Categories
مزمور

مزمور 100

خداوند نیکوست

مزمور شکرگزاری.

1 ای تمامی روی زمین،

خداوند را بانگ شادمانی دهید!

2 خداوند را با شادی عبادت نمایید،

و سرودخوانان به حضور او بیایید!

3 بدانید که یهوه خداست!

اوست که ما را آفرید و ما از آنِ اوییم.

ما قوم او و گوسفندان چراگاه اوییم.

4 به دروازه‌های او با شکرگزاری داخل شوید،

و به صحنهای او با ستایش!

او را سپاس گویید

و نامش را متبارک خوانید!

5 زیرا خداوند نیکوست

و محبتش جاودانی،

و وفاداریش نسل اندر نسل.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/100-ff9f6121c57aac92a0fd95cf8b307c35.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 101

با دلی صاف سلوک خواهم کرد

مزمور داوود.

1 محبت و عدالت را خواهم سرایید،

و برای تو ای خداوند خواهم نواخت.

2 در طریقِ بی‌عیب با مراقبت سالک خواهم بود.

نزد من کِی خواهی آمد؟

در خانۀ خویش با دلی راست سلوک خواهم کرد.

3 هیچ چیزِ بی‌مایه را در نظر خویش نخواهم گذاشت.

از کج‌رَوی بیزارم؛ به من نخواهد چسبید.

4 دل منحرف از من به دور خواهد بود،

مرا با شرارت کاری نخواهد بود.

5 هر آن کس را که در نهان بر همسایۀ خویش افترا زند،

هلاک خواهم کرد؛

و هر آن کس را که چشمان متکبر و دل مغرور دارد

تحمل نخواهم کرد.

6 بر وفادارانی که در زمین‌اند نظر لطف خواهم داشت،

تا با من ساکن شوند؛

آن که در طریقِ بی‌عیب سالک است

در خدمت من خواهد بود.

7 فریبکار در خانۀ من ساکن نخواهد شد،

و دروغگو در حضورم نخواهد ماند.

8 هر بامداد، شریرانِ زمین را جملگی هلاک خواهم کرد،

تا همۀ بدکاران را از شهر خداوند برکَنَم.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/101-3b92e70033734437dd08551cfefe5442.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 102

روی خویش از من پنهان مکن

دعای شخص ستمدیده، آنگاه که در عجز و ناتوانی، نالۀ خود را به حضور خداوند می‌ریزد.

1 خداوندا دعایم را بشنو!

بگذار فریاد کمکم به تو برسد!

2 در روز تنگی‌ام،

روی خویش از من پنهان مکن!

گوش خود به من فرا دار،

و در روزی که بخوانم، به‌زودی اجابتم فرما!

3 زیرا روزهایم چون دود سپری می‌شود،

و استخوانهایم همچون اخگرهای فروزان می‌سوزد.

4 دلم همچون علف بریده شده و خشک گردیده است؛

خوردن نان خود را از یاد می‌برم!

5 به سبب نالۀ بلندم

از من جز پوست و استخوان نمانده است!

6 همچون جغد صحراگشته‌ام؛

مانند بومِ ویرانه‌ها گردیده‌ام!

7 در بستر خود بیدار می‌مانم؛

چون گنجشکِ تنها بر لبِ بامَم!

8 همۀ روز، دشمنانم بر من طعنه می‌زنند؛

ریشخندکنندگانم مرا لعن می‌کنند!

9 زیرا خاکستر را چون نان می‌خورم

و آنچه را که می‌نوشم با اشکها درمی‌آمیزم،

10 به سبب خشم و غضب تو،

زیرا مرا بلند کردی و سپس به زیر افکندی!

11 روزهایم همچون سایۀ شامگاهی گشته،

و من چون علف می‌خشکم!

12 اما تو، خداوندا، تا ابد بر تخت نشسته‌ای،

و ذکر تو تا جمیع نسلهاست.

13 تو بر خواهی خاست و بر صَهیون شفقت خواهی کرد،

زیرا وقت آن است که بر او نظر لطف افکنی!

آری، زمان معین فرا رسیده است!

14 زیرا که خادمانت سنگهایش را عزیز می‌دارند،

و بر خاک آن شفقت می‌نمایند.

15 قومها از نام خداوند خواهند ترسید،

و همۀ پادشاهان زمین از جلال تو.

16 زیرا خداوند صَهیون را بنا خواهد کرد

و در جلال خویش نمایان خواهد شد.

17 او به دعای بیچارگان التفات خواهد کرد،

و استدعای ایشان را خوار نخواهد شمرد.

