ایشان رفته است، مرا مجروح ساخته‌اند‌. آنگاه در نظر خویش، به سبب شرارتهایی که مرتکب شده‌اند و به سبب همۀ اعمال قبیحشان، از خویشتن کراهت خواهند داشت.

10 و خواهند دانست که من یهوه هستم، و عبث نگفتم که این بلا را بر ایشان خواهم آورد.»

11 خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: «بر کفِ دست خود بزن و پا بر زمین بکوب و بگو، آه از تمامی شرارتهای کراهت‌آور خاندان اسرائیل، زیرا به شمشیر و قحطی و طاعون هلاک خواهند شد؛

12 آن که دور است، به طاعون خواهد افتاد و آن که نزدیک است، به دَم شمشیر، و آن که باقی مانده و در محاصره باشد،به قحطی خواهد مرد. بدین‌گونه خشم خود را به کمال بر ایشان جاری خواهم کرد.

13 و چون کشتگانشان در میان بتهای بی‌ارزش و گرداگرد مذبحها بر هر تَلّ بلند و بر قلّۀ همۀ کوه‌ها، و زیر هر درخت سبز و هر بلوط پر برگ بیفتند، یعنی هر جا که رایحۀ خوشایند به همۀ بتهای بی‌ارزششان هدیه کرده‌اند، آنگاه خواهند دانست که من یهوه هستم.

14 من دست خود را بر ایشان دراز خواهم کرد و این سرزمین را از بیابان تا رِبلَه، هرجا که ایشان مسکن گزیده باشند، خراب و ویران خواهم ساخت. آنگاه خواهند دانست که من یهوه هستم.»

Categories
حِزقیال

حِزقیال 7

روز غضب خداوند

1 کلام خداوند بر من نازل شده، مرا گفت:

2 «ای پسر انسان، خداوندگارْ یهوه به سرزمین اسرائیل چنین می‌گوید: پایان! پایان کار برای چهار گوشۀ این سرزمینفرا رسیده است.

3 اکنون پایان کار توفرا رسیده است، و من خشم خود را بر تو نازل خواهم ساخت و بر وفق راههایت تو را داوری خواهم کرد و همۀ اعمال کراهت‌آورت را بر سر خودت خواهم آورد.

4 بر تو با شفقت نخواهم نگریست و رحم نخواهم کرد، بلکه راههایت را بر سر خودت خواهم آورد و اعمال کراهت‌آورت در میان تو خواهد بود. آنگاه خواهی دانست که من یهوه هستم.

5 «خداوندگارْ یهوه چنین می‌گوید: بلا! هان بلایی یگانه می‌آید!

6 پایان فرا رسیده؛ پایان فرا رسیده! و بر ضد تو برخاسته است! هان، می‌آید!

7 ای ساکن این سرزمین، اَجَل تو رسیده است. زمان موعود فرا رسیده، و آن روز نزدیک است، روز هنگامه و نه غریوِ شادی بر کوه‌ها.

8 اکنون به‌زودی غضب خود را بر تو فرو خواهم ریخت و خشم خویش را به کمال بر تو جاری خواهم ساخت، و تو را بر وفق راههایت داوری کرده، همۀ اعمال کراهت‌آورت را بر سر خودت خواهم آورد.

9 بر تو با شفقت نخواهم نگریست و رحم نخواهم کرد، بلکه بر وفق راههایت بر سر خودت خواهم آورد و اعمال کراهت‌آورت در میان تو خواهد بود. آنگاه خواهی دانست که من یهوه هستم که تو را می‌زنم.

10 «اینک آن روز! هان اکنون می‌آید! اَجَلت در راه است. عصا شکوفه برآورده و تکبر گل داده است.

11 خشونت رشد کرده و به عصای شرارت بدل شده است. از ایشان چیزی باقی نخواهد ماند، نه از جماعت ایشان، نه از حشمت ایشان و نه از نفایسشان.

12 زمان موعود فرا رسیده و آن روز نزدیک می‌شود. نه خریدار شادی کند و نه فروشنده ماتم گیرد، زیرا که غضب بر تمامی جماعت ایشان قرار گرفته است.

13 زیرا تا آنان زنده‌اند، فروشنده به آنچه فروخته، بر نخواهد گشت. چراکه رؤیا مربوط به تمام جماعت ایشان است، و تغییر نخواهد کرد؛ و هیچ‌یک از آنان به سبب تقصیر خویش، قادر به حفظ جان خود نخواهد بود.

