Categories
مزمور

مزمور 30

صبحگاهان شادمانی فرا می‌رسد

مزمور داوود. سرودی برای تخصیص معبد.

1 خداوندا، تو را تمجید می‌کنم،

زیرا که مرا بالا کشیدی،

و نگذاشتی دشمنانم بر من شادی کنند.

2 ای یهوه خدای من، نزد تو فریاد کمک برآوردم

و مرا شفا بخشیدی.

3 خداوندا، تو جان مرا از هاویه برآوردی؛

و مرا از میان آنان که به گودال فرو می‌روند، زنده ساختی.

4 ای سرسپردگان خداوند، او را بسرایید؛

نام قدوس او را بستایید!

5 زیرا خشم او دمی بیش نمی‌پاید،

اما لطفش همۀ عمر را در بر می‌گیرد؛

شبی ممکن است سراسر به گریه بگذرد،

ولی صبحگاهان شادمانی رخ می‌نماید.

6 و اما من، در آسودگی خود گفتم:

«هرگز جنبش نخواهم خورد.»

7 خداوندا، آنگاه که لطف تو شامل حالم بود،

کوهِ مرا در قوّت استوار گردانیدی؛

اما چون روی از من نهان کردی،

هراسان گشتم.

8 خداوندا، تو را می‌خوانم؛

نزد تو، ای خداوندگار، فریاد التماس بلند می‌کنم:

9 «در مرگمن چه سودی است،

و در فرو رفتنم به گودال چه فایده؟

آیا خاک تو را خواهد ستود؟

آیا از امانت تو خبر خواهد داد؟

10 خداوندا، بشنو و مرا فیض عطا فرما؛

خداوندا، یاور من باش.»

11 تو شیون مرا به رقص بدل کردی؛

پلاس را از تنم به در آوردی

و مرا به شادی پوشانیدی،

12 تا همۀ وجودمتو را بسراید و خاموش نماند.

ای یهوه خدای من، تو را جاودانه شکر خواهم گزارد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/30-1b1b059707cfac9eb839d79fe771cb1d.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 31

دعا برای رهایی از دشمنان

برای سالار سرایندگان. مزمور داوود.

1 در تو، خداوندا، پناه جُسته‌ام،

مگذار هرگز سرافکنده شوم؛

در عدل خویش مرا خلاصی ده.

2 گوش خویش به من فرا دار،

و به‌زودی به رهایی‌ام بیا؛

برایم صخرۀ امنیت باش

و دژِ استوار، تا نجاتم بخشی.

3 براستی که صخره و دژ من تویی،

پس به‌خاطر نام خود مرا هدایت و رهبری کن.

4 مرا از دامی که در راه من گسترده‌اند، به در آر،

چراکه تو پناهگاه منی.

5 روح خود را به دست تو می‌سپارم؛

تو مرا فدیه کرده‌ای، ای یهوه خدای امین.

6 مرا با پیروان بتهای بی‌ارزش کاری نیست؛

من بر خداوند توکل دارم.

7 محبت تو مایۀ شادی و سرور من خواهد بود،

زیرا که مصیبت مرا دیده‌ای

و از تنگیهای جانم نیک آگاهی.

8 مرا به دست دشمن نسپردی

بلکه پاهایم را در جای وسیع بر پا داشتی.

9 خداوندا، مرا فیض عطا فرما،

زیرا که در تنگی هستم؛

چشمانم از غصه کاهیده شده است،

جان و تن من نیز.

10 زیرا زندگی‌ام از غم به سر آمده،

و سالهایم از ناله؛

به سبب گناهم نیرویی در من نمانده،

استخوانهایم پوسیده است.

11 به سبب همۀ دشمنانم مضحکه شده‌ام،

بخصوص نزد همسایگانم.

دوستانم از من می‌هراسند؛

هر که مرا در بیرون بیند، از من می‌گریزد.

12 همچون مُرده از خاطره‌ها رفته‌ام؛

و چون کوزۀ شکسته گشته‌ام.

13 زیرا افترا از بسیاری می‌شنوم،

و در هر سو رعب و وحشت است؛

بر من با هم توطئه می‌چینند

و به قصد جانم دسیسه می‌کنند.

14 و اما من بر تو، ای خداوند، توکل می‌دارم؛

و می‌گویم: «خدای من تو هستی.»

15 زمانهای من در دستان توست؛

مرا از چنگ دشمنان و آزاردهندگانم برهان.

