Categories
تثنیه

تثنیه ‮معرفی کتاب تثنیه‬

معرفی کتاب تثنیه

کتاب تثنیه، پایان‌بخش کتابهای پنجگانۀ موسی (تورات) است. تثنیه به معنی شریعت ثانی نیست، بلکه تکرار یا تشریح شفاهی همان شریعت نخستین است که از زبان موسی بیان می‌شود. بنا بر روایت کتاب، موسی در روز نخست از ماه یازدهم از سال چهلمِ خروج بنی‌اسرائیل از مصر، بیان این مطالب را آغاز کرد (۱:۳). این سخنان در واقع وداع موسی با بنی‌اسرائیل است.

کتاب تثنیه مانند کتاب لاویان، از نظر تاریخی بی‌حرکت است. همۀ مطالب آن در نقطه‌ای واحد، یعنی در همواریهای موآب بیان شده است. بیشتر کتاب به تشریح مکاشفۀ الهی می‌پردازد، جز سه رویداد، یعنی نگارش کتاب به دست موسی و سپردن آن به یوشَع (۳۱:۱-۲۹)، نظارۀ سرزمین موعود توسط موسی (۳۲:۴۸-۵۲؛ ۳۴:۱-۴)، و رحلت او (۳۴:۵-۱۲). موسی ضمن تشریح احکام و شریعت خدا، به وقایع گذشته، خصوصاً به عِصیانهای بنی‌اسرائیل در بیابان اشاره می‌کند. همچنین به نافرمانیهای آنان در آینده نظر دارد که سبب خواهد شد در میان ملل پراکنده شوند.

کتاب تثنیه، به همراه مَزامیر و اشعیا، بیش از هر کتاب دیگری صفات الهی را آشکار می‌سازد. از این رو، در عهدجدید بیش از چهل نقل قول مستقیم از آن وجود دارد، و از این حیث، پس از کتابهای مَزامیر و اشعیا در مقام سوّم قرار می‌گیرد.

تقسیم‌بندی کلّی

۱- نخستین خطابۀ موسی: مقدمه‌ای تاریخی (۱:۱ تا ۴:۴۳)

۲- دوّمین خطابۀ موسی: قوانین عهد سینا (۴:۴۴ تا ۲۶:۱۹)

۲ -۱: قوانین کلّی عهد (۴:۴۴ تا ۱۱:۳۲)

۲ -۲: قوانین خاص عهد (۱۲:۱ تا ۲۶:۱۹)

۳- سوّمین خطابۀ موسی: برکت و لعنت (بابهای ۲۷ تا ۳۰)

۴- مطالب پایانی (بابهای ۳۱ تا ۳۴)

Categories
تثنیه

تثنیه 1

یادآوری سخنان خداوند

1 این است سخنانی که موسی در آن سوی اردن در بیابان، یعنی در عَرَبه، مقابل سوف، بین فاران و توفِل، لابان، حَضیروت و دی‌ذَهَب، به تمامی اسرائیل گفت.

2 از حوریب تا قادِش‌بَرنِع از راه کوه سِعیر، سفر یازده روزه است.

3 در نخستین روز ماه یازدهم، در سال چهلم، موسی با بنی‌اسرائیل مطابق هرآنچه خداوند به او دربارۀ ایشان فرمان داده بود، سخن گفت،

4 پس از آنکه سیحون پادشاه اَموریان را که در حِشبون ساکن بود، و عوج پادشاه باشان را که در عَشتاروت در اِدرِعی سکونت داشت، شکست داده بود.

5 در آن سوی اردن در سرزمین موآب، موسی به شرح این شریعت پرداخته، گفت:

6 «یهوه خدای ما، ما را در حوریب خطاب کرده، گفت: ”توقف شما در این کوه کافی است.

7 پس برخاسته، کوچ کنید و به نواحی مرتفع اَموریان و تمامی حوالی آن در عَرَبه، در نواحی مرتفع، در دشت، در نِگِب و کنارۀ دریا، یعنی سرزمین کنعانیان، و لبنان تا رودخانۀ بزرگ که فُرات باشد، بروید.

8 بنگرید که این سرزمین را پیش روی شما نهاده‌ام. پس داخل شده، سرزمینی را که خداوند برای پدرانتان، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورد که آن را به ایشان و بعد از آنها به نسل ایشان ببخشد، تصرف کنید.“

برگزیدن رؤسای قبایل

9 «در آن هنگام به شما متکلم شده، گفتم: ”من به تنهایی نمی‌توانم متحمل شما باشم.

10 یهوه خدایتان شما را کثیر گردانیده است، و اینک امروز چون ستارگان آسمان بی‌شمارید.

11 یهوه خدای پدرانتان شما را هزار برابر بیفزاید و مطابق آنچه به شما وعده داده است، برکت دهد.

12 اما من چگونه به تنهایی متحمل محنت و بار و نزاعهای شما شوم؟

13 پس برای قبایل خود مردانی حکیم و فهمیده و سرشناس برگزینید تا آنها را به ریاست بر شما برگمارم.“

14 و شما در پاسخ من گفتید: ”آنچه گفتی نیکوست که انجام دهیم.“

15 پس من سران قبایل شما را که مردانی حکیم و سرشناس بودند برگرفتم، و آنان را به ریاست شما نصب کردم، تا سردارانِ هزاره‌ها و سردارانِ صد‌ها و سردارانِ پنجاه‌ها و سردارانِ ده‌ها، و صاحبمنصبان در قبیله‌های شما باشند.

16 در آن هنگام داورانِ شما را امر کرده، گفتم: ”دعاوی برادرانتان را بشنوید، و در میان هر کس و برادرش یا غریبی که نزد وی است، به انصاف داوری کنید.

17 در داوری ظاهربینی مکنید. به کوچک مانند بزرگ، گوش فرا دهید. از انسان مهراسید، زیرا داوری از آنِ خداست. هر دعوایی که برای شما دشوار باشد، نزد من آورید تا آن را بشنوم.“

18 در آن هنگام هر چه می‌بایست انجام دهید، به شما فرمان دادم.

امتناع از ورود به کنعان

19 «پس از حوریب عزیمت کرده، از سراسر آن بیابان بزرگ و ترسناک که شما دیدید گذشته، به راه نواحی مرتفع اَموریان رفتیم، چنانکه یهوه خدایمان به ما امر فرمود، و به قادِش‌بَرنِع رسیدیم.

20 آنگاه به شما گفتم: ”به نواحی مرتفع اَموریان که یهوه خدایمان به ما می‌دهد، رسیده‌اید.

21 بنگرید که یهوه خدای شما این سرزمین را پیش روی شما نهاده است. پس برآیید و چنانکه یهوه خدای پدرانتان به شما گفته است، آن را به تصرف درآورید. ترسان و هراسان مباشید.“

22 «سپس همۀ شما نزد من آمده، گفتید: ”مردانی پیشاپیش خود بفرستیم تا این سرزمین را برای ما تجسس کنند و ما را از راهی که باید از آن برویم و شهرهایی که به آنها درمی‌آییم، خبر آورند.“

23 این سخن مرا پسند آمد، پس دوازده تن از شما، یعنی یک مرد را از هر قبیله گرفتم.

24 ایشان رو به سوی نواحی مرتفع نهاده، به وادی اِشکول رسیدند و آن را جاسوسی کردند.

25 و از میوۀ آن سرزمین به دست خود گرفته، نزد ما آوردند و ما را خبر داده، گفتند: ”سرزمینی که یهوه خدایمان به ما می‌دهد نیکوست.“

26 «اما شما نخواستید بروید، بلکه از فرمان یهوه خدای خود سر پیچیدید.

27 در خیمه‌های خود شِکوِه کرده، گفتید: ”خداوند از سرِ دشمنی، ما را از سرزمین مصر بیرون آورد تا به دست اَموریان تسلیممان کرده، هلاک سازد.