14 «شیپور را به صدا درآورده و همه چیز را مهیا ساخته‌اند، اما کسی به جنگ نمی‌رود، زیرا که غضب من بر تمامی جماعت ایشان قرار گرفته است.

15 در بیرون شمشیر است و در درون، طاعون و قحطی. هر آن که در مزرعه است به شمشیر خواهد مرد و هر آن که در شهر است، قحطی و طاعون او را هلاک می‌سازند.

16 بازماندگانِ ایشان خواهند گریخت و مانند کبوتران وادیها، بر کوه‌ها به سر خواهند برد، و هر یک برای تقصیر خود ناله سر خواهند داد.

17 همۀ دستها سست و همۀ زانوها مانند آبْ لرزان خواهد شد.

18 پلاس بر خود خواهند پیچید و وحشت ایشان را در بر خواهد گرفت. همۀ چهره‌ها را شرم خواهد پوشانید و همۀ سرها به گَری دچار خواهد شد.

19 نقرۀ خود را به کوچه‌ها خواهند ریخت و طلای ایشان چون چیز نجس خواهد بود. نقره و طلای ایشان نمی‌تواند ایشان را در روز غضب خداوند برهاند. با آن خود را سیر نتوانند کرد و شکمشان را پر نتوانند ساخت؛ زیرا که سنگِ لغزشِ گناهِ ایشان شده است.

20 «به زیورآلات زیبای خویش فخر می‌کردند و از آن برای ساختن تمثالهای منفور و بتهای مکروه خویش بهره می‌جستند؛ پس، من نیز آن را برای ایشان نجاستی خواهم ساخت.

21 آن را به دست غریبان به تاراج خواهم داد، و به شریران جهان به غارت خواهم سپرد تا آن را بی‌حرمت سازند.

22 روی خود را از ایشان بر خواهم گردانید، و آنان مکان مخفیمرا بی‌حرمت خواهند کرد. آری، دزدان بدان داخل شده، آن را بی‌حرمت خواهند ساخت.

23 «زنجیری بساز! زیرا که این سرزمین از جنایات خونین آکنده شده، و این شهر از خشونت پر گشته است.

24 من شریرترین قومها را خواهم آورد تا خانه‌های ایشان را تصرف کنند. من تکبر زورمندان را زایل خواهم ساخت و مکانهای مقدسشان بی‌حرمت خواهد شد.

25 چون رُعب و وحشت فرا رسد، در پی آرامش خواهند بود، اما یافت نخواهد شد.

26 مصیبت از پی مصیبت و خبر بد به دنبال خبر بد خواهد آمد. به عبث از نبی رؤیا خواهند طلبید، و شریعت نزد کاهنان یافت نخواهد شد و نه مشورت نزد مشایخ.

27 پادشاه به سوگ خواهد نشست، حاکم جامۀ یأس به تن خواهد کرد، و دستان مردمان این مرز و بوم از وحشت خواهد لرزید. من بر وفق راههایشان با ایشان عمل خواهم کرد، و مطابق معیارهای خودشان ایشان را داوری خواهم نمود؛ آنگاه خواهند دانست که من یهوه هستم!»

Categories
حِزقیال

حِزقیال 8

اعمال قبیح در معبد

1 در سال ششم، در روز پنجم از ماه ششم، هنگامی که در خانۀ خود نشسته بودم و مشایخ یهودا نیز در برابرم نشسته بودند، دست خداوندگارْ یهوه در آنجا بر من فرود آمد.

2 چون نگریستم چیزی شبیه انسان دیدم؛ از آنچه کمرش می‌نمود به پایین، آتش بود و از کمر به بالا ظاهری درخشنده همچون کهربا داشت.

3 او چیزی شبیه دست دراز کرد و موی سر مرا گرفت، و روح، مرا میان زمین و آسمان بلند کرد، و در رؤیاهای خدا به اورشلیم برد، نزد دهنۀ دروازۀ صحن درونی که رو به شمال واقع است، آنجا که جایگاه تمثال غیرتِ غیرت‌انگیز است.

4 و هان جلال خدای اسرائیل، بسان رؤیایی که در همواری دیده بودم، آنجا بود.