18 باشد که این برای نسل آینده نوشته شود،

تا قومی که آفریده خواهند شد خداوند را ستایش کرده، گویند:

19 «او از عرش مقدس خود فرو نگریست؛

خداوند از آسمان بر زمین نظر افکند،

20 تا نالۀ اسیران را بشنود

و محکومین به مرگ را آزاد سازد.»

21 تا نام خداوند را در صَهیون بر زبان رانند

و ستایش او را در اورشلیم،

22 آن هنگام که ملتها گرد هم آیند

و ممالک نیز، تا خداوند را بپرستند.

23 در میانۀ راهقوّتِ مرا خم کرده،

و روزهای مرا کوتاه کرده است.

24 پس گفتم:

«ای خدای من، مرا در نیمۀ عمرم برمگیر،

ای که سالهای تو تا جمیع نسلهاست!

25 تو از قدیم بنیان زمین را نهادی،

و آسمانها صنعت دستان توست!

26 آنها از میان می‌روند، اما تو بر جا می‌مانی!

آنها همه چون جامهْ مندرس خواهند شد!

مانند لباس جایگزینشان خواهی کرد،

و از میان خواهند رفت!

27 اما تو همان هستی،

و سالهای تو را پایانی نیست!

28 فرزندانِ خدمتگزارانت قرار خواهند یافت،

و نسل ایشان در حضور تو استوارخواهند شد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/102-7a7c6ec5437156e23543b1b5b8d040aa.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 103

خداوند را متبارک بخوان

مزمور داوود.

1 ای جان من خداوند را متبارک بخوان!

و هر چه در درون من است، نام قدوس او را متبارک خواند!

2 ای جان من، خداوند را متبارک بخوان

و هیچ‌یک از همۀ احسانهایش را فراموش مکن!

3 که همۀ گناهانت را می‌آمرزد،

و همۀ بیماریهایت را شفا می‌بخشد!

4 که حیات تو را از هاویه فدیه می‌دهد

و تاجِ محبت و رحمت را بر سرت می‌نهد!

5 که جان تو را به چیزهای نیکو سیر می‌کند

تا همچون عقاب، جوانی تو تازه شود.

6 خداوند عدل و انصاف را برای همۀ مظلومان به جا می‌آورد.

7 او راههای خود را به موسی آموخت

و اعمال خویش را به بنی‌اسرائیل.

8 یهوه رحیم و فیاض است،

دیرخشم و آکنده از محبت.

9 تا ابد محاکمه نخواهد کرد،

و همیشه بُغض نخواهد داشت.

10 او با ما مطابق گناهانمان رفتار نمی‌کند

و به ما بر حسب تقصیراتمان سزا نمی‌دهد.

11 زیرا به اندازه‌ای که آسمان از زمین فراتر است،

به همان اندازه نیز محبت خدا نسبت به ترسندگان او عظیم است!

12 به اندازه‌ای که مشرق از مغرب دور است

به همان اندازه نیز نافرمانیهای ما را از ما دور کرده است.

13 چنانکه پدر بر فرزندان خود رئوف است،

همچنان خداوند نیز بر ترسندگان خویش رأفت می‌کند.

14 زیرا سرشتِ ما را می‌داند،

و به یاد دارد که ما خاک هستیم!

15 و اما انسان، روزهای عمرش همچون علف است؛

مانند گل صحرا می‌شکفد،

16 اما به وزش بادی از میان می‌رود،

و دیگر اثری از او بر جای نمی‌ماند!

17 اما از ازل تا به ابد

محبت خداوند شامل حال ترسندگان اوست،

و عدالت او شامل حال فرزندانِ فرزندانِ ایشان،

18 و آنان که عهد او را حفظ می‌کنند

و به جا آوردن احکامش را یاد می‌دارند.

19 خداوند تخت خویش را در آسمان استوار ساخته،

و پادشاهی‌اش بر همه مسلط است.

20 ای فرشتگان خداوند، او را متبارک خوانید،

ای زورآورانی که کلام او را به جا می‌آورید

و فرمانبردار اویید.

21 ای جمیع لشکریان او،

و ای خادمان او که اراده‌اش را به جا می‌آورید،

خداوند را متبارک خوانید!

22 ای همۀ کارهای خداوند،

او را در هر کجای فرمانروایی‌اش متبارک خوانید!

ای جان من، خداوند را متبارک بخوان!

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/103-9198165bde9c8f46b5caeee06d653528.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 104

ای خداوند، تو چه عظیمی

1 ای جان من، خداوند را متبارک بخوان!