16 روی خود را بر خدمتگزارت تابان ساز؛

در محبتت مرا نجات بخش.

17 خداوندا، مگذار سرافکنده شوم،

زیرا که تو را می‌خوانم؛

باشد که شریران سرافکنده شوند

و در خاموشی به هاویه فرو روند.

18 باشد که لبهای دروغگویشان خاموش شود،

که با غرور و اهانت

بر ضد پارسایان سخن به گستاخی می‌گویند.

19 وه که چه عظیم است احسان تو

که برای ترسندگانت ذخیره کرده‌ای،

و آن را برای کسانی که در تو پناه می‌جویند،

در برابر چشمان بنی‌آدم به عمل می‌آوری.

20 ایشان را در مخفیگاه حضور خود

از دسیسه‌های آدمیان پنهان می‌کنی؛

آنها را در خیمۀ خود

از زبانهای ستیزه‌گر ایمن می‌داری.

21 متبارک باد خداوند،

زیرا که محبت خود را به‌طرز شگفت‌انگیز بر من آشکار کرد

آنگاه که در شهری که در محاصره بود، به سر می‌بردم.

22 اما من، در دلهرۀ خود گفتم:

«از چشمان تو افتادم!»

اما چون تو را به یاری خواندم

فریاد التماس مرا شنیدی.

23 ای همۀ سرسپردگان خداوند،

او را دوست بدارید!

خداوند وفاداران را حفظ می‌کند،

اما متکبران را به فراوانی سزا می‌دهد.

24 نیرومند باشید و دل قوی دارید،

ای همۀ کسانی که برای خداوند انتظار می‌کشید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/31-d2eb289be5de07a4bc61baacd06c4fd7.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 32

خوشا به حال آن که عِصیانش آمرزیده شد

قصیدۀ

داوود.

1 خوشا به حال آن که عِصیانش آمرزیده شد،

و گناهش پوشانیده گردید.

2 خوشا به حال آن که خداوند خطایی به حسابش نگذارد

و در روحش فریبی نباشد.

3 هنگامی که خاموشی گزیده بودم،

استخوانهایم می‌پوسید

از ناله‌ای که تمام روز برمی‌کشیدم.

4 زیرا دست تو روز و شب بر من سنگینی می‌کرد؛

طراوتم به تمامی از میان رفته بود،

بسان رطوبت در گرمای تابستان. سِلاه

5 آنگاه به گناه خود نزد تو اعتراف کردم

و جرمم را پنهان نداشتم.

گفتم: «عِصیان خود را نزد خداوند اعتراف خواهم کرد»؛

و تو جرمِ گناهم را عفو کردی. سِلاه

6 از این رو، باشد که هر پیروِ سرسپردۀ تو

در زمانی که یافت می‌شوی

به درگاهت دعا کند؛

حتی اگر آبهای بسیار سیلان کند،

هرگز بدو نخواهد رسید.

7 تو مخفیگاه من هستی؛

تو مرا از تنگی حفظ خواهی کرد،

و با غریو رهایی احاطه‌ام خواهی نمود. سِلاه

8 تو را بصیرت خواهم آموخت،

و به راهی که باید رفت ارشاد خواهم کرد؛

و در حالی که چشمم بر توست،

تو را مشورت خواهم داد.

9 همچون اسب و قاطر بی‌فهم مباش،

که تنها به افسار و لگام مهار می‌شوند،

وگرنه نزدیکت نمی‌آیند.

10 رنجهای شریران بسیار است،

اما هر کس را که بر خداوند توکل دارد

محبت احاطه خواهد کرد.

11 ای پارسایان، در خداوند شادی کنید و خوش باشید؛

ای همۀ راست‌دلان، بانگ شادی برآورید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/32-5783058b7864b1d9dda7f0e251d3a057.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 33

چشمان خداوند بر ترسندگان اوست

1 ای پارسایان، در خداوند بانگ شادی برآورید!

زیرا صالحان را ستایشِ او می‌شاید.

2 خداوند را با نوای بربط بستایید!

با چنگ ده‌تار برای او بنوازید.

3 او را سرودی تازه بسرایید!

نیکو بنوازید، با آهنگ بلند.

4 زیرا کلام خداوند مستقیم است،

و همۀ کارهای او با وفاداری.

5 او عدل و انصاف را دوست می‌دارد؛

جهان آکنده از محبت خداوند است.

