Categories
مزمور

مزمور 70

خداوندا، تأخیر مکن

برای سالار سرایندگان. مزمور داوود. به جهت یادگاری.

1 خدایا، به رهانیدنم تعجیل کن!

خداوندا، به یاری‌ام بشتاب!

2 آنان که قصد جان من دارند،

سرافکنده و شرمسار گردند؛

آنان که تیره‌روزی مرا آرزومندند،

واپس نشینند و رسوا گردند؛

3 آنان که بر من هَه هَه می‌گویند،

از سرافکندگی به عقب برگردند.

4 اما آنان که تو را می‌جویند،

همه در تو شادی کنند و به وجد آیند؛

آنان که نجات تو را دوست می‌دارند

همواره بگویند:

«خدا بزرگ است!»

5 و اما من، ستمدیده و نیازمندم؛

خدایا نزد من بشتاب!

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/70-ca8f00db24f041fb901f1dccabf1d085.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 71

تو یاور و رهانندۀ منی؛

خداوندا، تأخیر مکن!

آنگاه که قوّتم زایل شود ترکم مکن

1 در تو ای خداوند پناه جُسته‌ام؛

هرگز مگذار سرافکنده شوم!

2 به عدالت خویش مرا برهان و خلاصی‌ام ده.

گوش خود را به من مایل گردان و نجاتم بخش!

3 مرا صخرۀ پناه باش،

که پیوسته بدان روی آورم.

تو به نجات من حکم فرموده‌ای،

زیرا که صخره و قلعۀ من تویی.

4 ای خدای من، مرا از دست شریران خلاصی ده،

و از چنگ مردمان ظالم و بی‌رحم برهان!

5 زیرا تو، ای خداوندگار، امید من هستی،

و تو ای خداوند، اعتماد من، از روزگار جوانی.

6 از بدو تولد، تکیه‌گاهم تو بوده‌ای؛

از شکم مادر، تو مرا به دنیا آوردی.

ستایش من پیوسته معطوف به توست!

7 بسیاری را آیتی گشته‌ام،

زیرا تو پناهگاه مستحکم منی.

8 دهان من از ستایش تو آکنده است،

و از وصف کبریایی تو، تمامی روز.

9 به وقت پیری دورَم میفکن،

و چون قوّتم زایل شود، ترکم مکن!

10 زیرا دشمنان بر ضد من سخن می‌گویند،

و آنان که در کمین جان مَنَند با هم مشورت می‌کنند.

11 می‌گویند: «خدا ترکش کرده است؛

پس تعقیبش کنید و گرفتارش سازید،

زیرا رهاننده‌ای نیست!»

12 خدایا، از من دور مباش!

ای خدای من به یاری‌ام بشتاب!

13 مُدعیانِ جانم سرافکنده و نابود گردند،

و آنان که در پی زیان منند

به رسوایی و بی‌آبرویی ملبس گردند!

14 و اما من، پیوسته امیدوار خواهم بود،

و تو را هر چه بیشتر خواهم ستود.

15 دهانم از عدالت تو خبر خواهد داد،

و از نجات تو، تمامی روز،

هرچند شمار آنها از دانش من فراتر است.

16 با اعمال پرقدرت خداوندگارْ یهوه خواهم آمد

و عدالتِ تو را و بس اعلام خواهم کرد!

17 خدایا، تو مرا از روزگار جوانی تعلیم داده‌ای،

و من تا هم‌اکنون شگفتیهای تو را اعلام می‌دارم.

18 پس خدایا تا به وقت پیری و سپیدمویی نیز ترکم مکن،

تا آنگاه که نسل بعد را از بازوی تو خبر دهم،

و آیندگان را از توانایی تو.

19 عدالت تو، خدایا، تا به عرشِ برین می‌رسد،

ای که کارهای عظیم کرده‌ای!

خدایا، کیست مانند تو؟

20 تو که مرا از تنگیها و بلاهای بسیار گذراندی،

دیگر بار، جانم را احیا خواهی کرد؛

آری، دیگر بار مرا

از اعماق زمین بر خواهی آورد.

21 بزرگی مرا افزون خواهی کرد

و بار دیگر تسلی‌ام خواهی داد.