28 حال کجا می‌رویم؟ برادرانمان در دل ما هراس افکنده، گفته‌اند: ’این مردمان از ما بزرگتر و بلندقامت‌ترند. شهرهایشان بزرگ است و حصارهایشان سر به فلک کشیده، و عَناقیان را نیز در آنجا دیده‌ایم!“‘

29 آنگاه من به شما گفتم: ”مترسید و از ایشان هراسان مباشید.

30 یهوه خدایتان که پیشاپیش شما می‌رود، برای شما خواهد جنگید، درست همان‌گونه که در برابر دیدگانتان در مصر برای شما کرد،

31 و نیز در بیابان، جایی که دیدید چگونه یهوه خدایتان همچون کسی که پسر خود را می‌بَرد، شما را در تمام راهی که پیمودید، می‌بُرد تا به این مکان رسیدید.“

32 با وجود این همه، به یهوه خدایتان اعتماد نکردید،

33 که شبانگاه در آتش و هنگامِ ظهر در ابر پیشاپیش شما در راه می‌رفت تا برای شما مکانی به جهت اردو زدن بجوید و راهی را که باید به آن بروید به شما بنمایاند.

مجازات طغیان اسرائیل

34 «خداوند سخنان شما را شنیده، خشمگین شد و سوگند خورده، گفت:

35 ”هیچ‌یک از مردمانِ این نسل شریر، سرزمین نیکویی را که سوگند خوردم به پدرانتان بدهم، نخواهند دید،

36 مگر کالیب پسر یِفُنّه. او آن را خواهد دید و من زمینی را که بر آن گام زده است، به او و به فرزندانش خواهم داد، زیرا خداوند را پیروی کامل نمود.“

37 خداوند به سبب شما، حتی بر من نیز خشم گرفته، گفت: ”تو نیز به آنجا داخل نخواهی شد.

38 یوشَع پسر نون، که به حضور تو می‌ایستد، به آنجا داخل خواهد شد. پس او را تقویت کن، زیرا اوست که آن سرزمین را به ملکیت بنی‌اسرائیل در خواهد آورد.

39 و اما کودکان شما که می‌گفتید به اسارتخواهند رفت، و فرزندانتان که امروز نیک و بد را تمیز نمی‌دهند، بدان‌جا در خواهند آمد. من آن را به ایشان خواهم بخشید و مالک آن خواهند شد.

40 اما شما، برگشته از راه دریای سرخ به بیابان کوچ کنید.“

41 «آنگاه در پاسخ من گفتید: ”به خداوند گناه کرده‌ایم. پس رفته، مطابق هرآنچه یهوه خدایمان به ما فرمان داد، جنگ خواهیم کرد.“ سپس هر یک از شما اسلحه برگرفته عزیمت کردید که به نواحی مرتفع برآیید.

42 اما خداوند به من فرمود: ”ایشان را بگو نروند و نجنگند، زیرا که من در میان شما نیستم، مبادا در برابر دشمنان خود شکست بخورید.“

43 پس به شما گفتم، اما گوش نگرفتید، بلکه از فرمان خداوند سر پیچیدید و با گستاخی به نواحی مرتفع برآمدید.

44 آنگاه اَموریانی که در آن نواحی مرتفع ساکن بودند به مقابله با شما بیرون آمده، همچون زنبور شما را تعقیب کردند و شما را از سِعیر تا حُرما شکست دادند.

45 پس بازگشته، در حضور خداوند گریستید، اما خداوند صدای شما را نشنید و به شما گوش فرا نداد.

46 پس روزهای بسیار در قادِش سکونت گزیدید، تمام ایامی که در آنجا به سر بردید.

Categories
تثنیه

تثنیه 2

سرگردانی در بیابان

1 «پس برگشته مطابق آنچه خداوند به من گفته بود، از راه دریای سرخ، به بیابان کوچ کردیم و روزهای بسیار کوهستان سِعیر را دور زدیم.

2 آنگاه خداوند به من گفت:

3 ”شما به اندازۀ کافی این کوهستان را دور زده‌اید. حال به سوی شمال بروید.

4 قوم را فرمان داده بگو: ’شما از قلمرو برادرانتان، یعنی نسل عیسو می‌گذرید که در سِعیر ساکنند. آنان از شما خواهند ترسید. پس بسیار مراقب باشید.

5 ایشان را تحریک مکنید، زیرا از سرزمین ایشان حتی به قدر کفِ پایی هم به شما نخواهم داد، چونکه کوهستان سِعیر را به عیسو به ملکیت بخشیده‌ام.

6 خوراک را از ایشان به نقره خریده، بخورید و آب را از ایشان به نقره خریده، بنوشید.

7 زیرا یهوه خدایتان شما را در همۀ کارهای دستتان برکت داده است. او از ره سپردن شما در این بیابان بزرگ آگاه است. در این چهل سال یهوه خدایتان با شما بوده است و چیزی کم نداشته‌اید.“‘

8 پس ما به دور از برادران خود، بنی‌عیسو‌که در سِعیر ساکنند، از راه عَرَبه، از ایلَت و عِصیون‌جِبِر عبور کردیم.

«سپس تغییر جهت داده، به راه بیابان موآب رفتیم.

9 آنگاه خداوند مرا گفت: ”موآب را آزار مرسان و ایشان را به جنگ تحریک مکن، زیرا که از سرزمین ایشان هیچ نصیبی به شما نخواهم داد. چونکه عاررا به بنی‌لوط به ملکیت داده‌ام.“

10 ایمیان که قومی عظیم و کثیر و همچون عَناقیان بلندقامت بودند پیشتر در آنجا می‌زیستند.

11 آنان نیز مانند عَناقیان، از رِفائیانِ غول‌پیکر محسوب می‌شوند، اما موآبیان ایشان را ایمیان می‌خوانند.

12 حوریان نیز پیشتر در سِعیر می‌زیستند، اما بنی‌عیسو آنان را بیرون راندند و از پیش روی خویش هلاک کردند و در جای ایشان ساکن شدند، همان‌گونه که اسرائیل با سرزمین ملکیت خویش کردند، سرزمینی که خداوند به آنان بخشید.

13 ”حال برخیزید و از وادی زارِد بگذرید.“ پس، از وادی زارِد گذشتیم.

14 از زمانی که از قادِش‌بَرنِع راه پیمودیم تا زمانی که از وادی زارِد گذشتیم، سی و هشت سال به طول انجامید، تا تمامی نسل مردان جنگی از میان اردوگاه تلف شدند، چنانکه خداوند برای ایشان قسم خورده بود.

15 زیرا که به‌واقع دست خداوند بر ضد ایشان بود، تا تمامی ایشان را از میان اردوگاه هلاک کند.

16 «پس چون تمامی مردان جنگی از میان قوم تلف شده، مردند،

17 خداوند مرا خطاب کرده، گفت:

18 ”امروز باید از مرز موآب در عار بگذری.

19 چون به قلمرو بنی‌عَمّون نزدیک شوی، آزارشان مرسان و تحریکشان مکن زیرا که از سرزمین عَمّونیان هیچ نصیبی به شما نخواهم داد، چون آن را به بنی‌لوط به ملکیت داده‌ام.“

20 (آنجا نیز از سرزمینهای رِفائیانِ غول‌پیکر به شمار می‌آید. رِفائیان پیشتر در آنجا می‌زیستند، اما عَمّونیان آنان را زَمزُمّیان می‌خوانند،

21 که قومی عظیم و کثیر، و همچون عَناقیان بلندقامت بودند. اما خداوند آنان را از حضور عَمّونیانهلاک کرد، و عَمّونیان ایشان را بیرون رانده، در جایشان ساکن شدند،

22 چنانکه برای بنی‌عیسو که در سِعیر ساکنند نیز عمل کرد و حوریان را از حضورشان هلاک کرده، آنان را بیرون راند، به گونه‌ای که بنی‌عیسو تا به امروز در جای ایشان ساکنند.