ای یهوه، خدای من، تو بی‌نهایت عظیمی.

تو به فَرّ و شکوه ملبّسی،

2 و نور را همچون ردا به خود می‌پیچی.

تو آسمان را چون خیمه می‌گسترانی،

3 و تیرکهای اتاقهایت را بر آبها می‌نهی.

تو ابرها را ارابۀ خویش می‌سازی،

و سوار بر بالهای باد می‌روی!

4 تو بادها را فرستادگانخویش می‌گردانی،

و شعله‌های آتش را خادمان خویش می‌سازی.

5 تو اساس زمین را بر پایه‌های آن استوار ساختی،

تا جنبش نخورد، تا ابدالآباد.

6 تو آن را به آبهای ژرف همچون ردا پوشانیدی،

و آبها بر فراز کوهها ایستادند.

7 اما از عتاب تو گریختند،

و از صدای رعد تو پا به فرار گذاشتند!

8 بر فراز کوهها برآمدند و به دره‌ها سرازیر شدند،

به جایی که تو برایشان مقرر کردی.

9 حدّی برای آنها قرار دادی که از آن نگذرند،

و دیگر بار زمین را نپوشانند!

10 تو چشمه‌ها را در وادیها جاری می‌سازی،

تا در میان کوهها روان گردند.

11 آنها جانداران صحرا را جملگی سیراب می‌کنند،

و تشنگی خران وحشی را فرو می‌نشانند.

12 پرندگانِ هوا در کنار آنها منزل دارند،

و در میان شاخساران آواز می‌خوانند.

13 تو از جایگاه رفیع خود کوهها را آبیاری می‌کنی،

و زمین از ثمر کار تو سیر می‌شود.

14 تو علف را برای چارپایان می‌رویانی،

و گیاهان را تا انسان با آنها زراعت کند،

تا از دلِ زمین خوراک برآورد،

15 و شراب را تا دل آدمی را شاد گرداند،

و روغن را تا روی وی را شاداب سازد،

و نان را تا جان او را نیرو بخشد.

16 درختان خداوند سیراب‌اند،

آن سروهای لبنان که او نشانده است؛

17 پرندگان لانه‌های خود را در آنها می‌سازند،

و لک‌لک در میان درختان صنوبر آشیان دارد.

18 کوههای بلند برای بزهای وحشی است،

و صخره‌ها پناهگاه خرگوشاناست.

19 او ماه را برای تعیین فصلها ساخت؛

و خورشید زمان غروبِ خود را می‌داند.

20 تاریکی می‌آوری و شب می‌شود،

که در آن جمله جانوران جنگل پرسه می‌زنند.

21 شیران ژیان در پیِ طعمۀ خود می‌غرند،

و خوراکِ خویش را از خدا می‌طلبند.

22 چون آفتاب بر‌می‌آید، بازمی‌گردند،

و در لانه‌های خود می‌آرامند.

23 آنگاه آدمی به کار خویش بیرون می‌رود،

و به محنت خویش تا شامگاه.

24 ای خداوند، کارهای تو چه بسیار است!

آنها را جملگی به حکمت خویش به عمل آورده‌ای!

زمین از مخلوقات تو آکنده است!

25 و دریا نیز، در آنجا، وسیع و پهناور،

مملو است از جُنبندگان بی‌شمار،

از جانداران بزرگ و کوچک!

26 کشتیها بر روی آن می‌روند،

و لِویاتان نیز، که تو سرشتی تا در آن بازی کند.

27 چشم امید اینان جملگی بر توست،

تا خوراک ایشان را در وقتش برسانی.

28 چون این را به آنها می‌بخشی،

آن را گرد می‌آورند؛

چون دست خویش را می‌گشایی،

از چیزهای نیکو سیر می‌شوند.

29 اما چون روی خود را می‌پوشانی،

پریشان می‌گردند؛

و چون روح ایشان را قبض می‌کنی،

می‌میرند و به خاک بازمی‌گردند!

30 چون روح خود را می‌فرستی،

آفریده می‌شوند،

و روی زمین را تازه می‌سازی!

31 باشد که جلال خداوند تا به ابد پایدار مانَد!

باشد که خداوند از کارهای خویش شادمان شود؛

32 که بر زمین می‌نگرد، و زمین به لرزه درمی‌آید!

که کوهها را لمس می‌کند، و آتش‌فشان می‌شود!

33 من تا زنده هستم خداوند را خواهم سرایید!

تا وجود دارم برای خدایم سرود ستایش خواهم خواند!

34 تفکر من برای او لذتبخش باشد،

زیرا که من در خداوند شادی می‌کنم!