5 او مرا گفت: «ای پسر انسان، سر برافراشته به سوی شمال بنگر.» پس چشمان خود را به سوی شمال برافراشتم، و هان این تمثال غیرت در شمالِ دروازۀ مذبح، نزد مدخلِ دروازه قرار داشت.

6 او دیگر بار مرا گفت: «ای پسر انسان، می‌بینی چه می‌کنند؟ آیا اعمالِ کراهت‌آورِ بزرگی را که خاندان اسرائیل در اینجا مرتکب می‌شوند تا مرا از قُدس خود دور سازند، می‌بینی؟ حتی اعمال کراهت‌آورِ بزرگتر نیز خواهی دید.»

7 پس مرا به مدخلِ صحن آورد، و چون نگریستم اینک سوراخی در دیوار بود.

8 آنگاه مرا گفت: «ای پسر انسان، دیوار را بِکَن.» و چون دیوار را کَندم، اینک مدخلی در آنجا بود.

9 او مرا گفت: «داخل شو و اعمال کراهت‌آورِ شریرانه‌ای را که در اینجا می‌کنند، ببین.»

10 پس داخل شدم و چون نگریستم اینک دور تا دور بر دیوار، نقشهایی از هر گونه خزنده و حیوانات مکروه و همۀ بتهای بی‌ارزش خاندان اسرائیل حک شده بود.

11 و هفتاد تن از مشایخ خاندان اسرائیل در برابر آنها ایستاده بودند و یَاَزَنیا پسر شافان نیز در میانشان ایستاده بود. هر یک بخورسوزی در دست داشتند و رایحۀ ابرِ بخور بالا می‌رفت.

12 آنگاه مرا گفت: «ای پسر انسان، آیا می‌بینی مشایخ خاندان اسرائیل هر یک در حجرۀ تندیسهای خویش در تاریکی چه می‌کنند؟ زیرا می‌گویند، ”خداوند ما را نمی‌بیند؛ خداوند این سرزمین را ترک گفته است.“»

13 نیز مرا گفت: «خواهی دید که اعمال کراهت‌آور بزرگتر از این مرتکب می‌شوند.»

14 سپس مرا به دهنۀ دروازۀ شمالی خانۀ خداوند آورد؛ اینک آنجا زنانی نشسته بودند و برای بُتِ تَمّوز می‌گریستند.

15 آنگاه مرا گفت: «ای پسر انسان، آیا این را می‌بینی؟ هنوز اعمال کراهت‌آورِ بزرگتر از اینها خواهی دید».

16 سپس مرا به صحن درونی خانۀ خداوند درآورد. و اینک، در مدخل معبد خداوند، بین ایوان و مذبح، حدود بیست و پنج مرد بودند که پشت به معبد خداوند و روی به جانب شرق داشتند و آفتاب را به جانب مشرق سَجده می‌کردند.

17 آنگاه مرا گفت: «ای پسر انسان، آیا این را می‌بینی؟ آیا برای خاندان یهودا به جای آوردنِ اعمال کراهت‌آوری که در اینجا مرتکب می‌شوند کم است که اکنون این سرزمین را نیز از خشونت آکنده می‌سازند و خشم مرا باز هم بیشتر برمی‌افروزند؟ آنها با این کار تَرکه به بینی خود فرو می‌کنند.

18 پس من نیز در غضب عمل خواهم کرد. بر آنان با شفقت نخواهم نگریست و رحم نخواهم کرد، و اگرچه به صدای بلند در گوش من فریاد برآورند، ایشان را اجابت نخواهم نمود.»

Categories
حِزقیال

حِزقیال 9

کشتار بت‌پرستان

1 آنگاه شنیدم که خداوند به بانگ بلند ندا در داده، گفت: «ای کسانی که به مجازات شهر برگماشته شده‌اید، نزدیک آیید! هر یک آلت قتّالۀ خود را به دست گیرید.»

2 هان دیدم شش مرد از جانب دروازۀ بالایی که مشرف به شمال است، می‌آمدند و هر یک پُتکِ خود را به دست داشتند. در میان آنها مردی بود که جامۀ کتان در بر و دَوات کاتبان بر کمر داشت. آنان داخل شدند و نزد مذبح برنجین ایستادند.