6 به کلام خداوند آسمانها ساخته شد،

و همۀ لشکر آنها، به دَمِ دهان او.

7 آبهای دریا را همچون توده گرد می‌آورد؛

و ژرفا را در خزانه‌ها ذخیره می‌کند.

8 تمامی اهل زمین از خداوند بترسند،

همۀ مردم جهان او را حرمت بدارند.

9 زیرا او گفت و شد؛

امر فرمود و بر پا گردید.

10 خداوند نقشه‌های امتها را باطل می‌کند؛

او تدبیرهای قومها را عقیم می‌گرداند.

11 اما نقشه‌های خداوند جاودانه پابرجاست،

و تدبیرهای دلش در همۀ نسلها.

12 خوشا به حال امتی که یهوه خدای ایشان است،

و قومی که برای میراث خویش برگزیده است.

13 خداوند از آسمان نظر می‌افکند

و بنی آدم را جملگی می‌بیند؛

14 از مکان سکونت خود نظر می‌افکند،

بر همۀ ساکنان زمین.

15 او که دلهای ایشان را جملگی سرشته است،

و هرآنچه را که می‌کنند، درک می‌کند.

16 پادشاه را بزرگی لشکرش نجات نمی‌دهد،

و دلاور را عظمت قوّتش نمی‌رهاند.

17 امید بستن بر اسب برای پیروزی بیهوده است،

زیرا به قوّت عظیم خود خلاصی نتواند داد.

18 هان چشمان خداوند بر ترسندگان اوست،

بر آنان که به محبت او امیدوارند،

19 تا جان ایشان را از مرگ برهاند

و ایشان را در قحطی زنده نگاه دارد.

20 جان ما منتظر خداوند است؛

او اعانت و سپر ماست.

21 دل ما در او شادی می‌کند،

زیرا بر نام قدوس او توکل داریم.

22 خداوندا، محبت تو بر ما باد،

چنانکه امید ما بر توست.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/33-dfa3b4d59339ed57ccf24edb69cc3205.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 34

بچشید و ببینید که خداوند نیکوست

مزمور داوود. زمانی که نزد اَبیمِلِک خود را به دیوانگی زد تا از آنجا بیرون رانده شد، و به راه خود رفت.

1 خداوند را در همه وقت متبارک خواهم خواند؛

ستایش وی همواره بر زبان من خواهد بود.

2 جان من در خداوند فخر خواهد کرد؛

مسکینان بشنوند و شادی کنند.

3 خداوند را با من تجلیل کنید،

نام او را با یکدیگر برافرازیم.

4 خداوند را جُستم، و مرا اجابت کرد؛

او مرا از همۀ ترسهایم رهانید.

5 آنان که نگاهشان بر اوست، می‌درخشند؛

روی ایشان هرگز شرمسار نمی‌شود.

6 این مسکین فریاد برآورد و خداوند صدایش را شنید

و او را از همۀ تنگیهایش نجات بخشید.

7 فرشتۀخداوند گرداگرد ترسندگان او اردو می‌زند،

و آنان را می‌رهاند.

8 بچشید و ببینید که خداوند نیکوست؛

خوشا به حال آن که در او پناه گیرد.

9 ای مقدسین خداوند، از او بترسید،

زیرا ترسندگان او را هیچ کمی نیست.

10 شیران ژیان، محتاج و گرسنه می‌شوند،

اما جویندگان خداوند هیچ چیزِ نیکو کم نخواهند داشت.

11 ای فرزندان، بیایید و به من گوش فرا دهید،

تا ترس خداوند را به شما بیاموزم.

12 کیست آن که آرزومند حیات باشد

و دوستدار روزهای بسیار، تا نیکویی ببیند؟

13 زبان از بدی نگاه دار

و لبان از فریب فرو بند؛

14 از بدی روی بگردان و نیکویی پیشه کن،

آرام بجوی و در پی صلح باش.

15 چشمان خداوند، بر پارسایان است

و گوشهایش به فریاد کمک ایشان؛

16 روی خداوند بر ضد بدکاران است،

تا یاد ایشان را از روی زمین برچیند.

17 پارسایان فریاد برمی‌آورند، و خداوند آنان را می‌شنود؛

او ایشان را از همۀ تنگیهایشان می‌رهاند.

18 خداوند نزدیک شکسته‌دلان است

و کوفته شدگانِ در روح را نجات می‌بخشد.