35 اما گنهکاران از زمین محو گردند،

و شریران دیگر یافت نشوند!

ای جان من، خداوند را متبارک بخوان!

هَلِلویاه!

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/104-8bbe51259062be83fc99600a2da551ef.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 105

همۀ کارهای شگفتش را بازگویید

1 خداوند را سپاس گویید و نام او را بخوانید!

ملتها را از کرده‌های او باخبر سازید!

2 او را بسرایید و برایش سرود ستایش بخوانید!

همۀ کارهای شگفتش را بازگویید!

3 در نام قدوس او فخر کنید؛

دل جویندگان خداوند شادمان گردد!

4 خداوند و قوّت او را بطلبید؛

پیوسته جویای روی او باشید!

5 عجایبی را که به عمل آورده است، یاد بدارید،

آیات او و داوریهای دهانش را.

6 ای نسلِ خادم او ابراهیم،

ای پسرانِ یعقوب، که برگزیدۀ اویید.

7 اوست یهوه خدای ما!

داوریهای او در تمام جهان است!

8 عهد خود را تا ابد یاد می‌دارد،

کلامی را که امر فرموده است، تا هزاران پشت؛

9 عهدی را که با ابراهیم بست،

و سوگند خود را به اسحاق!

10 آن را چون فریضه‌ای برای یعقوب استوار فرمود،

و چون عهدی جاودان برای اسرائیل.

11 گفت: «به تو سرزمین کنعان را خواهم بخشید،

تا قلمروی میراث شما شود.»

12 آنگاه که شمارشان اندک بود

و انگشت‌شمار بودند و در آنجا غریب؛

13 آنگاه که از قومی به قوم دیگر آواره بودند،

و از مملکتی به ملت دیگر،

14 نگذاشت کسی بر ایشان ظلم روا دارد،

بلکه پادشاهان را به‌خاطر ایشان توبیخ کرده، گفت:

15 «دست خود را بر مسیحان من دراز مکنید،

و انبیای مرا آزار مرسانید!»

16 او قحطی را بر زمین فرا خواند

و تمامی ذخیرۀ نان را از میان برد؛

17 و مردی را پیشاپیش ایشان فرستاد،

یوسف را، که به غلامی فروخته شد.

18 پاهای او را به غُل و زنجیر زخمی کردند،

و گردنش در حلقۀ آهنین بسته شد؛

19 تا زمانی که سخن او واقع گردید،

و کلام خداوند درستی او را ثابت کرد.

20 پادشاه فرستاد و رهایش کرد؛

حاکم ملتها آزادش ساخت.

21 او را بر خانۀ خویش سرور ساخت،

و حاکم بر تمامی دارایی‌اش؛

22 تا به ارادۀ خود بزرگان وی را در بند نهد

و مشایخِ وی را حکمت آموزد.

23 آنگاه اسرائیل به مصر درآمد،

و یعقوب در زمین حام غربت پذیرفت.

24 او قوم خویش را بسیار بارور ساخت،

و ایشان را از خصمانشان نیرومندتر گردانید؛

25 لیکن دل آنان را برگردانید تا از قوم او نفرت کنند،

و با خادمانش به نیرنگ رفتار نمایند.

26 او خادم خویش موسی را فرستاد،

و هارون را، که برگزیده بود.

27 آنان آیات او را در میان ایشان به ظهور آوردند،

و عجایب او را در زمین حام.

28 او تاریکی فرستاد و ظلمت پدید آمد؛

زیرا با کلام او مخالفت ورزیدند.

29 آبهایشان را به خون بدل ساخت،

و ماهیان ایشان را میرانید.

30 سرزمینشان از قورباغه پُر شد،

حتی خوابگاه شاهانشان.

31 او سخن گفت و انبوه مگسها پدید آمد،

و پشه‌ها در همۀ حدود ایشان.

32 به عوض باران، بدیشان تگرگ داد،

با برق آذرخش در تمامی سرزمینشان؛

33 درختان تاک و انجیر ایشان را زد

و درختان قلمروی ایشان را شکست.

34 سخنی گفت، و انبوه ملخها آمدند،

انواع ملخهای بی‌شمار!

35 همۀ نباتاتِ زمین ایشان را فرو بلعیدند،

و محصول خاک ایشان را خوردند!

36 آنگاه همۀ نخست‌زادگان را در سرزمین ایشان زد،

نوبر قوّت ایشان را.

37 او اسرائیلرا با طلا و نقره بیرون آورد،

و از قبایل ایشان هیچکس لغزش نخورد.