22 من هم تو را به آوای چنگ خواهم ستود،

به سبب امانت تو، ای خدای من!

با نوای بربط در ستایش تو خواهم سرایید،

ای قدوس اسرائیل!

23 آنگاه که در ستایش تو بسرایم،

لبهایم بانگ شادی سر خواهد داد،

جان من نیز، که آن را فدیه داده‌ای.

24 زبانم نیز تمامی روز،

ذکر عدالت تو را خواهد گفت؛

زیرا آنان که در پی زیان من بودند،

سرافکنده و شرمسار گردیده‌اند!

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/71-eedc9f17455c8df2d2886234f37d4803.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 72

عدالت خود را به پادشاه عطا فرما

مزمور سلیمان.

1 خدایا، عدالت خود را به پادشاه عطا فرما،

و انصاف خویش را به ولیعهد!

2 تا او قوم تو را به انصاف داوری کند،

و ستمدیدگانِ تو را به عدالت.

3 باشد که کوهها برای قوم وفور نعمت بار آورند

و تپه‌ها ثمرۀ انصاف را.

4 باشد که او ستمدیدگانِ قوم را دادرسی کند،

و کودکانِ نیازمندان را نجات بخشد،

و ستمگر را فرو کوبد.

5 باشد که تا خورشید باقی است، از اوبترسند،

و تا ماه برقرار است، در تمامی نسلها.

6 باشد که همچون بارش باران بر چمنزارِ چیده شده باشد،

همچون رگبارها که زمین را سیراب می‌سازد.

7 باشد که پارسایان در ایام او بشکفند،

و وفور نعمت برقرار باشد،

تا آن هنگام که ماه نیست گردد!

8 باشد که از دریا تا به دریا فرمان براند،

و از نهرتا به کرانهای زمین.

9 باشد که در پیشگاهش صحرانشینان سر فرود آرند،

و دشمنانش خاک را بلیسند!

10 باشد که شاهان تَرشیش و سرزمینهای ساحلی

از برایش خَراج آورند؛

و شاهان صَبا و سِبا

پیشکشها تقدیمش کنند.

11 باشد که همۀ پادشاهان در برابرش سر فرود آرند

و همۀ قومها خدمتش کنند.

12 زیرا او نیازمند را هنگامی که فریاد برمی‌کشد، رهایی می‌بخشد،

و ستمدیده را،

و کسی را که یاوری ندارد.

13 بر بینوا و نیازمند ترحم می‌کند،

و جان نیازمندان را نجات می‌بخشد.

14 جان ایشان را از ظلم و خشونت خواهد رهانید،

زیرا خون ایشان در نظر او گرانبهاست.

15 عمرش دراز باد!

باشد که طلای صَبا تقدیم او گردد!

باشد که مردمان همواره دعاگویش باشند،

و تمامی روز برایش برکت بطلبند.

16 باشد که غله در سراسر زمین فراوان گردد،

و بر فراز تپه‌ها موج زنَد،

و میوۀ آن همچون لبنان باشد.

باشد که مردمان همچون علف صحرا

از شهرها شکوفه زنند.

17 باشد که نام او جاودانه پاینده مانَد،

و آوازه‌اش، تا آفتاب برمی‌تابد.

باشد که قومها جملگی در او برکت یابند،

و آنان نیز او را مبارک خوانند.

18 متبارک باد یهوه خدا، خدای اسرائیل!

تنها اوست که کارهای شگفت می‌کند.

19 متبارک باد نام شکوهمندش تا ابد!

تمامی زمین از جلال او آکنده باد!

آمین و آمین!

20 دعاهای داوود پسر یَسا پایان می‌یابد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/72-52212cf2a7bf32db048b4baa82583117.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 73

کتاب سوّم

خدا قوّت قلب من است

مزمور آساف.

1 به درستی که خدا برای اسرائیل نیکوست؛

برای آنان که پاکدلند.

2 و اما من، چیزی نمانده بود پاهایم بلغزد؛

نزدیک بود قدمهایم از راه به در رود!

3 زیرا بر فخرفروشان حسد بردم،

آنگاه که رفاه شریران را دیدم.