23 و اما عَوّیان که در روستاها تا به غزه سکونت داشتند به دست کَفتوریان که از کَفتورآمده بودند، هلاک شدند و کَفتوریان در جای ایشان ساکن شدند.)

24 ”پس برخیزید و عزیمت کرده، از وادی اَرنون بگذرید. بنگر که سیحونِ اَموری پادشاه حِشبون و سرزمینش را به دست شما داده‌ام؛ پس شروع به تصرف کن و با وی جنگ نما.

25 امروز شروع کرده ترس و هراس شما را بر قومهای زیر تمام آسمان مستولی خواهم کرد و ایشان آوازۀ تو را شنیده، خواهند لرزید و به سبب تو مضطرب خواهند شد.“

پیروزی بر شاهِ حِشبون

26 «پس فرستادگانی با سخنان صلح‌آمیز از بیابان قِدیموت نزد سیحون شاه حِشبون گسیل داشته، گفتم:

27 ”اجازه بده از سرزمینت بگذرم. از شاهراه خواهم رفت و به جانب راست یا چپ میل نخواهم کرد.

28 خوراک را به نقره به من بفروش تا بخورم، و آب را به نقره به من بفروش تا بنوشم. فقط اجازه بده تا بر پایهای خود بگذرم؛

29 چنانکه بنی‌عیسو که در سِعیر ساکنند و موآبیان که در عار ساکنند برای من کردند، تا از رودِ اردن به سرزمینی که یهوه خدای ما به ما می‌دهد بگذرم.“

30 اما سیحون پادشاه حِشبون نخواست از سرحدش بگذریم، زیرا که یهوه خدای تو روح او را سخت و دل او را سنگ ساخت تا او را به دست تو تسلیم کند، چنانکه امروز کرده است.

31 خداوند مرا گفت: ”اینک به تسلیم کردنِ سیحون و سرزمینش به دست تو آغاز کرده‌ام. پس شروع به تصرف کن تا سرزمین وی را مالک شوی.“

32 آنگاه سیحون با تمامی قومش برای جنگ با ما به جانب یاهَص بیرون آمد.

33 و یهوه خدای ما او را به دست ما تسلیم کرد و ما او را با پسرانش و تمامی قومش شکست دادیم.

34 و در آن وقت، تمامی شهرهای او را تسخیر کرده، هر شهر را با مردان و زنان و کودکانش به نابودی کامل سپردیمو اَحَدی را باقی نگذاشتیم.

35 تنها چارپایان را با غنیمت شهرهایی که تسخیر کرده بودیم برای خود به یغما بردیم.

36 از عَروعیر در کنار وادی اَرنون، و شهری که در وادی است، تا جِلعاد، شهری نبود که برای ما تسخیرناپذیر باشد. یهوه خدایمان همه را به دست ما تسلیم کرد.

37 اما به سرزمین بنی‌عَمّون یعنی سراسر کناره‌های رود یَبّوق و شهرهای ناحیۀ کوهستانی، و به هر جایی که یهوه خدایمان ما را منع کرده بود، نزدیک نشدیم.

Categories
تثنیه

تثنیه 3

پیروزی بر شاهِ باشان

1 «سپس رهسپار شده، از راهی که به باشان می‌رفت بالا رفتیم. اما عوج، شاهِ باشان، با همۀ قومش برای نبرد در اِدرِعی به مقابله با ما بیرون آمد.

2 خداوند مرا گفت: ”از او مترس، زیرا او را با تمامیِ قوم و سرزمینش به دست تو تسلیم کرده‌ام. با او همان کن که با سیحون پادشاهِ اَموری که در حِشبون ساکن بود، کردی.“

3 پس یهوه خدایمان، عوج، شاهِ باشان را نیز با تمامی قومش به دست ما تسلیم کرد، و او را چنان شکست دادیم که اَحَدی برای او باقی نماند.

4 در آن وقت، همۀ شهرهای او را گرفتیم، و شهری نماند که از ایشان نگرفته باشیم – شصت شهر یعنی سراسر ناحیۀ اَرجوب را که مملکت عوج در باشان بود.

5 تمامیِ اینها شهرهای حصاردار، با دیوارهای بلند و دروازه‌ها و پشت‌بندها بود، سوای شمار بسیار از روستاهای بی‌حصار.

6 و آنها را به نابودی کامل سپردیم، چنانکه با سیحون، شاه حِشبون کرده بودیم؛ هر شهر را با مردان و زنان و کودکانش به نابودی کامل سپردیم.

7 اما تمامی اَحشام و غنیمت شهرها را برای خود به یغما بردیم.

8 در آن وقت، آن سرزمین را، از وادی اَرنون تا کوه حِرمون، از دست دو پادشاهِ اَموریان که در شرق اردن بودند، گرفتیم.

9 صیدونیان حِرمون را سیریون، و اَموریان آن را سِنیر می‌خوانند.

10 پس تمامی شهرهای دشت و سراسر جِلعاد و باشان را تا سَلِخَه و اِدرِعی که شهرهای مملکت عوج در باشان بود، تسخیر کردیم.

11 زیرا تنها عوج، شاهِ باشان، از باقیماندگان رفائیانِ غول‌پیکر بر جا مانده بود. اینک تخت‌خواب او تختی آهنین بود. آیا آن در رَبَّتِ بنی‌عَمّون نیست؟ درازای آن نُه ذِراعو پهنایش چهار ذِراع، بر حسب ذِراع رایج بود.

12 «از سرزمینی که در آن وقت تصرف کردیم، نواحی شمال عَروعیر واقع در کنار وادی اَرنون، از جمله نیمی از کوهستان جِلعاد را با شهرهایش به رِئوبینیان و جادیان دادم.

13 مابقی جِلعاد و همۀ باشان را که مملکت عوج باشد، یعنی تمامی ناحیۀ اَرجوب را به نیم‌قبیلۀ مَنَسی دادم. تمام باشان، سرزمین رِفائیان نامیده می‌شود.

14 یائیر از نسل مَنَسی، تمامیِ ناحیه اَرجوب را تا سرحد جِشوریان و مَعَکیان گرفت، و آن مکان یعنی باشان را به نام خود حَووت‌یائیرنامید، که تا به امروز به همین نام باقی است.

15 و جِلعاد را به ماکیر دادم،

16 و به رِئوبینیان و جادیان قلمرویی بخشیدم که از جِلعاد در شمال تا به وادی اَرنون در جنوب، یعنی به وسط وادی که سرحد است، می‌رسید و به سمت شرق تا به نهر یَبّوق که سرحد عَمّونیان است گسترده می‌شد،

17 و سرحد غربی آن عَرَبه و رود اردن بود، از دریاچۀ کِنِرِتدر شمال تا به دریای عَرَبه یعنی دریای نمکدر جنوب، زیر دامنه‌های کوه پیسگاه به سمت شرق.

18 «در آن وقت به شما فرمان داده، گفتم: ”یهوه خدای شما این سرزمین را به شما داده است تا آن را تصرف کنید. پس همۀ جنگاوران شما مسلح شده پیشاپیش برادرانِ خود، بنی‌اسرائیل از اردن بگذرند.

19 فقط زنان و کودکان و احشامتان، زیرا می‌دانم که احشام بسیار دارید، در شهرهایی که به شما دادم بمانند،

20 تا خداوند به برادران شما نیز همچون شما آرامی دهد، و آنان نیز سرزمینی را که یهوه خدای شما در آن سوی اردن به آنان می‌دهد، تصرف کنند. آنگاه هر یک از شما به ملک خود که به شما داده‌ام بازگردید.“

21 در آن وقت به یوشَع فرمان داده، گفتم: ”چشمان تو هرآنچه یهوه خدایتان به این دو پادشاه کرد، دیده است. پس خداوند با تمامی ممالکی نیز که بدانها عبور می‌کنی چنین خواهد کرد.