38 مصر از رفتن آنها شادمان بود،

زیرا وحشتِ ایشان بر آن مستولی شده بود.

39 ابری برای پوشش گسترانید،

و آتشی تا شب‌هنگام روشنایی دهد.

40 تقاضا کردند، و برایشان بلدرچین فرستاد

و آنان را به نان آسمانی سیر گردانید.

41 صخره را بشکافت و آب برجهید،

و چون نهری در زمین خشک روان گردید!

42 زیرا که کلام مقدس خویش را به یاد آورد

و ابراهیم، خدمتگزار خود را.

43 او قوم خود را با شادمانی بیرون آورد،

و برگزیدگان خویش را با بانگ شادی؛

44 سرزمینهای قومها را بدیشان بخشید،

و ثمرۀ محنت ملتها را به میراث بردند،

45 تا فرایض او را نگاه دارند،

و احکام شریعت او را به جا آورند.

هَلِلویاه!

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/105-3f73500c77ce4b83c199ef68c2838af9.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 106

خداوند را سپاس گویید زیرا که او نیکوست

1 هَلِلویاه!

خداوند را سپاس گویید زیرا که او نیکوست

و محبتش تا ابدالآباد است.

2 کیست که اعمال نیرومند خداوند را بیان تواند کرد

و ستایش او را به کمال تواند شنوانید؟

3 خوشا به حال آنان که عدالت را به جا می‌آورند

و در همه وقت، انصاف را نگاه می‌دارند.

4 خداوندا، چون بر قوم خود نظر لطف افکنی، مرا به یاد آور،

و با نجات خود به یاری‌ام بیا؛

5 تا سعادت برگزیدگان تو را ببینم

و در شادی قوم تو شادمان گردم

و همراه با میراث تو فخر نمایم.

6 ما و پدرانمان گناه کرده‌ایم،

عِصیان ورزیده‌ایم و شرارت نموده‌ایم.

7 پدران ما، هنگامی که در مصر بودند

کارهای شگفت‌انگیز تو را درک نکردند؛

آنان کثرت محبت تو را به یاد نیاوردند،

بلکه در کنار دریا، نزد دریای سرخ، سر به شورش برداشتند.

8 اما او به‌خاطر نام خود، ایشان را نجات بخشید،

تا قوّت خود را بشناساند.

9 دریای سرخ را عتاب کرد، و خشکید؛

و ایشان را از میان ژرفناها همچون بیابان رهبری فرمود.

10 آنان را از چنگ خصم نجات بخشید،

و از دست دشمن رهانید.

11 آبها مخالفان ایشان را پوشانید،

که یکی از آنها نیز باقی نماند.

12 آنگاه به کلام او ایمان آوردند،

و حمد او را سراییدند.

13 اما کارهای او را به‌زودی از یاد بردند،

و مشورت او را انتظار نکشیدند.

14 هوای نَفْس خود را در بیابان پیروی کردند،

و خدا را در صحرا آزمودند.

15 پس آنچه خواستند بدیشان عطا فرمود،

اما لاغری در جانهای ایشان فرستاد.

16 در اردوگاه بر موسی حسد بردند،

و بر هارون، مقدس خداوند.

17 پس زمین دهان گشود و داتان را فرو برد،

و جماعتِ اَبیرام را پوشانید.

18 آتش در میانِ جمع ایشان زبانه کشید

و شعله‌ها شریران را سوزانید.

19 در حوریب گوساله‌ای ساختند،

و بُتِ ریخته‌شده را پرستش کردند؛

20 جلال خود را معاوضه کردند،

با شمایل گاوی علفخوار!

21 خدا را که نجات‌دهندۀ ایشان بود از یاد بردند،

او را که کارهای عظیم در مصر کرده بود؛

22 آن که عجایب در سرزمین حام به عمل آورده بود،

و کارهای مَهیب نزد دریای سرخ.

23 پس گفت که هلاکشان خواهد کرد –

اگر برگزیدۀ او موسی

به حضورش در شکاف نمی‌ایستاد

تا خشم او را از هلاک کردن ایشان برگرداند.

24 سرزمین دلپذیر را خوار شمردند،

زیرا به وعدۀ او ایمان نداشتند.

25 در خیمه‌های خود همهمه کردند،

و آواز خداوند را نشنیدند.

26 پس با دست برافراشته سوگند خورد

که ایشان را در بیابان از پا در خواهد آورد،

27 و نسلشان را در میان قومها پخش خواهد کرد،

و در سرزمینها پراکنده خواهد ساخت.