19 پارسا را مشقت بسیار است،

اما خداوند او را از همۀ آنها خواهد رهانید؛

20 همۀ استخوانهای او را حفظ خواهد کرد،

که یکی از آنها نیز نخواهد شکست.

21 شریر را شرارت از پا در خواهد آورد،

و دشمنان مرد پارسا محکوم خواهند شد.

22 خداوند جان خادمان خود را فدیه می‌دهد؛

هر که به وی پناه بَرَد، هرگز محکوم نخواهد شد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/34-8d9863f701de452f4d8335566f900669.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 35

خداوندا، کیست مانند تو؟

مزمور داوود.

1 خداوندا، بستیز با آنان که با من می‌ستیزند،

و بجنگ با آنان که با من می‌جنگند.

2 سپر کوچک و بزرگ خویش برگیر؛

برخیز و به یاریم بیا.

3 نیزه را به در آر

و راه بر تعقیب‌کنندگانم ببند.

به جان من بگو:

«نجات تو مَنَم.»

4 آنان که قصد جان من دارند

شرمنده و رسوا شوند؛

آنان که بر من دسیسه می‌چینند

واپس روند و سرافکنده گردند!

5 همچون کاه در برابر باد باشند،

و فرشتۀ خداوندایشان را برانَد؛

6 راهشان تاریک و لغزنده شود،

و فرشتۀ خداوند تعقیبشان کند.

7 زیرا بی‌سبب دام بر سر راهم در حفره پنهان کردند

که آن را بی‌جهت از بهر جانم کنده بودند.

8 باشد که هلاکت بی‌آنکه بدانند ایشان را فرو گیرد

و خود در دامی که پنهان کرده‌اند، گرفتار آیند؛

باشد که در آن فرو افتند و هلاک شوند.

9 آنگاه جان من در خداوند شادی خواهد کرد

و در نجات او شادمان خواهد شد.

10 بند بند اعضایم خواهند گفت:

«خداوندا، کیست مانند تو؟

ای که مظلوم را از دست نیرومندتر از او می‌رهانی،

و مسکین و نیازمند را از دست تاراج‌کنندۀ وی.»

11 شاهدانِ ستم‌کیش برمی‌خیزند،

و دربارۀ آنچه از آن بی‌خبرم، بازخواستم می‌کنند.

12 به سزای نیکویی، بدی بر من روا می‌دارند

و مرا به روز سیاه می‌نشانند.

13 اما آنگاه که ایشان بیمار بودند،

من پلاس در بر می‌کردم،

و جان خویش به روزه‌داری رنجور می‌ساختم.

چون دعایم بی‌جواب بازمی‌گشت،

14 مویه‌کنان می‌رفتم،

آن سان که برای دوست یا برادرم ماتم کنم.

همچون کسی که برای مادرش زاری کند

از فرط اندوه سر خم می‌کردم.

15 اما چون افتادم، شادی‌کنان گِردم جمع شدند؛

فرومایگان بر من گرد آمدند،

و کسانی که نشناخته بودم، بی‌وقفه مرا دریدند.

16 همچون افراد نَجِسی که برای نان مسخرگی می‌کنند،

بر من دندانها به هم فشردند.

17 خداوندگارا، تا چند تماشا می‌کنی؟!

جان مرا از ویرانگری ایشان برهان،

و زندگی مرا از دهان شیران ژیان.

18 تو را در جماعت بزرگ سپاس خواهم گفت؛

در میان انبوه مردم، تو را خواهم ستود.

19 مگذار دشمنان خیانت‌پیشۀ من

بر من شادی کنند؛

مگذار کسانی که بی‌سبب از من نفرت دارند،

چشمک زنند.

20 زیرا صلح‌جویانه سخن نمی‌گویند

بلکه بر آنان که در این سرزمین آرام گرفته‌اند،

سخنان حیله‌آمیز اندیشه می‌کنند.

21 دهان بر من می‌گشایند و می‌گویند: «هَه هَه!

به چشمان خود دیدیم.»

22 خداوندا، تو این را دیده‌ای،

پس خاموش نمان!

خداوندگارا، از من دور مباش!

23 بیدار شو و به دفاع از من برخیز!

ای خدا و خداوندگار من، مرا داد بده!

24 ای یهوه خدای من، در عدل خود مرا تأیید فرما،

و مگذار بر من شادی کنند.

25 مگذار در دل خویش بگویند: «هَه، به آرزوی خود رسیدیم!»