4 زیرا آنان را تا به مرگ دردی نیست؛

و تن ایشان سالم است.

5 همچون دیگران در زحمت نیستند،

و به بلاهای آدمیان گرفتار نمی‌آیند!

6 از این رو، گردنبند کِبر بر گردنشان است،

و تن‌پوشِ خشونت بر تنشان.

7 چشمانشان از فربهی به در آمده است

و خیالات دل ایشان را حد و مرزی نیست.

8 تمسخر می‌کنند و بدخواهانه سخن می‌گویند،

و متکبرانه، ظلم را بر زبان می‌رانند.

9 دهانشان را بر ضد آسمان می‌گشایند،

و زبانشان بر زمین جولان می‌دهد.

10 از این رو قوم او به آنها روی می‌آورند

و مشتاقانه هر سخن آنها را می‌پذیرند.

11 و می‌گویند: «خدا چگونه بداند؟

آیا آن متعال علم دارد؟»

12 آری، شریران چنین‌اند؛

همواره آسوده‌خیالند و دولتشان رو به فزونی است!

13 بی‌گمان من به عبث دل خود را پاک نگاه داشته‌ام؛

و دستانم را به بی‌گناهی شسته‌ام!

14 همۀ روز مبتلا بوده‌ام؛

و هر بامداد توبیخ گشته‌ام!

15 اگر می‌گفتم: «‌چنین سخن خواهم گفت،»

به نسل حاضر از فرزندان تو خیانت می‌ورزیدم.

16 چون اندیشیدم که این را بفهمم،

بر من بس دشوار آمد،

17 تا آنکه به قُدس خدا داخل شدم؛

آنگاه سرانجامِ ایشان را دریافتم.

18 براستی که ایشان را در جاهای لغزنده قرار می‌دهی؛

و به تباهیشان فرو می‌افکنی.

19 چه به ناگاه هلاک گشته‌اند!

و از وحشت، به تمامی نیست گردیده‌اند!

20 همچون رؤیای شب، آنگاه که آدمی چشم گشاید،

آن هنگام که تو برخیزی، خداوندگارا،

ایشان را چون اوهام، ناچیز خواهی شمرد.

21 آنگاه که جانم تلخ گشته بود

و دلم ریش بود،

22 وحشی بودم و جاهل

و در پیشگاهت مانند حیوانی بی‌شعور بودم.

23 [اما حال دریافته‌ام که] من پیوسته با توام،

و تو دست راستم را می‌گیری.

24 تو با مشورتِ خویش هدایتم می‌کنی،

و پس از آن به جلالم می‌رسانی.

25 در آسمان جز تو کِه را دارم؟

و بر زمین، هیچ چیز را جز تو نمی‌خواهم.

26 تن و دل من ممکن است زائل شود،

اما خداست صخرۀ دلم و نصیبم، تا ابد.

27 زیرا براستی آنان که از تو دورند، هلاک خواهند شد؛

و آنان را که به تو خیانت می‌ورزند، نابود خواهی کرد.

28 اما مرا نیکوست که به خدا نزدیک باشم.

خداوندگارْ یهوه را پناهگاه خود ساخته‌ام

تا همۀ کارهای تو را بازگویم.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/73-69f6bbbca1486370982c6d5940a49422.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 74

خدایا، از حق خویش دفاع کن

قصیدۀ آساف.

1 خدایا، چرا تا ابد طردمان کرده‌ای؟

چرا آتش خشم تو بر گوسفندانِ چراگاهت افروخته است؟

2 به یاد آر جماعت خویش را که از قدیم خریدی،

و ایشان را فدیه دادی تا قبیلۀ میراث تو شوند؛

به یاد آر کوه صَهیون را که در آن مسکن گزیدی!

3 قدمهای خویش را به جانب این ویرانه‌های همیشگی بردار؛

زیرا دشمن هر چه را که در قُدس تو بود، ویران کرده است.

4 خصمانت در اندرون ملاقاتگاه تو برخروشیدند،

و درفشهایشان را چونان نشانه‌ها بر پا داشتند؛

5 همچون کسانی بودند که تبرهای خود را

بر درختان جنگل برمی‌افرازند.