28 سپس با بَعَل فِغور هم‌یوغ شدند،

و قربانیهای تقدیمی به مردگان را خوردند؛

29 با کارهای خود خداوند را به خشم آوردند،

پس طاعون در میان ایشان شیوع یافت.

30 آنگاه فینِحاس ایستاد و میانجیگری کرد،

و طاعون بازداشته شد.

31 و این برای او پارسایی محسوب گشت،

نسل اندر نسل تا ابدالآباد.

32 همچنین نزد آبهای مِریبَه خداوند را خشمگین کردند،

و حتی موسی به سبب ایشان زیان دید؛

33 زیرا روح وی را مکدر ساختند،

و سخن نسنجیده بر زبان او جاری شد.

34 ملتها را هلاک نکردند،

آن‌گونه که خداوند ایشان را امر فرموده بود؛

35 بلکه با قومها درآمیختند

و کارهای ایشان را فرا گرفتند.

36 بتهای ایشان را عبادت کردند،

که برایشان دام گردید.

37 پسران خود را برای دیوها قربانی کردند

و دختران خود را نیز.

38 خون بی‌گناه را ریختند،

خون پسران و دختران خود را؛

که ایشان را برای بتهای کنعان قربانی کردند،

و زمین به خون آلوده شد.

39 پس با کارهای خود نجس گردیدند

و به اعمال خویش خودفروشی کردند.

40 بنابراین خشم خداوند بر قومش افروخته شد،

و از میراث خویش منزجر گشت.

41 آنان را به دست قومها تسلیم کرد،

و نفرت‌کنندگانشان بر ایشان فرمان راندند.

42 دشمنان بر آنها ظلم کردند،

و ایشان زیر دست آنها ذلیل گردیدند.

43 بارها ایشان را رهایی بخشید

اما در مشورتهای خود سر به شورش برداشتند

و به سبب تقصیر خویش خوار گردیدند.

44 با این همه، بر تنگی ایشان نظر افکند،

هنگامی که فریادشان را شنید.

45 به‌خاطر آنها عهد خویش را به یاد آورد،

و بر حسب کثرت محبت خویش گذشت نمود.

46 اسیرکنندگانِ آنها را جملگی،

به رحم آوردن بر ایشان برانگیخت.

47 ای یهوه، خدای ما، نجاتمان ده،

و از میان قومها ما را گِرد آور،

تا نام قدوس تو را سپاس گوییم،

و در ستایش تو فخر نماییم.

48 متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل،

از ازل تا ابدالآباد.

و تمامی مردم بگویند، «آمین».

هَلِلویاه!

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/106-626b20f8f3c5a1ca075317107fdf52fe.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 107

کتاب پنجم

چنین گویند فدیه‌شدگانِ خداوند

1 خداوند را سپاس گویید،

زیرا که او نیکو است و محبتش تا ابدالآباد است!

2 چنین گویند فدیه‌شدگان خداوند،

که ایشان را از تنگیفدیه داده است،

3 و از سرزمینها گِردشان آورده است،

از شرق و غرب، از شمال و جنوب.

4 برخی در بیابانهای بی‌آب و علف سرگردان شدند،

و راه به شهری مسکون نیافتند؛

5 گرسنه و بسیار تشنه،

جانشان در اندرونشان کاهیده شد.

6 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،

و ایشان را از تنگیهایشان رهایی بخشید.

7 آنان را از راهی راست هدایت کرد،

تا به شهری مسکون درآمدند.

8 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند،

به جهت کارهای شگفت‌انگیزش برای بنی‌آدم.

9 زیرا که جان آرزومند را سیر می‌گرداند

و جان گرسنه را به چیزهای نیکو پر می‌سازد.

10 برخی در تاریکی و ظلمت غلیظ نشسته بودند،

زندانیان ظلم و زنجیرهای آهنین؛

11 زیرا بر کلام خدا طغیان ورزیده،

و مشورت آن متعال را نپذیرفته بودند.

12 پس دلهای ایشان را زیر بار مشقت خم ساخت؛

و لغزیدند و یاری‌رسانی نبود.

13 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،

و ایشان را از تنگیهایشان نجات بخشید.

14 ایشان را از تاریکی و ظلمت غلیظ بیرون آورد،

و بندهای ایشان را بگسست.

15 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند،

به جهت کارهای شگفت‌انگیزش برای بنی‌آدم.

16 زیرا که درهای برنجین را در هم می‌شکند،

و پشت‌بندهای آهنین را دو پاره می‌کند.