3 پس جلال خدای اسرائیل از فراز کروبیانی که بر آنها بود، برخاست و به آستانۀ خانه برآمد و به آن مرد کتان‌پوش که دَوات بر کمر داشت، ندا در داد.

4 خداوند او را گفت: «از میان شهر اورشلیم بگذر و بر پیشانی آنان که به سبب اعمال کراهت‌آورِ انجام شده در آن آه و ناله می‌کنند، نشان بگذار.»

5 و شنیدم که به دیگران گفت: «از پی او از میان شهر بگذرید و هلاک سازید. بر آنها با شفقت منگرید و بر ایشان رحم مکنید.

6 پیر و جوان و دختر و کودک و زن، همه را بکُشید. اما زنهار، بر هر که این نشان را بر خود دارد، دست دراز مکنید. و از قُدس من آغاز کنید.» پس آنان از مشایخی که در برابر خانه بودند، آغاز کردند.

7 آنگاه به ایشان گفت: «خانه را نجس سازید و صحنها را از کشتگان پر ساخته، به در آیید». پس آنان بیرون رفتند و در شهر به کشتار آغاز کردند.

8 همچنان که می‌کشتند و من تنها مانده بودم، به روی درافتادم و فریاد برکشیده، گفتم: «آه ای خداوندگارْ یهوه! آیا در ریختن غضب خود بر اورشلیم، جملۀ باقیماندگان اسرائیل را هلاک خواهی کرد؟»

9 مرا گفت: «گناه خاندان اسرائیل و یهودا بی‌نهایت عظیم است. این سرزمین آکنده از خون است و این شهر پر از بی‌عدالتی است. زیرا می‌گویند، ”خداوند این سرزمین را ترک گفته است؛ خداوند نمی‌بیند.“

10 پس من بر آنان با شفقت نخواهم نگریست و بر ایشان رحم نخواهم کرد، بلکه هرآنچه کرده‌اند، بر سر خودشان خواهم آورد.»

11 آنگاه مرد کتان‌پوش که دوات بر کمر داشت، خبر آورد که: «آنچه مرا امر فرمودی، به جای آوردم.»

Categories
حِزقیال

حِزقیال 10

دور شدن جلال

1 آنگاه نگریستم، و اینک بر فَلَکی که بر فراز سر کروبیان بود، چیزی شبیه تختی از یاقوت کبود پدیدار شد.

2 و خداوند آن مرد کتان‌پوش را خطاب کرده، گفت: «به میان چرخهایی که زیر کروبیان است، داخل شو و دستهایت را از اخگرهای آتشی که در میان کروبیان است پر کن و آنها را بر شهر بپاش.» و او در برابر دیدگانم داخل شد.

3 و اما کروبیان در جانب جنوبی معبد ایستاده بودند که آن مرد داخل شد، و ابر صحن درونی را پر ساخت.

4 آنگاه جلال خداوند از فراز کروبیان برخاسته، به آستانۀ خانه برآمد و خانه از ابر پر شد و صحن از فروغِ جلالِ خداوند آکنده گشت.

5 صدای بالهای کروبیان که چونان صدای سخن گفتن خدای قادرمطلقبود، تا صحن بیرونی به گوش می‌رسید.

6 هنگامی که خداوند مرد کتان‌پوش را امر کرده، فرمود که، «از میان چرخها، یعنی از میان کروبیان آتشی برگیر،» وی داخل شد و کنار چرخی بایستاد.

7 آنگاه آن کروبی، دست خود را از میان کروبیان به آتشی که در میان کروبیان بود، دراز کرد و قدری برگرفت و بر دستان مرد کتان‌پوش نهاد. و او آن را گرفت و بیرون رفت.

8 چنین می‌نمود که کروبیان در زیر بالهایشان چیزی به شکل دست آدمی داشتند.

9 آنگاه نگریستم، و اینک چهار چرخ در کنار کروبیان بود، یعنی یک چرخ در کنار هر یک از آنها؛ و نِمودِ چرخها مانند زِبَرجَدِ درخشان بود.

10 و اما ظاهر آنها چنین بود که همانند یکدیگر بودند، چنانکه گویی چرخی در میان چرخ دیگر بود.

11 و چون حرکت می‌کردند، به هر چهار سو می‌رفتند بی‌آنکه در حین رفتن، به جانبی روی بگردانند؛ و به هر سو که چرخ پیشین روی می‌نهاد، بقیه نیز از پی‌اش می‌رفتند، بی‌آنکه در حین رفتن، به جانبی روی بگردانند.