6 ایشان همۀ کنده‌کاریهای آن را

با تیشه و تبر خویش در هم شکستند.

7 قُدس تو را به آتش کشیده، با خاک یکسان کردند،

و مسکن نام تو را بی‌حرمت ساختند.

8 در دل خویش گفتند: «آنان را به تمامی زیر سلطۀ خود خواهیم داشت!»

پس همۀ ملاقاتگاههای خدا را در این سرزمین سوزاندند.

9 نه آیات خویش را دیگر می‌بینیم،

و نه دیگر نبی‌ای در کار است،

و کسی از ما نیز نمی‌داند که تا چند چنین خواهد بود.

10 تا به کِی، خدایا، خصم ریشخند کند؟

آیا دشمن تا ابد بر نام تو اهانت روا دارد؟

11 از چه سبب دست خویش را بازپس می‌کشی،

دست راست خویش را؟

دست از گریبان به در آر

و ایشان را هلاک کن!

12 اما خدا از قدیم پادشاه من است،

که بر زمین نجاتها به عمل می‌آورد.

13 تو بودی که دریا را به نیروی خود شکافتی،

و سرهای هیولاهای دریا را در آبها شکستی!

14 سرهای لِویاتان را تو فرو کوفتی،

و آن را خوراک جانوران صحرا ساختی.

15 چشمه‌ها و جویبارها را تو روان ساختی؛

نهرهای همیشه جاری را تو خشکانیدی!

16 روز از آن توست و شب از آن تو؛

نورافشانها و خورشید را تو برقرار ساختی.

17 تو بودی که حدود زمین را مقرر داشتی؛

تابستان و زمستان را تو آفریدی!

18 به یاد آر این را، خداوندا، که دشمن چگونه ریشخند می‌کند،

و مردمان جاهل بر نام تو اهانت روا می‌دارند!

19 جان کبوتر خود را به جانوران وحشی مسپار،

و حیات ستمدیدگان خود را تا به ابد فراموش مکن!

20 عهد خویش را پاس بدار،

زیرا مکانهای تاریک این سرزمین

از اُتراقگاههای خشونت آکنده است.

21 مگذار کوبیدگان با رسوایی واپس نشینند.

باشد که ستمدیگان و نیازمندان نام تو را بستایند!

22 برخیز، خدایا، و از حق خویش دفاع کن!

به یاد آر که چگونه جاهلان تمامی روز ریشخندت می‌کنند.

23 هنگامۀ خصمان خود را از یاد مبر،

و نه خروش مخالفانت را،

که پیوسته بلند می‌شود!

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/74-bc9e60b45a861f489e74915fd2ef03e9.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 75

خدا به انصاف داوری خواهد کرد

برای سالار سرایندگان: در مایۀ ’نابود مکن‘. مزمور آساف. سرود.

1 خدایا، تو را سپاس می‌گوییم؛

تو را سپاس می‌گوییم زیرا نام تو نزدیک است،

و مردم از کارهای شگفت تو خبر می‌د‌هند!

2 می‌گویی: «در وقتی که من برمی‌گزینم،

به انصاف داوری خواهم کرد.

3 آنگاه که زمین و همۀ ساکنان آن به لرزه درآیند،

مَنَم که پایه‌های آن را مستحکم نگاه می‌دارم. سِلاه

4 فخرفروشان را می‌گویم: ”دیگر فخر مفروشید!“،

و شریران را می‌گویم: ”شاخ خود را برمیفرازید!

5 شاخهایتان را به بلندی برمیفرازید،

و با گردنِ افراشته سخن مگویید!“»

6 زیرا نه از شرق سرافرازی می‌آید،

نه از غرب، و نه از میان بیابان!

7 بلکه خداست که داوری می‌کند؛

یکی را به زیر می‌کشد و دیگری را برمی‌افرازد.

8 زیرا در دست خداوند پیاله‌ای است

با شرابی پرجوش و آمیخته به چاشنیها!

آن را فرو می‌ریزد، و شریران زمین

جملگی آن را تا آخرین قطره سرمی‌کشند.

9 و اما من، تا به ابد این را اعلام خواهم کرد

و در ستایش خدای یعقوب خواهم سرایید!