17 برخی به واسطۀ راههای عِصیانگرانۀ خود احمق گردیدند،

و به سبب تقصیرات خویش ستم دیدند.

18 جان ایشان از هر خوراکی کراهت داشت،

و به دروازه‌های مرگ نزدیک آمدند.

19 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،

و ایشان را از تنگیهایشان نجات بخشید.

20 کلام خود را فرستاد و شفایشان داد،

و ایشان را از نابودی خلاصی بخشید.

21 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند،

به جهت کارهای شگفت‌انگیزش برای بنی‌آدم.

22 قربانیهای تشکر تقدیم کنند،

و با فریاد شادی کارهای او را بازگویند.

23 برخی بر کشتیها رهسپار دریا شدند،

و بر آبهای عظیم به تجارت پرداختند.

24 کارهای خداوند را دیدند،

اعمال شگفتش را در ژرفا!

25 زیرا او سخن گفت و بادْ توفان را به پا داشت

که امواجِ دریا را برافراشت.

26 به آسمانها بالا رفتند

و به ژرفاها فرود آمدند،

و در این مَهلکه، جانی در ایشان نماند.

27 همچو مستان افتان و خیزان شدند،

و عقلشان از چاره‌اندیشی درماند.

28 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،

و ایشان را از تنگیهایشان بیرون کشید.

29 توفان را آرام و ساکت ساخت،

و امواج دریا ساکن گشت.

30 شادمان شدند چون آرامی پدید آمد

و ایشان را به بندرِ مرادشان رهنمون گشت.

31 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند

به جهت کارهای شگفت‌انگیزش برای بنی‌آدم؛

32 او را در جماعت مردمان تمجید کنند،

و در مجمع مشایخ بستایند.

33 او رودخانه‌ها را به بیابان بدل می‌سازد

و چشمه‌های آب را به زمین تشنه؛

34 و زمین بارور را به شوره‌زار،

به سبب شرارت ساکنانش.

35 بیابان را به حوضهای آب بدل می‌سازد

و زمین خشک را به چشمه‌های آب!

36 گرسنگان را آنجا اِسکان می‌دهد

و در آنجا شهری مسکون بنیان می‌نهند؛

37 مزارع را می‌کارند و تاکستانها غرس می‌کنند،

و محصول پر بار به دست می‌آورند.

38 ایشان را برکت می‌دهد، و به‌غایت کثیر می‌گردند

و نمی‌گذارد گله و رمۀ ایشان کم شود.

39 چون از شمار ایشان کم می‌شود و ذلیل می‌گردند،

به سبب ظلم و بلا و اندوه،

40 او اهانت را بر حاکمان می‌ریزد

و ایشان را در بیابانِ بیراهه آواره می‌سازد.

41 اما نیازمند را از مذلت ایشان برمی‌افرازد،

و اهل خانه‌اش را همچون گله‌های گوسفند کثیر می‌گرداند.

42 صالحان این را می‌بینند و شادمان می‌شوند،

و بی‌انصافی یکسره دهان خود را می‌بندد.

43 هر که حکیم است در این امور بیاندیشد

و در محبتهای خداوند تأمل نماید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/107-2c45668714559bfd363026881bbf87b0.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 108

به یاری خدا پیروز خواهیم شد

سرود. مزمور داوود.

1 خدایا، دل من استوار است؛

با همۀ وجودمخواهم سرایید

و در ستایش تو خواهم نواخت.

2 ای چنگ و بربط بیدار شوید!

من سپیده‌دم را بیدار خواهم کرد!

3 خداوندا، تو را در میان ملتها خواهم ستود،

و برای تو در میان طوایف سرود خواهم خواند.

4 زیرا محبت تو عظیم است،

بلندتر از آسمانها،

و وفاداریت تا به ابرهاست!

5 خدایا، بر آسمانها متعال شو،

و جلالت بر تمامی زمین باشد.

6 به دست راست خویش نجات دِه

و اجابتم فرما،

تا محبوبانت خلاصی یابند.

7 خدا در قدوسیتخود سخن گفته است:

«شِکیم را شادمانه قسمت می‌کنم

و دشت سُکّوت را اندازه می‌گیرم.

8 جِلعاد از آن من است و مَنَسی از آن من؛

اِفرایِم کلاهخود من است،

یهودا عصای سلطنتم.

9 موآب ظرف دست‌شویی من است؛

بر اَدوم پای‌پوش خود را می‌افکنم،

و بر فلسطین بانگ پیروزی برمی‌آورم.»