12 تمامی پیکر آنها، از جمله پشت و دست و بال کروبیان و نیز چرخها، یعنی چرخهایی که به آن چهار تعلق داشت، از هر طرف آکنده از چشم بود.

13 و به گوش خود شنیدم که آن چرخها را ’چرخهای گردان‘ می‌خواندند.

14 هر یک از کروبیان را چهار صورت بود: صورت نخستین صورت کروبی بود، صورت دوّمین صورت انسان، صورت سوّمین صورت شیر، و صورت چهارمین، صورت عقاب.

15 آنگاه کروبیان صعود کردند. آنها همان موجودات زنده بودند که بر کنار نهر کِبار دیده بودم.

16 هرگاه کروبیان حرکت می‌کردند، چرخها نیز در کنارشان حرکت می‌کردند، و هرگاه بال برمی‌افراشتند تا از زمین صعود کنند، چرخها از کنارشان جدا نمی‌شدند.

17 هرگاه بازمی‌ایستادند، چرخها نیز بازمی‌ایستادند، و هرگاه صعود می‌کردند، چرخها نیز با آنها صعود می‌کردند، زیرا روحِ موجوداتِ زنده در چرخها بود.

18 سپس جلال خداوند از بالای آستانۀ خانه بیرون رفت و بر فراز کروبیان ایستاد.

19 و کروبیان در برابر دیدگانم بال برافراشتند و از زمین صعود کردند و همچنان که چرخها را در کنار خود داشتند، بیرون رفتند. آنها نزد دهنۀ دروازۀ شرقی خانۀ خداوند ایستادند و جلال خدای اسرائیل بر فراز ایشان بود.

20 آنان همان موجودات زنده بودند که من زیر خدای اسرائیل در کنار نهر کِبار دیده بودم؛ پس دریافتم که کروبیانند.

21 هر یک چهار صورت و چهار بال داشتند و زیر بالهایشان چیزی به شکل دست آدمی بود.

22 و شکل صورتهایشان همانند همان صورتها بود که کنار نهر کِبار دیده بودم. و هر یک از ایشان به راه مستقیم می‌رفتند.

Categories
حِزقیال

حِزقیال 11

داوری بر رهبران اسرائیل

1 آنگاه روح، مرا برگرفت و به دروازۀ شرقی خانۀ خداوند آورد که روی به جانب مشرق دارد. و اینک نزد دهنۀ دروازه بیست و پنج مرد بودند، و در میان ایشان، یَاَزَنیا پسر عَزّور و فِلَطیا پسر بِنایا، از رهبران قوم را دیدم.

2 خداوند مرا گفت: «ای پسر انسان، اینان کسانی هستند که تدابیر فاسد می‌کنند و در این شهر مشورتهای شریرانه می‌دهند.

3 می‌گویند، ”آیا زمان خانه‌سازی نزدیک نیست؟ این شهر دیگ است و ما گوشت آن هستیم!“

4 پس بر ضد ایشان نبوّت کن! ای پسر انسان، نبوّت کن!»

5 آنگاه روحِ خداوند بر من نازل شده، مرا گفت: «بگو خداوند چنین می‌فرماید: ای خاندان اسرائیل، شما بدین‌گونه می‌اندیشید، زیرا من از آنچه در فکرتان می‌گذرد، آگاهم.

6 شما بسیاری را در این شهر کشته‌اید و کوچه‌هایش را از کشتگان آکنده‌اید.

7 پس خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: کشتگانی که در میان شهر افکنده‌اید، گوشتند و این شهر دیگ است؛ اما شما از میان آن بیرون برده خواهید شد.

8 شما از شمشیر می‌ترسید، و خداوندگارْ یهوه می‌فرماید که بر شما شمشیر خواهم آورد.

9 و شما را از میان شهر به در آورده، به دست بیگانگان خواهم سپرد و بر شما داوری خواهم کرد.

10 به دَمِ شمشیر خواهید افتاد و در مرز اسرائیل شما را داوری خواهم کرد و آنگاه خواهید دانست که من یهوه هستم.

11 نه این شهر دیگ شما خواهد بود و نه شما گوشت آن. بلکه در مرز اسرائیل شما را داوری خواهم کرد.