10 همۀ شاخهای شریران را قطع خواهم کرد،

اما شاخهای پارسایان برافراشته خواهد شد!

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/75-679459c76626afdf4ad518dd3928f0d2.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 76

کیست که تواند در برابرش بایستد؟

برای سالار سرایندگان: با همراهی سازهای زهی. مزمور آساف. سرود.

1 در یهودا، خدا را می‌شناسند؛

در اسرائیل، نام او عظیم است.

2 منزلگاه او در سالیماست،

و مسکن او در صَهیون.

3 در آنجا، تیرهای آتشین را بشکست،

سپر و شمشیر و جنگ را. سِلاه

4 تو می‌درخشی

و پرشکوه‌تر از کوهستانهای آکنده از شکاری!

5 دلاوران تاراج شدند؛

و خواب ایشان را در ربود!

از جنگاوران، یکی هم نبود

که دست خویش حرکت تواند داد!

6 به عتاب تو، ای خدای یعقوب

اسب و ارابه از حرکت بازایستادند!

7 براستی که تو مَهیب هستی!

آنگاه که خشم گیری،

کیست که در حضورت تواند ایستاد؟

8 از آسمان داوری را اعلام کردی،

و زمین ترسان شد و خاموشی گزید،

9 آنگاه که خدا به داوری برخاست

تا ستمدیدگان زمین را جملگی نجات بخشد. سِلاه

10 به‌یقین که خشم بشر به ستایش تو می‌انجامد،

و باقیماندۀ خشم را بر کمر خود خواهی بست.

11 برای یهوه خدای خویش نذر کنید و وفا نمایید؛

همۀ آنان که گرداگرد اویند،

برای او که مَهیب است، پیشکشها بیاورند!

12 او جان حکمرانان را می‌گیرد،

پادشاهان زمین از او ترسانند!

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/76-d70bd100df3c1f8d415f3298665a4d5d.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 77

در روز تنگی خداوندگار را می‌جویم

برای سالار سرایندگان: برای یِدوتون. مزمور آساف.

1 آواز من به سوی خداست،

و فریاد برمی‌آورم؛

آواز من به سوی خداست،

و او به من گوش فرا خواهد داد!

2 در روز تنگی خویش خداوندگار را می‌جویم؛

شبانگاه دست من دراز شده، بازکشیده نمی‌شود،

و جانم از تسلی پذیرفتن ابا می‌کند.

3 خدا را یاد می‌کنم و می‌نالم؛

تأمل می‌کنم و روحم بیهوش می‌شود. سِلاه

4 چشمانم را باز نگاه می‌داری؛

چنان پریشانم که سخن نمی‌توانم گفت.

5 به ایام گذشته می‌اندیشم،

به سالهای روزگاران پیشین.

6 شبانگاه سرود خویش را به یاد می‌آورم؛

در دل می‌اندیشم و روح من تفتیش می‌کند:

7 «آیا خداوندگار تا به ابد طرد خواهد نمود؟

و دیگر هرگز نظر لطف نخواهد افکند؟

8 آیا محبت او برای همیشه پایان پذیرفته،

و وعدۀ او برای همۀ نسلها باطل گردیده است؟

9 آیا خدا فیض خود را از یاد برده،

و در خشم خویش، رحمت خود را بازداشته است؟» سِلاه

10 آنگاه گفتم: «این ضعف من است.»

زِهی سالهای دست راست آن متعال!

11 کارهای خداوند را یاد خواهم کرد؛

آری، عجایب تو را که از قدیم است، به یاد خواهم آورد.

12 در تمامی کارهای تو تأمل خواهم کرد

و به اعمال تو خواهم اندیشید.

13 خدایا، طریق تو در قدوسیت است.

کیست خدای بزرگ همچون خدای ما؟

14 تو خدایی هستی که کارهای عجیب می‌کنی؛

تو قدرت خویش را در میان قومها معروف گردانیده‌ای.

15 به بازوی خود قوم خویش را رهانیدی،

فرزندان یعقوب و یوسف را. سِلاه

16 خدایا، آبها تو را دیدند؛

آبها تو را دیدند و به تلاطم درآمدند؛

و ژرفناها به لرزه افتادند.