10 کیست که مرا به شهر حصاردار درآوَرَد؟

کیست که مرا به اَدوم رهنمون شود؟

11 مگر نه تو، خدایا، که طردمان کرده‌ای،

و دیگر با سپاهیان ما بیرون نمی‌آیی؟

12 در برابر دشمن، یاریمان فرما،

زیرا یاری انسان عبث است.

13 با خدا پیروز خواهیم شد،

اوست که خصمان ما را پایمال خواهد کرد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/108-6dd7ad1f88401a62d89a5b81b40c2ee3.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 109

ای یهوه خدایم، یاری‌ام ده

برای سالار سرایندگان. مزمور داوود.

1 ای خدایی که می‌ستایمت،

خاموش مباش!

2 زیرا که دهان شرارت و دهان فریب را بر من گشوده‌اند

و با زبان دروغگو بر ضد من سخن می‌گویند.

3 مرا با سخنان کینه‌توزانه در میان گرفته‌اند،

و بی‌سبب با من می‌ستیزند.

4 در جواب دوستی، مدعی من می‌گردند،

در حالی که من برایشان دعا می‌کنم.

5 نیکی مرا با بدی پاداش می‌دهند،

و محبت مرا با نفرت.

6 می‌گویند مردی شریر بر ضد او بگمار؛

بگذار مدعیبه جانب راستش بایستد.

7 چون محاکمه‌اش می‌کنند، مجرم بیرون آید،

و دعایش گناه محسوب گردد.

8 روزهایش اندک باشند،

و منصب نظارتش را دیگری بگیرد.

9 فرزندانش بی‌پدر گردند

و زنش بی‌شوهر.

10 باشد که فرزندانش آواره شوند و گدایی کنند،

و ویرانه‌های خانۀ خویش را جستجو نمایند.

11 باشد که طلبکار همۀ دارایی‌اش را ضبط کند،

و بیگانگان دسترنجش را به یغما برند.

12 باشد که کسی بر او احسان نکند

و بر یتیمانش نظر لطف نیفکند.

13 باشد که خاندانش منقطع شود،

و نامشان در نسل بعد محو گردد.

14 باشد که معصیت پدرانش در حضور خداوند به یاد آورده شود،

و گناه مادرش هرگز محو نگردد؛

15 آنها پیوسته در مد نظر خداوند باشد،

تا یاد ایشان را از زمین برکَنَد.

16 زیرا محبت‌کردن را در نظر نیاورد،

بلکه فقیران و نیازمندان را تعقیب نمود،

و شکسته‌دلان را، تا به مرگ.

17 چون لعنت کردن را دوست می‌داشت،

بر سر خودش فرود آمده؛

و چون در برکت دادن رغبت نداشت،

از او دور شده است.

18 لعنت کردن را همچون جامه بر تن کرد،

پس همچون آب به اندرونش داخل گشته،

و همچون روغن به استخوانهایش درآمده است.

19 باشد که آن لعنتها همچون ردایی باشد که بر گِرد خود می‌پیچد،

و همچون کمربندی که همواره بر میان می‌بندد.

20 باشد که خداوند مدعیان مرا چنین سزا دهد،

آنان را که بر جان من به بدی سخن می‌گویند.

21 اما تو ای خداوندگارْ یهوه،

به‌خاطر نام خود برای من عمل کن؛

و چون محبت تو نیکوست، مرا برهان.

22 زیرا من فقیر و نیازمندم،

و دلم در اندرونم مجروح است.

23 همچون سایۀ شامگاهی رخت بسته‌ام،

و همچون ملخ تکانده شده‌ام.

24 زانوانم از روزه لرزان است؛

پیکرم زار و نحیف گشته است.

25 مضحکۀ مدعیان شده‌ام؛

چون مرا بینند، سر می‌جنبانند.

26 ای یهوه خدایم، یاری‌ام فرما؛

بر حسب محبت خویش، نجاتم بخش.

27 بگذار بدانند که این دست توست،

که تو، ای خداوند، آن را کرده‌ای.

28 بگذار نفرین کنند، اما تو برکت ده؛

بگذار به پا خیزند و سرافکنده شوند،

اما خادمت شادمان گردد.

29 باشد که مدعیانم به رسوایی ملبس گردند

و در شرمساری خویش چون ردا پوشانیده شوند.

30 خداوند را به دهان خود شکر بسیار خواهم گفت؛

در میان انبوه جمعیت، او را خواهم ستود.

31 زیرا به دست راست شخص نیازمند می‌ایستد،

تا او را از آنان که بر جان او فتوی می‌دهند، نجات بخشد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/109-bd181264701924b3a0312d1d9ebce595.mp3?version_id=118—