12 آنگاه خواهید دانست که من یهوه هستم. زیرا در فرایض من سلوک نکردید و قوانین مرا به جا نیاوردید بلکه مطابق قوانین قومهای اطراف عمل کردید.»

13 و چون نبوّت می‌کردم، فِلَطیا پسر بِنایا مُرد. آنگاه به روی درافتادم و به صدای بلند فریاد برآورده، گفتم: «آه ای خداوندگارْ یهوه! آیا باقیماندگان اسرائیل را به‌تمامی هلاک خواهی کرد؟»

وعدۀ احیای اسرائیل

14 کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:

15 «ای پسر انسان، برادرانت و خویشانت، آنان که با تو در تبعیدند، و همۀ خاندان اسرائیل، جملگی کسانی هستند که ساکنان اورشلیم بدیشان می‌گویند: ”از خداوند دور شوید؛ زیرا این زمین به ما به ملکیت بخشیده شده است.“

16 پس بگو، ”خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: اگرچه آنان را به میان قومها به جاهای دور فرستادم و در میان ممالک پراکنده ساختم، با این حال، در ممالکی که به آنها رفتند برای مدتی برایشان همچون قُدسی بودم.“

17 پس بگو، ”خداوندگارْ یهوه می‌فرماید: من شما را از میان قومها جمع خواهم کرد و از ممالکی که در آنها پراکنده شده‌اید، گِرد خواهم آورد و سرزمین اسرائیل را به شما خواهم بخشید.“

18 «چون ایشان بدان‌جا آیند، تمامی چیزهای مکروه و قبیح آن را از میانش خواهند زدود.

19 من ایشان را یک دل خواهم بخشید، و روحی تازه در اندرونشان خواهم نهاد. دل سنگی را از پیکرشان به در خواهم آورد و دل گوشتین بدیشان خواهم بخشید،

20 تا در فرایض من سلوک کنند و قوانین مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورند. آنگاه قوم من خواهند بود، و من خدای ایشان خواهم بود.

21 اما آنان که دلشان از پی چیزهای مکروه و قبیحشان می‌رود، خداوندگارْ یهوه می‌فرماید که من کردار ایشان را بر سر خودشان خواهم آورد.»

22 آنگاه کروبیان بال برافراشتند و چرخها در کنار ایشان بود و جلال خدای اسرائیل بر فرازشان.

23 و جلال خداوند از میان شهر برخاست و بر کوهی که در جانب شرقی شهر بود، ایستاد.

24 آنگاه روح مرا برگرفت و در عالم رؤیا به روح خدا، به کَلدِه نزد اسیران برد. آنگاه رؤیایی که دیده بودم، از من رَخت بست.

25 پس هرآنچه را که خداوند به من نشان داده بود، به اسیران بازگفتم.

Categories
حِزقیال

حِزقیال 12

آیتی از تبعید

1 کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:

2 «ای پسر انسان، تو در میان خاندانی عِصیانگر ساکنی، که چشم برای دیدن دارند، اما نمی‌بینند و گوش برای شنیدن دارند، اما نمی‌شنوند، زیرا که خاندانی عِصیانگرند.

3 پس تو ای پسر انسان، اسباب رفتن به تبعید برای خود مهیا ساز و در وقت روز، در برابر دیدگان ایشان به تبعید برو. آری، در برابر دیدگان ایشان، همچون تبعیدی، از مکان خود به مکان دیگر برو؛ شاید توجه کنند، هرچند خاندانی عِصیانگرند.

4 در وقت روز، در برابر دیدگان ایشان، بار سفر خود را همچون بار تبعید بیرون آور، و شامگاهان، در برابر دیدگان ایشان، تو خود همچون کسانی که به تبعید می‌روند، بیرون شو.

5 در برابر چشمان ایشان، شکافی در دیوار حفر کن و بار سفرت را از میان آن بیرون ببر.

6 و در برابر دیدگانشان بار سفر بر دوش بگذار و در تاریکی بیرون ببر. روی خویش را نیز بپوشان تا این سرزمین را نبینی، زیرا که تو را برای خاندان اسرائیل، آیتی ساخته‌ام.»