مگذار بگویند: «او را درسته فرو بلعیدیم!»

26 هر که در مصیبت من شادی می‌کند

خود شرمنده و خجل گردد؛

آنان که خویشتن را بر من برمی‌افرازند

به شرم و رسوایی پوشانیده شوند.

27 آنان که اعادۀ حق مرا خواهانند

فریاد شادی برآورند و شادمان گردند؛

همواره بگویند: «چه بزرگ است خداوند،

که از سلامتی بنده‌اش لذت می‌برد.»

28 زبانم دادگری تو را بیان خواهد کرد،

و ستایش تو را، همۀ روز.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/35-6778f44ecd7073023ddf952153969479.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 36

محبتت چه گرانقدر است

برای سالار سرایندگان. مزمور داوود، خدمتگزار خداوند.

1 نافرمانی در اعماق دل شریر بدو ندا می‌دهد؛

ترس خدا در چشمان او نیست.

2 زیرا خویشتن را در نظر خود چندان تملق می‌گوید

که از پی بردن به گناه خویش و بیزاری از آن ناتوان است!

3 سخنان دهانش خباثت است و فریب؛

از خردمندی و نیکوکاری دست شسته است.

4 حتی بر بستر خود طرح شرارت می‌ریزد؛

راهی ناپسند در پیش گرفته است

و از شرارت روی نمی‌گرداند.

5 خداوندا، محبتت تا به آسمانها می‌رسد

و وفاداریت تا به ابرها.

6 عدالتت همچون کوههای سر به فلک کشیده است،

و دادگری‌ات به‌سان ژرفنای عظیم.

تویی، خداوندا، که انسان و حیوان را نجات می‌بخشی.

7 خدایا، محبتت چه گرانقدر است!

بنی‌آدم در سایۀ بالهایت پناه می‌جویند.

8 از نعمتِ سرشارِ خانۀ تو، سیراب می‌شوند،

و از نهر لذایذ خود بدیشان می‌نوشانی.

9 زیرا نزد تو چشمۀ حیات است،

و در نور توست که نور را می‌بینیم.

10 محبتت را برای شناسندگان خود دوام بخش

و عدالتت را برای راست‌دلان.

11 مباد که متکبران بر من پا بگذارند،

یا دست شریران مرا براند.

12 بنگر که شرارت‌پیشگان چگونه فرو افتاده‌اند؛

به خاک افکنده شده‌اند و یارای برخاستنشان نیست!

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/36-ef0da2064052a5699f7ba9426bda95ff.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 37

خدا سرسپردگان خود را ترک نخواهد کرد

مزمور داوود.

1 به سبب بدکاران خویشتن را مکدّر مساز،

و بر ستمکاران حسد مبر؛

2 زیرا چون علف، زود می‌پژمرند،

و چون گیاه سبز، خشک می‌شوند.

3 بر خداوند توکل نما و نیکویی کن؛

در زمین ساکن باش و امانت را بپرور!

4 از خداوند لذت ببر،

و او مراد دلت را به تو خواهد داد.

5 راه خود را به خداوند بسپار،

و بر او توکل کن، که او عمل خواهد کرد.

6 او پارساییِ تو را همچون نور، تابان خواهد ساخت،

و حقانیت تو را، چون آفتابِ نیمروز.

7 در حضور خداوند آرام باش،

و صبورانه انتظار او را بکش!

به سبب آنان که در راههای خویش کامرانند،

و نقشه‌های پلید خود را به اجرا درمی‌آورند،

خویشتن را مکدر مساز!

8 از خشم بازایست و غضب را ترک نما!

خویشتن را مکدر مساز، که جز به شرارت نمی‌انجامد.

9 زیرا که بدکاران منقطع خواهند شد،

اما منتظران خداوند زمین را به میراث خواهند برد.

10 پس از اندک زمانی، دیگر شریری نخواهد بود؛

و هرچند او را بجویی، یافت نخواهد شد.

11 اما حلیمان وارث زمین خواهند شد،

و از فراوانی سلامتی لذت خواهند برد.

12 شریران بر پارسایان دسیسه می‌کنند

و بر ایشان دندان به هم می‌سایند؛

13 اما خداوند بر شریران می‌خندد،

زیرا می‌بیند که روز ایشان فرا می‌رسد.