22 از ایشان مترسید، زیرا یهوه خدای شماست که برای شما می‌جنگد.“

منع ورود موسی به کنعان

23 «آنگاه نزد خداوند تمنا کرده، گفتم:

24 ”ای خداوندگارْ یهوه، تو به نشان دادن عظمت و دست نیرومند خود بر خدمتگزارت آغاز کرده‌ای. زیرا کدام خدا در آسمان یا بر زمین هست که بتواند چون تو کارها و اعمال نیرومند انجام دهد؟

25 تمنا آنکه بگذاری عبور کنم و سرزمین نیکویی را که در آن سوی اردن است، یعنی این کوهستان نیکو و لبنان را، ببینم.“

26 اما خداوند به سبب شما بر من خشمگین بود و مرا اجابت نکرد. خداوند مرا گفت: ”تو را کافی است! دیگر در این باره با من سخن مگو.

27 به فراز کوه پیسگاه برآی و چشمان خود را به سوی مغرب و شمال و جنوب و مشرق برافراشته، به چشمان خود ببین، زیرا از این اردن نخواهی گذشت.

28 اما یوشَع را فرمان بده و او را تشویق و تقویت کن، زیرا او پیشاپیش این قوم از اردن خواهد گذشت و سرزمینی را که خواهی دید، از آنِ ایشان خواهد ساخت.“

29 پس در وادی، در برابر بِیت‌فِعور ماندیم.

Categories
تثنیه

تثنیه 4

فرمان به اطاعت

1 «اکنون ای اسرائیل، به فرایض و قوانینی که من به شما تعلیم می‌دهم گوش فرا دهید و آنها را به جای آرید، تا زنده بمانید و به آن سرزمینی که یهوه خدای اجدادتان به شما می‌دهد داخل شده، آن را به تصرف آورید.

2 بر کلامی که من به شما امر می‌فرمایم نه چیزی بیفزایید و نه چیزی از آن کم کنید، تا فرمانهای یهوه خدایتان را که من به شما امر می‌فرمایم، نگاه دارید.

3 چشمان شما آنچه را خداوند در بَعَل‌فِعور کرد، دید، زیرا یهوه خدای شما هر که را از بَعَل خدای فِعور پیروی کرد، از میان شما هلاک ساخت.

4 اما شما که به یهوه خدایتان چسبیدید، همگی تا به امروز زنده‌اید.

5 اینک چنانکه یهوه خدایم مرا امر فرمود، فرایض و قوانین به شما آموختم تا در سرزمینی که برای تصرف بدان داخل می‌شوید، به آنها عمل کنید.

6 پس آنها را نگاه داشته، به جای آرید، زیرا این است حکمت و فهم شما در نظر قومهایی که چون همۀ این فرایض را بشنوند، خواهند گفت: ”بدرستی این قومِ بزرگ، مردمانی حکیم و فهیمند.“

7 زیرا کدام قوم بزرگ است که خدایشان نزدیک ایشان باشد آن‌گونه که یهوه، خدای ما است، هرگاه نزد او دعا می‌کنیم؟

8 و کدام قوم بزرگ است که دارای فرایض و قوانین عادلانه‌ای همچون این شریعت باشد که امروز من در برابر شما می‌نهم؟

9 «فقط مراقب و بسیار مواظبِ خویشتن باشید مبادا این چیزها را که چشمان شما دیده است از یاد ببرید، و مبادا اینها در همۀ ایام عمرتان از دل شما بیرون رود؛ آنها را به فرزندانتان و فرزندان فرزندانتان تعلیم دهید.

10 این را که چگونه آن روز در حوریب در حضور یهوه خدای خود ایستاده بودید که خداوند مرا گفت: ”قوم را نزد من گِرد آور تا سخنانم را به ایشان بشنوانم، تا بیاموزند که در تمامی روزهای زندگی خود بر زمین از من بترسند و به فرزندان خویش نیز چنین بیاموزند.“

11 و شما نزدیک آمده، در پای کوه ایستادید در حالی که کوه تا به دلِ آسمان در شعله‌های آتش می‌سوخت و تاریکی بود و ابر و ظلمت غلیظ.

12 آنگاه خداوند با شما از میان آتش سخن گفت. شما آوای کلام را می‌شنیدید ولی صورتی نمی‌دیدید؛ تنها آوا را می‌شنیدید.

13 او عهد خود را که شما را به نگاه داشتنش امر فرموده بود برای شما بیان کرد، یعنی ده فرمانرا، و آنها را بر دو لوح سنگی نوشت.

14 و در آن هنگام، خداوند مرا امر فرمود که فرایض و قوانین را به شما تعلیم دهم، تا آنها را در سرزمینی که برای تصرفش از اردن عبور می‌کنید، به جای آرید.

منع بت‌پرستی

15 «در آن روز که خداوند در حوریب از میان آتش با شما سخن گفت، هیچ صورتی ندیدید، پس بسیار مراقب باشید

16 مبادا مرتکب فساد شده، تمثالِ تراشیده، به هر صورت و شکل برای خود بسازید، خواه به شکل مرد و خواه به شکل زن

17 و خواه به شکل حیواناتی که روی زمینند یا به شکل پرندگانِ بالداری که در آسمان می‌پرند،

18 و یا به شکل خزندگان روی زمین یا ماهیانی که در آبهای زیرِ زمینند.

19 و مراقب باشید مبادا چشمان خویش را به آسمان برافرازید و چون خورشید و ماه و ستارگان و تمامی لشکر آسمان را بینید، گمراه شده، آنها را سَجده و عبادت کنید، حال آنکه یهوه خدایتان آنها را به تمامی قومهایی که زیر آسمانند اختصاص داده است.

20 اما خداوند شما را برگرفته، از مصر، آن کورۀ آهن، بیرون آورد تا قومی که میراث خود اوست باشید، چنانکه امروز هستید.

21 اما خداوند به سبب شما بر من خشمگین شد و سوگند خورد که من از اردن عبور نخواهم کرد و به آن سرزمین نیکو که یهوه خدایتان به شما به ملکیت می‌دهد، داخل نخواهم شد.

22 زیرا من در همین سرزمین خواهم مرد و از اردن نخواهم گذشت، ولی شما خواهید گذشت و آن سرزمین نیکو را به تصرف خواهید آورد.

23 پس مراقب باشید، مبادا عهد یهوه خدای خویش را که با شما بست از یاد ببرید و تمثالِ تراشیده، به شکل هرآنچه یهوه خدایتان شما را از آن بازداشته است، برای خود بسازید.

24 از آن رو که یهوه خدای شما آتش سوزاننده و خدای غیور است.

25 «چون صاحبِ فرزندان و نوادگان شوید و در آن سرزمین سالخورده گردید، اگر مرتکب فساد شده، تمثالِ تراشیده، به هر شکلی بسازید، و آنچه را که در نظر یهوه خدایتان بد است به جای آورده، او را به خشم آورید،

26 آسمان و زمین را امروز شاهد می‌گیرم که از آن سرزمینی که برای تصرف آن از اردن می‌گذرید، همانا به‌زودی نابود خواهید شد. آری، در آنجا برای مدتی طولانی نخواهید زیست بلکه به تمامی نابود خواهید شد.

27 خداوند شما را در میان قومها پراکنده خواهد ساخت، و شما در میان مردمانی که خداوند شما را به میانِ آنان می‌رانَد، شماری اندک خواهید بود.

28 شما در آنجا، خدایان چوبی و سنگی را که به دست انسان ساخته شده‌اند، عبادت خواهید کرد، خدایانی را که نه می‌بینند و نه می‌شنوند و نه می‌خورند و نه می‌بویند!