7 پس بر حسب آنچه فرمان یافتم، عمل کردم. در وقت روز، بار سفرم را همچون بار تبعید بیرون آوردم، و شامگاهان، به دستان خود شکافی در دیوار حفر کردم. در تاریکی بار سفرم را بیرون آوردم و در برابر دیدگان ایشان بر دوش حمل کردم.

8 بامدادان، کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:

9 «ای پسر انسان، آیا خاندان اسرائیل، آن خاندان عِصیانگر، تو را نگفتند که، ”چه می‌کنی؟“

10 بدیشان بگو، ”خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: این وحی دربارۀ حاکمی در اورشلیم است و دربارۀ تمامی خاندان اسرائیل که در آنجایند.“

11 بگو: ”من آیتی برای شما هستم: چنانکه من کردم، همچنان بر ایشان واقع خواهد شد، و به تبعید و اسارت خواهند رفت.“

12 و حاکمی که در میان ایشان است اسباب خود را در تاریکی بر دوش گرفته، بیرون خواهد رفت. او شکافی در دیوار خواهد کَند تا آنها را بیرون بَرَد و روی خود را خواهد پوشانید تا این سرزمین را به چشمان خود نبیند.

13 من تور خود را بر او خواهم افکند و در دام من گرفتار خواهد شد، و من او را به بابِل، به سرزمین کَلدانیان خواهم برد، اما آنجا را نخواهد دید، و در آنجا خواهد مُرد.

14 تمامی اطرافیان و معاونان و لشکریانش را به هر بادی خواهم پراکند و شمشیر برهنه از پی‌شان خواهم فرستاد.

15 و چون ایشان را در میان قومها پراکنده سازم و در میان ممالک آواره گردانم، آنگاه خواهند دانست که من یهوه هستم.

16 اما شماری اندک از آنان را از شمشیر و قحطی و طاعون باقی خواهم نهاد تا در میان اقوامی که به میان آنها می‌روند، به همۀ اعمال کراهت‌آور خود ندا کنند. آنگاه خواهند دانست که من یهوه هستم.»

17 و کلام خداوند دیگر بار بر من نازل شده، گفت:

18 «ای پسر انسان، نان خود را لرزان بخور و آب خود را با لرز و اضطراب بنوش.

19 و به مردمان این دیار بگو، خداوندگارْ یهوه دربارۀ ساکنان اورشلیم در سرزمین اسرائیل چنین می‌فرماید: آنان نان خود را با اضطراب خواهند خورد و آب خویش را هراسان خواهند نوشید. زیرا سرزمینشان به سبب خشونت همۀ ساکنانش، از هرآنچه در آن است تهی خواهد شد.

20 شهرهای مسکون، خراب و این سرزمین به ویرانه‌ای بدل خواهد شد؛ آنگاه خواهید دانست که من یهوه هستم.»

21 و کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:

22 «ای پسر انسان، این مَثَل شما چیست که دربارۀ سرزمین اسرائیل می‌گویید، ”روزها می‌آیند و می‌روند و رؤیاها جامۀ عمل نمی‌پوشند“؟

23 بنابراین، به آنان بگو: ”خداوندگارْ یهوه چنین می‌گوید: این مَثَل را منسوخ خواهم کرد و دیگر آن را در اسرائیل به کار نخواهند برد.“ بلکه به ایشان بگو، آن روزها نزدیکند که رؤیاها جامۀ عمل بپوشند.

24 زیرا از این پس در میان خاندان اسرائیل هیچ رؤیای دروغین یا غیبگویی تملق‌آمیز نخواهد بود،

25 چون من، یهوه، سخن خواهم گفت و سخنی که من می‌گویم، واقع خواهد شد و دیگر به تأخیر نخواهد افتاد. خداوندگارْ یهوه می‌فرماید: ای خاندان عِصیانگر، من در ایام شما سخن خواهم گفت و آن را به انجام خواهم رسانید.»

26 و کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:

27 «ای پسر انسان، اینک خاندان اسرائیل می‌گویند: ”رؤیایی که او می‌بیند برای ایام طویل است و او برای آیندۀ دور نبوّت می‌کند.“

28 بنابراین به ایشان بگو، خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: انجام هیچ‌یک از سخنان من دیگر به تأخیر نخواهد افتاد بلکه کلامی که من می‌گویم، واقع خواهد شد؛ این است فرمودۀ خداوندگارْ یهوه.»