17 ابرها آب ریختند

و آسمانها غرّش کردند؛

و تیرهای تو به هر سو روان شدند!

18 صدای رعدِ تو در گردباد بود،

و آذرخشِ تو جهان را روشن ساخت؛

زمین لرزید و به جنبش درآمد.

19 مسیر تو از میان دریا بود،

و راهت از میان آبهای عظیم،

ولی جای پایت دیده نمی‌شد.

20 تو قوم خویش را چون گله رهبری کردی،

به دست موسی و هارون.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/77-d41e04978dc7c6e60250f008f5fad7f8.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 78

این را به نسل آینده بازگویید

قصیدۀ آساف.

1 ای قوم من، به شریعت من گوش بسپارید؛

و به سخنان دهانم گوش فرا دهید!

2 دهان خود را به مَثَل خواهم گشود

و معماهای کهن را بر زبان جاری خواهم کرد؛

3 آنچه را که شنیده و دانسته‌ایم،

و پدرانمان به ما بازگفته‌اند.

4 آنها را از فرزندان ایشان پنهان نخواهیم داشت،

بلکه کارهای ستودۀ خداوند را،

به نسل آینده باز خواهیم گفت؛

همچنین قدرت او را،

و شگفتیهایی را که به انجام رسانده است.

5 او شهادتی در یعقوب بر پا داشت

و شریعتی در اسرائیل قرار داد؛

و پدران ما را امر فرمود

که آنها را به فرزندان خویش بیاموزند؛

6 تا نسل بعد آن را بدانند،

یعنی فرزندانی که زین پس زاده می‌شوند،

و ایشان نیز برخیزند،

و آنرا به فرزندان خویش بازگویند؛

7 تا ایشان نیز بر خدا توکل کنند

و کارهای خدا را از یاد نبرند،

بلکه فرامین او را نگاه دارند؛

8 و همچون پدران خود نباشند

که نسلی گردنکش و یاغی بودند؛

دلِ خویش را استوار نداشتند،

و جانشان به خدا وفادار نبود.

9 بنی‌اِفرایِم، هرچند مسلح و کمان‌کش بودند،

در روز نبرد روی گرداندند!

10 آنان عهد خدا را نگاه نداشتند

و از سلوک به شریعت وی سر باز زدند.

11 کار‌های او را فراموش کردند،

عجایبی را که بدیشان نمایانده بود.

12 در برابر چشم پدرانشان کارهای شگفت کرده بود،

در سرزمین مصر، در دیار صوعَن؛

13 دریا را بشکافت و ایشان را از میان آن گذرانید؛

و آبها را چون پشته بر پا داشت.

14 در روز ایشان را به ابر هدایت فرمود،

و تمام شب، به نورِ آتش.

15 در بیابان صخره‌ها را بشکافت

و ایشان را گویی از ژرفاها به فراوانی نوشانید؛

16 از دلِ تخته‌سنگ چشمه‌ها بیرون آورد

و آب را چون نهرها جاری ساخت.

17 اما ایشان باز هم بیشتر به او گناه ورزیدند،

و در بیابان بر آن متعال شوریدند!

18 با مطالبۀ خوراکی که در هوس آن بودند

خدا را در دلهای خویش آزمودند.

19 بر ضد خدا به سخن آمده، گفتند:

«آیا خدا قادر است در بیابان سفره‌ای بگسترد؟

20 هان صخره را زد، و آب فوران کرد

و سیلابها جاری شد.

اما آیا نان نیز توانَد داد؟

یا گوشت برای قوم خود مهیا تواند کرد؟»

21 پس چون خداوند این را شنید، به‌غایت خشمگین شد؛

آتشی بر یعقوب افروخته گشت،

و خشم او بر اسرائیل مشتعل گردید.

22 زیرا به خدا ایمان نداشتند،

و بر نجات وی اعتماد نکردند.

23 با این حال، افلاک برین را فرمان داد

و درهای آسمان را بگشود؛

24 بر آنها ’مَنّا‘ بارانید تا بخورند،

و غلّۀ آسمانی بدیشان عطا فرمود.

25 آدمیان نان فرشتگان را خوردند؛

و برایشان آذوقه فرستاد تا سیر شدند.