29 ولی از آنجا یهوه خدای خود را خواهید جُست و او را خواهید یافت، به شرطی که او را با تمامی دل و جان بجویید.

30 چون در ایام آخر به تنگی گرفتار آیید و این همه بر سرتان آید، به سوی یهوه خدایتان بازگشت خواهید کرد و به صدای او گوش فرا خواهید داد.

31 زیرا یهوه خدای شما خدایی است رحیم. او بی‌کار نخواهد نشست و نابودتان نخواهد کرد، و عهد خویش را با پدرانتان که برای آنها سوگند خورد، از یاد نخواهد برد.

خدای یکتای اسرائیل

32 «اکنون دربارۀ ایام گذشته بپرس، دربارۀ ایامی که پیش از تو بوده است، از روزی که خدا آدم را بر زمین آفرید؛ آری، از این کران آسمان تا کران دیگر، بپرس که آیا تا کنون امری چنین عظیم واقع شده یا مانندِ آن شنیده شده است؟

33 آیا هرگز قومی صدای خدا را که از میان آتش سخن گوید، شنیده و زنده مانده است، چنانکه شما شنیدید؟

34 و آیا تا به حال خدایی کوشیده است که برود و قومی از میان قوم دیگر برای خود برگیرد، با مصائب و آیات و معجزات و جنگ، و با دست نیرومند و بازوی افراشته و اعمال عظیم و ترسناک، چنانکه یهوه خدایتان در برابر چشمان شما در مصر برایتان کرد؟

35 این بر شما نمایانده شد تا بدانید که یهوه خداست و خدایی جز او نیست.

36 او از آسمان صدای خود را به شما شنوانید تا شما را تأدیب کند و بر زمین آتش عظیم خود را به شما نشان داد و سخنان وی را از میان آتش شنیدید.

37 از آنجا که پدرانتان را دوست می‌داشت و نسل ایشان را پس از ایشان برگزید، و به روی خود و با قدرتِ عظیم خویش شما را از مصر به در آورد

38 تا قومهایی را که از شما بزرگتر و نیرومندتر بودند از برابرتان براند و شما را به سرزمین ایشان آورده، آن را به ملکیت شما بخشد، چنانکه امروز شده است،

39 پس امروز بدانید و به یاد آورید که یهوه خداست، بالا در آسمان و پایین بر زمین، و به‌جز او نیست.

40 پس فرایض و فرمانهای او را که من امروز به شما امر می‌فرمایم نگاه دارید، تا شما و فرزندانتان پس از شما روی سعادت بینید، و تا بر سرزمینی که یهوه خدایتان برای همۀ ایام به شما خواهد بخشید، عمر دراز کنید.»

شهرهای پناهگاه

41 آنگاه موسی سه شهر به جانب شرق، در آن سوی اردن تعیین کرد

42 تا اگر کسی ناخواسته همنوع خود را بکشد بی‌آنکه پیشتر با او دشمنی داشته باشد، بتواند به یکی از آن شهرها بگریزد و زنده بماند.

43 آن شهرها عبارت بودند از: باصِر در بیابان بر زمینِ جُلگه برای قبیلۀ رِئوبین، راموت در جِلعاد برای قبیلۀ جاد، و جولان در باشان برای قبیلۀ مَنَسی.

پیش‌درآمد بر رهنمود

44 این است شریعتی که موسی پیش روی بنی‌اسرائیل نهاد.

45 اینهاست شهادات و فرایض و قوانینی که موسی به بنی‌اسرائیل بیان داشت، هنگامی که ایشان از مصر بیرون آمده،

46 در آن سوی اردن، در درۀ مقابل بِیت‌فِعور بودند، در سرزمین سیحون، پادشاه اَموریان که در حِشبون ساکن بود، آن که موسی و بنی‌اسرائیل هنگام بیرون آمدن از مصر، او را شکست دادند

47 و سرزمین او و نیز سرزمین عوج، شاه باشان، یعنی سرزمینِ دو شاه اَموری را که در آن سوی اردن، به جانب شرق است، تصرف کردند،

48 از عَروعیر واقع در کنار وادی اَرنون تا کوه سیئون که همان حِرمون باشد،

49 و تمامی عَرَبه در شرق اردن، تا دریای عَرَبه، زیر دامنه‌های کوه پیسگاه.

Categories
تثنیه

تثنیه 5

ده فرمان

1 موسی تمامی بنی‌اسرائیل را فرا ‌خواند و به ایشان گفت: «ای اسرائیل، فرایض و قوانینی را که من امروز در گوش شما می‌گویم بشنوید. آنها را فرا گیرید و به‌دقّت به جای آورید.

2 یهوه خدای ما در حوریب با ما عهد بست.

3 خداوند این عهد را نه با پدران ما، بلکه با ما بست که همگی امروز در اینجا زنده‌ایم.

4 خداوند در آن کوه، از میان آتش، روبه‌رو با شما سخن گفت.

5 در آن هنگام، من میان خداوند و شما ایستاده بودم تا کلام خداوند را به شما بیان کنم، زیرا شما به سبب آتش می‌ترسیدید و به فراز کوه برنیامدید. او چنین فرمود:

6 «”مَنَم یهوه، خدای تو، که تو را از سرزمین مصر، از خانۀ بندگی، بیرون آوردم.

7 تو را خدایان دیگر غیر از مننباشد.

8 «”هیچ تمثالِ تراشیده برای خود مساز، خواه به شکل هرآنچه بالا در آسمان است و یا پایین بر زمین و یا در آبهای زیرِ زمین.

9 در برابر آنها سَجده مکن و آنها را عبادت منما. زیرا من یهوه خدای تو، خدایی غیورم که جزای تقصیرات پدران را به فرزندان و به پشتِ سوّم و چهارمِ آنان که مرا نفرت کنند می‌رسانم،

10 اما کسانی را که مرا دوست بدارند و فرمانهایم را حفظ کنند، تا هزار پشتمحبت می‌کنم.

11 «”نام یهوه خدای خود را به باطل مَبَر، زیرا خداوند کسی را که نام او را به باطل بَرَد، بی‌گناه نخواهد شمرد.

12 «”روز شَبّات را نگاه داشته، آن را مقدس بدار، چنانکه یهوه خدایت تو را امر فرموده است.

13 شش روز کار کن و همۀ کارهایت را انجام بده،

14 اما روز هفتم شَبّات یهوه خدای توست؛ در آن روز هیچ کار مکن، نه تو، نه پسر یا دخترت، نه غلام یا کنیزت، نه گاو یا الاغت یا هر چارپایی که از آنِ توست و نه غریبی که درون دروازه‌های توست، تا غلام و کنیزت نیز بتوانند چون تو بیاسایند.

15 به یاد آر که خود در سرزمین مصر غلام بودی و یهوه خدایت تو را با دست نیرومند و بازوی دراز از آنجا به در آورد. از این روست که یهوه خدایت به تو فرمان داده است که روز شَبّات را نگاه داری.

16 «”پدر و مادر خود را گرامی دار، چنانکه یهوه خدایت تو را امر فرموده است، تا روزهایت دراز شود و در سرزمینی که یهوه خدایت به تو می‌بخشد، سعادتمند باشی.

17 «”قتل مکن.

18 «”زنا مکن.

19 «”دزدی مکن.

20 «”بر همنوعخود شهادت دروغ مده.

21 «”به زن همسایه‌اتطمع مورز؛ و حسرت خانۀ همسایه خود، یا مزرعۀ او، یا غلام و کنیزش، یا گاو و الاغش، یا هیچ چیز دیگر او را مخور.“

22 «این سخنان را خداوند در کوه به تمامی جماعت شما از میان آتش و ابر و تاریکی غلیظ، به صدای بلند گفت، و چیزی دیگر نیفزود. پس آنها را بر دو لوح سنگی نوشت و به من داد.