14 بدکاران شمشیر از نیام برمی‌آورند

و کمان را برمی‌کشند،

تا فقیران و نیازمندان را به زیر افکنند

و راستروان را از دم تیغ بگذرانند.

15 اما شمشیرهای آنها به قلب خودشان فرو خواهد رفت،

و کمانهایشان خواهد شکست.

16 اندک داراییِ یک پارسا

بهتر است از ثروت شریرانِ بی‌شمار؛

17 زیرا بازوی شریران خواهد شکست،

اما خداوند پشتیبان پارسایان است.

18 خداوند از روزهای راستان آگاه است،

و میراث ایشان جاودانه خواهد بود.

19 آنان در زمان بلا سرافکنده نخواهند شد؛

و در زمان قحطی سیر خواهند گشت.

20 اما شریران هلاک خواهند شد،

و دشمنان خداوند همچون زیبایی چمنزارها محو خواهند گردید،

آری، همچون دود محو خواهند شد.

21 شریر قرض می‌گیرد و بازپس نمی‌دهد،

اما پارسا با گشاده‌دستی می‌بخشد؛

22 آنان که خداوند برکتشان دهد، زمین را به میراث خواهند برد،

ولی کسانی که لعنتشان کند، منقطع خواهند شد.

23 اگر خداوند راه کسی را خوش بدارد،

گامهایش را استوار می‌سازد؛

24 هرچند بیفتد، نقشِ بر زمین نخواهد شد،

زیرا خداوند دستش را می‌گیرد.

25 من جوان بودم و اینک سالخورده‌ام،

با این همه، هرگز پارسایی را ندیده‌ام که وانهاده شده باشد

و نه فرزندانش را که گدای نان شوند.

26 همواره گشاده‌دست است و قرض‌دهنده،

و فرزندانش مایۀ برکتند.

27 از بدی روی بگردان و نیکویی کن؛

آنگاه تا به ابد سکونت خواهی یافت.

28 زیرا خداوند عدالت را دوست می‌دارد

و سرسپردگان خود را ترک نخواهد کرد.

آنان تا به ابد محفوظ خواهند بود،

اما نسل شریران منقطع خواهند شد.

29 پارسایان زمین را به میراث خواهند برد

و تا به ابد در آن سکونت خواهند کرد.

30 دهان پارسا حکمت را بیان می‌کند،

و زبانش به عدالت سخن می‌گوید.

31 شریعتِ خدایش در دل اوست،

و پاهایش نمی‌لغزد.

32 شریر به کمین پارسا می‌نشیند،

و قصد جان او دارد؛

33 اما خداوند او را به دست وی وانمی‌گذارد،

و چون به محاکمه کشیده شود، نخواهد گذاشت محکوم گردد.

34 منتظر خداوند باش و طریق او را نگاه دار،

که تو را به وراثت زمین سرافراز خواهد ساخت،

و چون شریران منقطع شوند، به چشم خواهی دید.

35 مردی شریر و ستمگر دیدم،

که چون درختِ سرسبزِ بومی قد می‌افراشت،

36 اما چه زود درگذشت و اثری از او بر جای نماند؛

و هر چه او را جُستم، یافت نشد.

37 مردِ بی‌عیب را ببین و مردِ صالح را بنگر!

زیرا سرانجامِ آن مرد، سلامتی خواهد بود.

38 اما عاصیان جملگی هلاک خواهند شد،

و شریران را سرانجامی نخواهد بود.

39 نجات پارسایان از خداوند می‌رسد؛

اوست قلعۀ ایشان در زمان تنگی.

40 خداوند ایشان را یاری می‌دهد و می‌رهاند؛

ایشان را از چنگ شریران رهایی می‌بخشد و نجات می‌دهد،

زیرا که در او پناه می‌جویند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/37-6a749685fcb05a4c5685778a1bb51afe.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 38

خداوندا، ترکم مکن

مزمور داوود. به جهت یادگاری.

1 خداوندا، در خشم خویش توبیخم مکن

و در غضبت، تأدیبم مفرما.

2 زیرا که تیرهای تو در من نشسته،

و دستت بر من فرود آمده است.

3 در تن من به سبب خشم تو، صحتی نیست؛

و نه سلامتی در استخوانهایم، به سبب گناه.

4 تقصیراتم از سَرَم گذشته،

همچون باری گران از طاقتم سنگینتر است.

5 زخمهایم به سبب حماقتم

به چرک نشسته و نفرت‌انگیز شده است.