26 باد شرقی را در آسمانها وزانید،

و به نیروی خویش باد جنوبی را پیش راند.

27 همچون غبار بر ایشان گوشت بارانید،

و بسان ریگ دریا، مرغان بالدار را!

28 آنها را در میان اردوگاه ایشان فرود آورد،

و گرداگرد مسکنهای ایشان.

29 تا توانستند خوردند و سیر شدند،

زیرا آنچه را در هَوَسش بودند بدیشان داد.

30 اما پیش از آنکه هوس آنها ارضا شود،

و در حالی که خوراک هنوز در دهانشان بود،

31 خشم خدا بر ایشان مشتعل گردید؛

تنومندترینشان را کشت،

و جوانان اسرائیل را به زیر افکند.

32 با این همه، باز گناه ورزیدند

و به عجایب او ایمان نیاوردند!

33 پس روزهای ایشان را در بطالت به سر آورد،

و سالهایشان را در ترس!

34 هرگاه ایشان را می‌کشت، او را می‌جُستند،

و بازگشت کرده، خدا را به جِدّ می‌طلبیدند!

35 به یاد می‌آوردند که صخرۀ ایشان خداست،

و خدای متعال، ولیّ آنهاست.

36 اما آنگاه به دهان خود تملق او را می‌گفتند،

و به زبان خویش به او دروغ می‌گفتند؛

37 دلهایشان با او نبود،

و به عهدی که با ایشان بسته بود، وفا نکردند.

38 اما او که رحیم است

تقصیر ایشان را کفاره کرد

و هلاکشان نساخت.

بارها خشم خود را مهار کرد

و تمام غضب خویش را برنیانگیخت.

39 به یاد آورد که ایشان بشرند،

بادی که می‌وزد و دیگر بازنمی‌گردد.

40 چند مرتبه در صحرا بر او تمرّد ورزیدند

و در بیابان، وی را غمگین ساختند!

41 بارها و بارها خدا را آزمودند،

و قدوس اسرائیل را آزردند!

42 دست او را به خاطر نداشتند،

و نه روزی را که ایشان را از چنگ خصم فدیه کرد؛

43 آنگاه که آیات خویش را در مصر به نمایش گذاشت،

و عجایب خود را در دیار صوعَن.

44 نهرهای ایشان را به خون بدل ساخت،

آن‌سان که نتوانستند از چشمه‌های خود بنوشند.

45 انبوه پشه‌ها در میانشان گسیل داشت که ایشان را فرو خوردند،

و قورباغه‌ها که به فلاکتشان افکندند.

46 محصولشان را به آفت سپرد،

و دسترنجشان را طعمۀ ملخ ساخت.

47 تاکهایشان را به تگرگ از میان برد

و درختان انجیرشان را به بوران.

48 رمه‌هایشان را به تگرگ سپرد،

و احشامشان را به صاعقه.

49 خشم سوزان خود را بر ایشان گسیل داشت،

غضب و غیظ و تنگی را،

با فرستادن فرشتگان نابودی!

50 راه را بر خشم خویش هموار ساخت،

و جان ایشان را از مرگ در امان نداشت،

بلکه آن را به طاعون سپرد.

51 همۀ نخست‌زادگان مصر را زد،

نوبرِ قوّت ایشان را در خیمه‌های حام.

52 اما قوم خویش را همچون گوسفندان کوچ داد،

و چون گله از میان بیابان هدایت کرد.

53 ایشان را در امنیت راهبری فرمود تا نترسند؛

اما دریا دشمنانشان را پوشانید.

54 پس آنان را به حدود مقدس خود آورد،

به این کوه که به دست راست خویش فتح کرده بود.

55 قومها را از پیش روی ایشان بیرون راند،

میراث را میان آنها به ریسمان تقسیم کرد،

و قبایل اسرائیل را در خیمه‌های‌شان سکنی داد.

56 اما آنان خدا را آزمودند

و بر خدای متعال شوریدند

و شهادات او را نگاه نداشتند؛

57 بلکه همچون پدرا‌نشان مرتد شدند و خیانت ورزیدند،

و چون کمانِ خطاکننده، نامطمئن گردیدند.