23 اما چون شما آن صدا را از میان تاریکی شنیدید، در حالی که کوه به آتش می‌سوخت، شما نزد من آمدید، آری همۀ سران قبایل و مشایخ شما،

24 و گفتید: ”اینک یهوه خدای ما جلال و عظمت خود را به ما نمایانده است و صدای او را از میان آتش شنیده‌ایم. امروز دیدیم که می‌شود خدا با انسان سخن بگوید و انسان زنده بماند.

25 پس حال چرا بمیریم، زیرا این آتش عظیم ما را خواهد سوزانید. اگر بیش از این صدای یهوه خدای خود را بشنویم، خواهیم مرد.

26 زیرا از میان تمامی بشر کیست که مانند ما صدای خدای زنده را که از میان آتش سخن بگوید، شنیده و زنده مانده باشد؟

27 تو خود نزدیک برو و هرآنچه را که یهوه خدای ما می‌گوید، بشنو. آنگاه هرآنچه را که یهوه خدای ما به تو بگوید به ما بازگو، و ما شنیده، به جا خواهیم آورد.“

28 «چون شما با من سخن می‌گفتید، خداوند آواز سخنانتان را شنید و به من فرمود: ”سخنانی را که این قوم به تو گفتند شنیدم. آنچه گفتند نیکوست.

29 کاش همیشه دلی مانند این داشتند تا از من می‌ترسیدند و فرمانهای مرا به تمامی به جای می‌آوردند، تا خود و فرزندانشان تا به ابد سعادتمند گردند.

30 برو و ایشان را بگو تا به خیمه‌های خویش بازگردند.

31 اما تو خود اینجا نزد من بایست تا تمامی فرمانها و فرایض و قوانینی را که می‌باید به آنها بیاموزی، به تو بگویم، تا آنها را در سرزمینی که برای تصرف به ایشان می‌دهم، به جای آرند.“

32 پس مراقب باشید تا بر طبق آنچه یهوه خدایتان به شما امر فرموده است عمل نمایید، و به راست یا چپ منحرف مشوید.

33 در تمامی طریقی که یهوه خدایتان شما را امر فرموده است، سلوک کنید، تا زنده بمانید و سعادتمند باشید، و در سرزمینی که به تصرف خواهید آورد عمر دراز کنید.

Categories
تثنیه

تثنیه 6

فرمان بزرگ

1 «این است فرمانها و فرایض و قوانینی که یهوه، خدای شما، امر فرمود به شما بیاموزم، تا آنها را در سرزمینی که برای تصرفش بدان عبور می‌کنید، به جای آرید،

2 و تا شما و فرزندانتان و فرزندان فرزندانتان از یهوه خدای خود بترسید و تمامیِ فرایض و فرمانهای او را که من به شما حکم می‌کنم، در تمامی ایام زندگیتان نگاه دارید، تا عمر دراز داشته باشید.

3 پس ای اسرائیل، بشنو و آنها را به‌دقّت انجام ده، تا در سرزمینی که شیر و شهد در آن جاری است سعادتمند باشی و بسیار افزون گردی، همان‌گونه که یهوه خدای پدرانت به تو وعده داده است.

4 «بشنو، ای اسرائیل: یهوه، خدای ما، خداوندِ یکتاست.

5 یهوه خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی قوّت خود محبت کن.

6 و این سخنان که من امروز تو را امر می‌فرمایم، بر دل تو باشد.

7 آنها را به‌دقّت به فرزندانت بیاموز، و حین نشستن در خانه و رفتن به راه، و هنگام خوابیدن و برخاستن، از آنها گفتگو کن.

8 آنها را چون نشان بر دست خود ببند و چون علامت بر پیشانیتبگذار.

9 آنها را بر چارچوب دَرِ خانۀ خود و بر دروازه‌های خویش بنگار.

10 «چون یهوه خدایت تو را به سرزمینی درآوَرَد که برای پدرانت ابراهیم و اسحاق و یعقوب سوگند خورد که به تو بدهد، به شهرهای بزرگ و نیکویی که خود بنا نکرده‌ای،

11 و خانه‌های آکنده از هر نعمت که خود نیاکنده‌ای، و حوضهای کنده شده که خود نکنده‌ای، و تاکستانها و درختان زیتونی که خود نکاشته‌ای، و چون خورده سیر شوی،

12 آنگاه به هوش باش مبادا خداوند را که تو را از سرزمین مصر، از آن خانۀ بندگی به در آورد، فراموش کنی.

13 از یهوه، خدای خویش بترس و او را عبادت کن، و تنها به نام او سوگند بخور.

14 خدایانِ غیر، یعنی خدایانِ اقوامِ پیرامونِ خود را پیروی مکن،

15 زیرا یهوه خدای تو که در میان توست، خدایی غیور است، مبادا خشم یهوه خدایت بر تو افروخته شود و تو را از روی زمین نابود سازد.

16 «یهوه خدای خود را میازما، چنانکه او را در مَسَّه آزمودی.

17 فرمانهای یهوه خدای خود را، و شهادات و فرایض او را که به تو امر فرمود، نگاه دار.

18 آنچه را که در نظر خداوند درست و نیکو است به جای آر، تا سعادتمند باشی و به آن سرزمین نیکو که خداوند سوگند خورد به پدرانت بدهد داخل شده، آن را تصرف کنی،

19 و تا او دشمنانت را از پیش روی تو برانَد، چنانکه خداوند وعده فرموده است.

20 «چون پسرت در آینده از تو بپرسد: ”مقصود از این شهادات و فرایض و قوانین که یهوه خدای ما به شما امر فرموده، چیست؟“

21 آنگاه به پسر خود بگو: ”ما در مصر بندۀ فرعون بودیم. اما خداوند ما را با دستی نیرومند از آن سرزمین بیرون آورد.

22 خداوند در برابر دیدگان ما آیات و معجزات عظیم و هولناک بر ضد مصر و فرعون و تمامی اهل خانه‌اش نمایان ساخت

23 و ما را از آنجا بیرون آورد تا به سرزمینی که برای پدرانمان سوگند خورده بود که به ما ببخشَد، درآورَد.

24 پس خداوند به ما فرمان داد تا همۀ این فرایض را به جای آریم و از یهوه خدای خود بترسیم، تا همیشه سعادتمند باشیم و ما را زنده نگاه دارد، چنانکه تا امروز شده است.

25 پارسایی ما به این خواهد بود که تمامی این فرمانها را در حضور یهوه خدای خود به‌دقّت به جا آوریم، همان‌گونه که ما را امر فرموده است.“

Categories
تثنیه

تثنیه 7

قومی برگزیده

1 «چون یهوه خدایت تو را به سرزمینی که برای تصرفش به آنجا می‌روی درآورَد، و اقوام بسیار را از برابر تو برانَد، یعنی حیتّیان، جِرجاشیان، اَموریان، کنعانیان، فِرِزّیان، حِویان و یِبوسیان را که هفت قوم بزرگتر و نیرومندتر از تو هستند،

2 و چون یهوه خدایت آنها را به دستِ تو تسلیم کند تا مغلوبشان سازی، ایشان را به نابودی کامل بسپارو با ایشان پیمان مبند و بر ایشان رحم مکن.

3 با ایشان وصلت منما؛ دخترت را به پسر ایشان مده و دختر ایشان را برای پسرت مگیر.

4 زیرا فرزندانت را از پیرویِ من منحرف خواهند کرد تا خدایانِ غیر را عبادت کنند. آنگاه خشم خداوند بر شما افروخته شده، شما را به‌سرعت نابود خواهد ساخت.

5 بلکه با ایشان چنین کنید: مذبحهایشان را در هم بشکنید، ستونهایشان را خُرد نمایید، اَشیرَه‌هایایشان را قطع کنید، و بتهای تراشیدۀ ایشان را به آتش بسوزانید.