6 به خود می‌پیچم و بسیار خم گشته‌ام؛

همۀ روز ماتم‌کنان می‌گردم.

7 کمرم از سوزش پر گشته،

و در تن من صحتی نیست.

8 رمقی در من نمانده و سخت کوفته شده‌ام؛

از سوز دل، ناله برمی‌آورم.

9 خداوندگارا، آرزوهایم همه در برابر توست؛

ناله‌هایم از تو پنهان نیست.

10 دلم در سینه به تندی می‌تپد،

توانم از من رخت برکشیده،

نورِ دیدگانم تباه شده است.

11 دوستان و رفیقانم از زخمهایم کناره می‌جویند؛

نزدیکانم دور می‌ایستند.

12 آنان که قصد جانم دارند، دام می‌گسترند،

بدخواهانم از هلاکتم سخن می‌گویند؛

و همۀ روز خیانت را تدبیر می‌کنند.

13 اما من همچون کَرانم و نمی‌شنوم،

و چون گنگان، که دهان نتوانند گشود؛

14 آری، من همچون کسی گشته‌ام که نمی‌شنود،

و در دهانش پاسخی نیست.

15 در انتظار توام، خداوندا؛

تو ای خداوندگارْ خدایم، پاسخ خواهی داد.

16 چراکه گفتم: «چون پایم بلغزد،

مگذار بر من شادی کنند و فخر فروشند.»

17 زیرا که نزدیک است بیفتم،

و دردم همیشه با من است.

18 به تقصیر خود معترفم،

و از گناه خود رنج می‌برم.

19 دشمنانم سرزنده و بسیارند؛

پر شمارند آنان که بی‌سبب از من بیزارند.

20 آنان که به تلافی نیکی، بدی بر من روا می‌دارند،

چون در پی نیکویی‌ام، بر من اتهام می‌زنند.

21 خداوندا، ترکم مکن؛

ای خدای من، از من دور مباش.

22 به یاری‌ام بشتاب،

ای خداوندگار، که نجات من هستی.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/38-f0544ba133282e88d2672bf8797299bd.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 39

زندگی‌ام چه زودگذر است

برای سالار سرایندگان: یِدوتون. مزمور داوود.

1 گفتم: «مراقب راههایم خواهم بود

تا به زبانم گناه نورزم؛

تا زمانی که شریران نزد من باشند،

دهانم را به لگام نگاه خواهم داشت.»

2 اما چون ساکت و خاموش بودم،

و سخنی نیکو نیز نمی‌گفتم،

دردم افزون گشت،

3 و دلم در اندرونم گداخته شد.

چون تأمل می‌کردم، آتش شعله برکشید؛

آنگاه به زبان آمده، سخن گفتم:

4 «خداوندا، پایان زندگی‌ام را به من بنما

و شمار روزهایم را؛

بگذار بدانم که زندگی‌ام چه زودگذر است.

5 اینک روزهایم را وجبی بیش نساخته‌ای،

و سالهای زندگی‌ام در نظرت هیچ است.

به‌یقین آدمی دمی بیش نیست؛ سِلاه

6 بی‌گمان انسان چون شبحی متحرک است؛

که مضطرب می‌شود، اما بیهوده؛

و انباشته می‌کند، بی‌آنکه بداند چه کسی از آن بهره خواهد گرفت.

7 «پس حال، خداوندگارا، در انتظار چه باشم؟

امیدم بر توست!

8 مرا از همۀ عِصیانم رهایی ده،

و مضحکۀ ابلهانم مساز.

9 گنگ گشته‌ام و زبان نمی‌گشایم،

زیرا تو این را کرده‌ای.

10 بلای خویش از من دور کن

که از ضرب دستت تلف می‌شوم.

11 تو انسان را به سبب گناهش به عتابها تنبیه می‌کنی،

و نفایس او را چون بید می‌خوری.

به‌یقین که آدمی دمی بیش نیست. سِلاه

12 «خداوندا، دعایم را بشنو،

و به فریادم گوش فرا دار؛

اشکهایم را نادیده مگیر.

زیرا نزد تو همچون میهمان مسکن گزیده‌ام،

مانند غریبی، چون همۀ پدرانم.

13 دیده از من برگیر، تا دیگر بار لبخند بر لبان آرَم

پیش از آنکه رخت بربندم و دیگر نباشم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/39-09ac19bdbb3bae771acb4214560177ee.mp3?version_id=118—