58 با مکانهای بلند خود، او را به خشم آوردند؛

و با بتها‌یشان غیرت او را برانگیختند.

59 چون خدا شنید، به‌غایت خشمگین شد،

و اسرائیل را به تمامی رد کرد.

60 مسکن خود را در شیلوه ترک نمود،

خیمه‌ای را که در آن، میان آدمیان سکونت گزیده بود.

61 قوّتخویش را به اسیری داد،

و جمال خود را به دست خصم سپرد.

62 قوم خود را به شمشیر تسلیم کرد،

و بر میراث خویش به‌غایت غضبناک گردید.

63 جوانانشان را آتش در کام کشید،

و دخترانشان را سرود عروسی نبود؛

64 کاهنانشان به دم شمشیر افتادند،

و بیوه‌هایشان زاری نکردند.

65 آنگاه خداوندگار همچون کسی که در خواب باشد، بیدار شد

همچون جنگاوری که از باده نعره برکشد.

66 خصمان خویش را واپس راند،

و آنان را به رسوایی ابدی دچار ساخت.

67 خیمۀ یوسف را رد کرد،

و قبیلۀ اِفرایِم را برنگزید؛

68 اما قبیلۀ یهودا را برگزید،

و کوه صَهیون را که دوست می‌داشت.

69 قُدس خود را چون آسمانهای رفیع بنا کرد،

و همچون زمین که آن را جاودانه پی نهاد.

70 خدمتگزار خویش، داوود را برگزید

و او را از آغل گوسفندان برگرفت؛

71 از پس میشهای شیرده، وی را آورد،

تا قوم او یعقوب را شبانی کند،

و میراث او اسرائیل را.

72 و او ایشان را با دلی راست شبانی کرد،

و با دستانی ماهر هدایت نمود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/78-e65a207ee80fbc1e1a1c9fb7a534a7f2.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 79

تا به کی، خداوندا؟

مزمور آساف.

1 خدایا، قومها به میراث تو داخل گشته‌اند؛

معبد مُقدّست را نجس ساخته‌اند،

و اورشلیم را به ویرانه‌ای بدل کرده‌اند.

2 اجساد خدمتگزارانت را خوراک مرغان هوا ساخته‌اند،

و گوشت تن سرسپردگانت را طعمۀ وحوش زمین گردانیده‌اند.

3 خون ایشان را همچون آبْ گِرداگرد اورشلیم ریخته‌اند،

بی‌آنکه کسی باشد که دفنشان کند.

4 نزد همسایگان رسوا شده‌ایم،

و مایۀ تمسخر و ریشخند اطرافیانیم‌.

5 تا به کی خداوندا؟ آیا تا به ابد خشمگین خواهی بود؟

تا به کی غیرتت چون آتش خواهد سوزانید؟

6 غضب خود را بر قومهایی بریز که تو را نمی‌شناسند،

و بر ممالکی که نام تو را نمی‌خوانند؛

7 زیرا یعقوب را فرو بلعیده‌اند

و منزلگاه او را ویران کرده‌اند.

8 گناهان پیشینیان را، بر ما به یاد میاور!

رحمتت به ملاقات ما بشتابد،

زیرا که بسیار ذلیل گشته‌ایم!

9 ای خدای نجات ما،

به‌خاطر جلال نام خود یاریمان ده!

به‌خاطر نام خود ما را برهان

و گناهانمان را کفاره فرما!

10 چرا قومها بگویند:

«خدای ایشان کجاست؟»

بگذار در برابر چشمان ما، قومها

تقاص خون خدمتگزاران تو را پس دهند.

11 نالۀ اسیران به حضور تو برِسد!

بر حسب عظمت بازوی خویش

جان محکومانِ به مرگ را حفظ فرما!

12 دامن همسایگان ما را، ای خداوندگار،

هفت چندان از اهانتی که بر تو روا داشته‌اند، پر کن!

13 آنگاه ما که قوم تو

و گوسفندان چراگاه توییم،

جاودانه شکرت خواهیم گزارد،

و نسل اندر نسل ستایش تو را بر زبان خواهیم راند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/79-59f499996b0c21fb348bb7c762b5152f.mp3?version_id=118—