6 «زیرا شما برای یهوه خدایتان قومی مقدسید. او از میان تمامی قومهای روی زمین، شما را برگزیده است تا قومی که گنج اوست باشید.

7 خداوند از این رو دل در شما نبست و شما را برنگزید که از دیگر قومها کثیرتر بودید، زیرا شما از همۀ قومها کم‌شمار‌تر بودید؛

8 بلکه از آن رو که خداوند شما را دوست می‌داشت و می‌خواست سوگندی را که برای پدرانتان خورده بود، به جای آورد. پس خداوند شما را با دستی نیرومند بیرون آورد و از خانۀ بندگی و از چنگِ فرعون پادشاه مصر، فدیه کرد.

9 پس بدانید که یهوه خدای شما، اوست خدا، خدای امین که عهد و محبت خود را با آنان که او را دوست می‌دارند و فرمانهایش را به جا می‌آورند، تا هزار پشت نگاه می‌دارد،

10 ولی آنان را که از او نفرت کنند سزا داده، هلاک می‌کند. آری، او تأخیر نخواهد کرد بلکه هر که را که از او نفرت کند، سزا خواهد داد.

11 پس فرمانها و فرایض و قوانینی را که من امروز به شما حکم می‌کنم، به‌دقّت نگاه دارید.

12 «اگر این قوانین را گوش گیرید و آنها را نگاه داشته، به جای آرید، آنگاه یهوه خدایتان عهد و محبتی را که برای پدرانتان سوگند خورد، با شما نگاه خواهد داشت.

13 او شما را دوست خواهد داشت و برکت داده، خواهد افزود. او ثمرۀ رَحِم شما و محصول زمین شما، و غلّه و شراب و روغن شما، و گوساله‌های رمه و بره‌های گلۀ شما را در سرزمینی که به پدرانتان سوگند خورد آن را به شما بدهد، برکت خواهد داد.

14 شما از همۀ قومها مبارک‌تر خواهید بود، و در میان شما و چارپایانتان، خواه نر و خواه ماده، نازاد وجود نخواهد داشت.

15 خداوند هر گونه بیماری را از شما دور خواهد کرد. او شما را به هیچ‌یک از بیماریهای هولناک مصر که شاهد آن بودید، مبتلا نخواهد ساخت، بلکه آنها را بر همۀ نفرت‌کنندگان شما خواهد آورد.

16 بر شماست که همۀ قومهایی را که یهوه خدایتان به دست شما تسلیم می‌کند، هلاک سازید. چشم شما بر آنها ترحم نکند و خدایانشان را عبادت منمایید، مبادا شما را دام باشد.

17 «شاید در دل خود بگویید: ”این قومها از ما بیشترند؛ چگونه می‌توانیم آنان را بیرون برانیم؟“

18 امّا نباید از آنها بترسید، بلکه آنچه را یهوه خدایتان با فرعون و تمام مصریان کرد نیکو به یاد آرید،

19 مصائب عظیمی را که چشمانتان دید، و آیات و علامات و دست نیرومند و بازوی درازی را که یهوه خدایتان شما را به مدد آن بیرون آورد. پس یهوه خدایتان با همۀ قومهایی که از آنها می‌ترسید، به همین‌سان عمل خواهد کرد.

20 افزون بر این، یهوه خدایتان زنبورها به میان ایشان خواهد فرستاد تا باقیماندگان ایشان را که خود را از شما پنهان می‌کنند، هلاک کند.

21 از آنها نهراسید، زیرا یهوه خدایتان که در میان شماست، خدایی عظیم و مَهیب است.

22 یهوه خدایتان این قومها را به تدریج از حضور شما خواهد راند. آنان را به یکباره نمی‌توانید نابود سازید، مبادا شمار وحوش صحرا بر شما از حد زیاده شوند.

23 یهوه خدایتان ایشان را به دست شما تسلیم کرده، به پریشانی عظیم دچار خواهد ساخت، تا نابود شوند.

24 او پادشاهانشان را به دست شما تسلیم خواهد کرد تا نامشان را از زیر آسمان محو سازید. هیچ‌کس را یارای ایستادگی در برابر شما نخواهد بود، تا آنگاه که آنان را نابود سازید.

25 تمثالهای تراشیدۀ خدایان ایشان را به آتش بسوزانید، و به نقره و طلایی که بر آنهاست طمع مورزید و آنها را برای خود برمگیرید، مبادا از طریق آن به دام افتید، زیرا در نظر یهوه خدایتان کراهت‌آور است.

26 چنین چیز کراهت‌آور را به خانۀ خویش مبرید، مبادا مانند آن حرامشوید. از آن بسیار نفرت کنید و کراهت داشته باشید، زیرا که حرام است.

Categories
تثنیه

تثنیه 8

خداوند را فراموش مکنید

1 «همۀ فرمانهایی را که من امروز به شما امر می‌فرمایم به جای آرید تا زنده بمانید و شمارِتان فزونی گیرد و به سرزمینی که خداوند سوگند خورد به پدرانتان بدهد، داخل شده، آن را به تصرف آورید.

2 به یاد آرید که چگونه یهوه خدایتان شما را چهل سال در بیابان رهبری کرد تا شما را خوار و زبون ساخته، بیازماید و آنچه در دل شماست بداند، که آیا فرمانهای او را نگاه خواهید داشت یا نه.

3 او شما را خوار و زبون ساخت و گرسنه گذاشت، و خوراکِ مَنّا را به شما خورانید که نه شما از آن خبر داشتید و نه پدرانتان، تا به شما بیاموزاند که انسان تنها به نان زنده نیست، بلکه به هر‌ کلامی که از دهان خداوند صادر شود انسان زنده می‌شود.

4 در این چهل سال جامه بر تنِ شما مندرس نشد و پاهایتان تاوَل نزد.

5 پس در دل خود بدانید همان‌گونه که مردی فرزندش را تأدیب می‌کند، یهوه خدایتان نیز شما را تأدیب می‌نماید.

6 پس با نگاه داشتن فرمانهای یهوه خدای خود، در راههای او گام بردارید و از او بترسید.

7 زیرا که یهوه خدایتان شما را به سرزمینی نیکو می‌آورد، سرزمینی آکنده از نهرهای آب و چشمه‌ها و آبهای زیرزمینی که در دره‌ها و کوهها روان می‌شود،

8 سرزمینی انباشته از گندم و جو و درخت مو و انجیر و انار و روغن زیتون و عسل؛

9 سرزمینی که در آن نان را به تنگدستی نخواهید خورد و به چیزی محتاج نخواهید شد؛ سرزمینی که سنگهایش آهن است، و از کوههایش مس خواهید کند.

10 پس خورده، سیر خواهید شد و یهوه خدای خویش را به جهت سرزمین نیکویی که به شما بخشیده است، متبارک خواهید خواند.

11 «پس به هوش باشید مبادا یهوه خدای خویش را فراموش کنید و فرمانها و قوانین و فرایض او را که من امروز به شما امر می‌فرمایم، نگاه ندارید.

12 مبادا چون خورده، سیر شوید، و خانه‌های نیکو ساخته، در آنها ساکن گردید،

13 و رمه و گلۀ شما فزونی یافته، بر سیم و زرتان افزوده شود، و اموالتان افزون گردد،

14 آنگاه دل شما مغرور شده، یهوه خدای خود را که شما را از سرزمین مصر، از آن خانۀ بندگی، بیرون آورد فراموش کنید،

15 او را که شما را در بیابانی بزرگ و هولناک که در آن مارهای آتشین و عقربها و زمین خشک و بی‌آب بود، رهبری کرد، و برای شما از دلِ سنگ خارا آب بیرون آورد،

16 که خوراک مَنّا را در بیابان به شما خورانید که پدرانتان نشناخته بودند، تا شما را خوار و زبون ساخته، بیازماید و در آخر بر شما احسان کند.

17 به هوش باشید که مبادا در دل خود بگویید، ”نیروی من و قوّت دست من این توانگری را برایم فراهم آورده است.“

18 بلکه یهوه خدای خود را به یاد آرید، زیرا اوست که به شما نیرو می‌بخشد تا توانگری حاصل کنید، و تا به عهد خویش که برای پدرانتان سوگند خورد وفا کند، چنانکه امروز شده است.

19 اگر یهوه خدای خود را فراموش کنید و از پیِ خدایانِ غیر رفته، آنها را عبادت و سَجده نمایید، امروز به شما هشدار می‌دهم که به‌یقین هلاک خواهید شد.

20 آری، اگر صدای یهوه خدای خویش را نشنوید، شما نیز همچون قومهایی که خداوند آنان را پیش روی شما هلاک می‌سازد، هلاک خواهید شد.

Categories
تثنیه

تثنیه 9

نه به سبب پارسایی اسرائیل

1 «ای اسرائیل، گوش فرا دهید! شما امروز از رود اردن عبور می‌کنید تا به سرزمین قومهایی بزرگتر و نیرومندتر از خود، و به شهرهایی بزرگ با حصارهایی سر به فلک کشیده، داخل شوید و آنها را به تصرف آورید.

2 آنان ملتی بزرگ و بلند قامتند، یعنی بنی‌عَناق که ایشان را نیک می‌شناسید و شنیده‌اید که گفته می‌شود: ”کیست که یارای ایستادگی در برابر عَناقیان را داشته باشد؟“

3 پس امروز بدانید یهوه خدای شما، اوست که همچون آتش سوزان پیشاپیش شما عبور می‌کند. او آنها را هلاک خواهد کرد و در برابر شما ذلیل خواهد ساخت. پس بر شماست که ایشان را بیرون برانید و به‌سرعت نابود کنید، چنانکه خداوند به شما گفته است.

4 «چون یهوه خدایتان آنها را از حضور شما بیرون براند، در دل خود مگویید به سبب پارسایی ماست که خداوند ما را به اینجا آورد تا این سرزمین را به تصرف آوریم، حال آنکه به سبب شرارت این قومهاست که خداوند آنها را از حضور شما بیرون می‌رانَد.

5 نه به سبب پارسایی و نه به سبب راستدلی شما است که به سرزمین ایشان داخل می‌شوید تا آن را به تصرف آورید، بلکه به سبب شرارت این قومهاست که یهوه خدایتان ایشان را از حضور شما بیرون می‌راند، و تا به وعده‌ای که خداوند برای پدرانتان ابراهیم، اسحاق و یعقوب سوگند خورده بود، وفا کند.

6 پس بدانید به سبب پارسایی شما نیست که یهوه خدایتان این سرزمین نیکو را به شما می‌دهد تا آن را به تصرف آورید، زیرا شما قومی گردنکِش هستید.

گوسالۀ زرین

7 «به یاد داشته باشید و فراموش مکنید که چگونه خشم یهوه خدایتان را در بیابان برانگیختید. شما از روزی که از سرزمین مصر بیرون آمدید تا به این جا رسیدید، پیوسته به خداوند عِصیان ورزیده‌اید.

8 حتی در حوریب خشمِ خداوند را برانگیختید و او چنان بر شما غضبناک شد که نزدیک بود نابودتان کند.

9 هنگامی که من به کوه برآمدم تا لوحهای سنگی، یعنی لوحهای عهدی را که خداوند با شما بست، بگیرم، چهل روز و چهل شب در کوه ماندم، بی‌آنکه نانی بخورم یا آبی بنوشم.

10 و خداوند دو لوح سنگی را که به انگشت خدا نوشته شده بود، به من داد. بر آنها همۀ سخنانی بود که خداوند در کوه از میان آتش در روز گردهم‌آیی به شما گفت.

11 در پایان چهل روز و چهل شب، خداوند دو لوح سنگی، یعنی لوحهای عهد را به من داد.

12 سپس خداوند مرا گفت: ”برخیز و از اینجا زود پایین برو، زیرا قوم تو که ایشان را از مصر بیرون آوردی، فساد کرده‌اند. آنان خیلی زود از راهی که ایشان را بدان امر فرمودم، منحرف شده و برای خود بتِ ریخته‌شده ساخته‌اند.“

13 «همچنین خداوند مرا گفت: ”این قوم را ملاحظه کرده‌ام که اینک قومی گردنکش هستند.

14 مرا واگذار تا ایشان را نابود کرده، نامشان را از زیر آسمان محو سازم و از تو قومی نیرومندتر و بزرگتر از ایشان پدید آورم.“

15 پس روی گردانیده، از کوه فرود آمدم. کوه به آتش می‌سوخت و دو لوح عهد در دستان من بود.

16 چون نگریستم، دیدم که به یهوه خدای خود گناه ورزیده، گوسالۀ ریخته‌شده برای خود ساخته‌اید، و چه زود از راهی که خداوند شما را بدان امر فرموده بود، منحرف گشته‌اید.

17 پس آن دو لوح را برگرفتم و آنها را از دستان خویش به زیر افکنده، در برابر دیدگان شما شکستم.

18 آنگاه مانند بار نخست، چهل روز و چهل شب در حضور خداوند به روی درافتادم، بی‌آنکه نانی بخورم یا آبی بنوشم. این همه به سبب گناه بزرگی بود که مرتکب شده بودید، در اینکه آنچه را که در نظر خداوند بد بود به جا آورده، خشم او را برانگیختید.

19 زیرا از خشم خداوند و شدت غضب او برای هلاک کردن شما می‌ترسیدم. و خداوند این بار نیز مرا اجابت فرمود.

20 خداوند بر هارون نیز چنان خشمگین شد که نزدیک بود او را از میان بردارد، اما من در همان وقت برای هارون نیز دعا کردم.

21 آنگاه گناه شما، یعنی گوساله‌ای را که ساخته بودید، برگرفتم و آن را در آتش سوزاندم و آن را خرد کرده، خوب ساییدم تا همچون خاک، نرم شد، و غبارِ آن را در نهری که از کوه سرازیر می‌شد ریختم.

22 «شما در تَبعیرَهو مَسَّهو کِبروت هَتّاوَهنیز خداوند را به خشم آوردید.

23 نیز هنگامی که خداوند شما را از قادِش‌بَرنِع فرستاده، گفت: ”بروید و سرزمینی را که به شما دادم به تصرف آورید،“ شما بر فرمان یهوه خدای خود عاصی شدید و به او اعتماد نکرده، صدای او را نشنیدید.

24 از روزی که من شما را شناخته‌ام، همواره به خداوند عِصیان ورزیده‌اید.

25 «پس چهل روز و چهل شب در حضور خداوند به روی درافتادم زیرا خداوند گفته بود که شما را هلاک خواهد کرد.

26 پس نزد خداوند دعا کرده، گفتم: ”ای خداوندگارْ یهوه، قوم خود و میراث خویش را که به عظمت خود فدیه دادی و به دست نیرومند از مصر بیرون آوردی، نابود مکن.

27 خادمانت ابراهیم، اسحاق و یعقوب را به یاد آر و بر سرسختی این قوم و شرارت و گناه ایشان نظر منما،

28 مبادا مردمان سرزمینی که ما را از آن بیرون آوردی بگویند: ’چون خداوند قادر نبود ایشان را به سرزمینی که به آنها وعده داده بود درآورد، و چون از ایشان متنفر بود، از این رو ایشان را بیرون آورد تا در بیابان ایشان را بکشد.‘

29 زیرا ایشان قوم تو و میراث تو‌هستند که به نیروی عظیم و بازوی افراشتۀ خویش بیرون آوردی.“