Categories
اِشعیا

اِشعیا 50

گناه اسرائیل و اطاعت خادم خداوند

1 خداوند چنین می‌فرماید:

«طلاقنامۀ مادر شما کجاست

که بدان او را طلاق دادم؟

یا کدام یک از طلبکاران من است

که شما را بدو فروختم؟

به‌یقین به سبب گناهانتان بود که فروخته شدید،

و به سبب نافرمانیهای شما بود که مادرتان طلاق داده شد.

2 چون آمدم چرا کسی نبود؟

و چون خواندم چرا کسی پاسخم نگفت؟

آیا دست من کوتاه شده است که فدیه نتواند داد؟

و آیا مرا قدرت رهانیدن نیست؟

هان، دریا را به عتابی خشک می‌سازم،

و نهر‌ها را بیابان می‌گردانم،

آن سان که ماهیانش از بی‌آبی بوی تعفن می‌دهند،

و از تشنگی می‌میرند.

3 آسمان را سیاهپوش می‌سازم،

و پلاس را پوشش آن می‌گردانم.»

4 خداوندگارْ یهوه زبانِ شاگرد به من بخشیده است

تا بدانم چگونه خستگان را به کلام تقویت دهم.

او صبح به صبح بیدارم می‌کند؛

آری، گوش مرا بیدار می‌کند

تا همچون شاگردان بشنوم.

5 خداوندگارْ یهوه گوش مرا گشود،

و من سرکشی نکردم و روی برنتافتم.

6 پشت خود را به آنان سپردم که مرا زدند،

و رخسار خویش را به آنان که ریش مرا کَندند؛

آری از رسوایی و آب دهان،

روی خود را نپوشاندم.

7 از آنجا که خداوندگارْ یهوه یاری‌ام می‌دهد،

هرگز رسوا نخواهم شد.

پس روی خود را چون سنگ خارا ساخته‌ام،

و می‌دانم که سرافکنده نخواهم شد.

8 آن که مرا تبرئه می‌کند نزدیک است،

پس کیست که مرا متهم سازد،

تا رو در رو بایستیم!

مدعی من کیست؟

بگذار نزدیک من آید.

9 هان خداوندگارْ یهوه یاری‌ام می‌دهد،

پس کیست که مرا محکوم کند؟

آنان جملگی همچون جامه مندرس خواهند شد،

و بید آنها را خواهد خورد.

10 کیست از شما که از خداوند می‌ترسد،

و سخن خادم او را می‌شنود؟

هر که در تاریکی سالک است

و روشنایی ندارد،

بگذار بر نام یهوه توکل کند

و بر خدای خویش اعتماد بندد.

11 اما همۀ شما که آتش می‌افروزید،

و به مشعلها مجهزید،

بروید و در نور آتش خویش سالک شوید،

در نور مشعلهایی که افروخته‌‌‌اید.

اما این از دست من به شما خواهد رسید

که در عذاب خواهید مرد!

Categories
اِشعیا

اِشعیا 51

نجات قوم خدا

1 «ای پیروان پارسایی،

و ای جویندگان خداوند،

به من گوش فرا دهید:

به صخره‌ای که از آن گرفته شدید نظر کنید،

به آن معدنِ سنگ که از آن تراشیده شدید.

2 پدرتان ابراهیم را در نظر آورید،

و سارا را که شما را بزاد:

آنگاه که او را فرا خواندم یک تن بیش نبود،

اما من او را برکت دادم و کثیر ساختم.

3 زیرا خداوند براستی صَهیون را تسلی خواهد داد،

و همۀ ویرانه‌هایش را دلداری خواهد بخشید؛

او بیابانش را همچون باغ عدن خواهد ساخت،

و زمین خشکش را همچون باغ خداوند.

خوشی و شادی در آن یافت خواهد شد،

و هم شکرگزاری و نغمۀ سرود.

4 «ای قوم من، به من توجه کنید،

و ای مردم من، به من گوش بسپارید:

شریعت از نزد من صادر خواهد شد

و انصافم را چون نوری برای قومها برقرار خواهم ساخت.

5 عدالت من نزدیک شده،

و نجات من در راه است؛

بازوی من قومها را دادرسی خواهد کرد.

چشم امید سرزمینهای ساحلی به من است،

و برای بازوی من انتظار می‌کشند.

6 چشمان خود را به سوی آسمانها برافرازید،

و پایین به زمین بنگرید.

آسمانها همچون دود ناپدید خواهند شد،

زمین چون جامه، مندرس خواهد گشت،

و ساکنانش بسان مَگسان خواهند مرد.

اما نجات من تا به ابد باقی خواهد ماند،

و عدالتم هرگز زوال نخواهد پذیرفت.

7 «ای کسانی که عدالت را می‌شناسید،

و ای قومی که شریعت مرا در دل دارید،

به من گوش فرا دهید!

از سرزنش مردمان مهراسید،

و از دشنامهای آدمیان پروا مدارید.

8 زیرا بید، ایشان را چون جامه خواهد زد،

و کرم، ایشان را چون پشم خواهد خورد.

اما عدالت من تا به ابد باقی خواهد ماند،

و نجات من، نسل اندر نسل.»

9 بیدار شو، ای بازوی خداوند، بیدار شو،

و خویشتن را به قوّت ملبس ساز!

همچون ایام قدیم

و بسان نسلهای پیشین، بیدار شو!

آیا تو همان نیستی که ’رَهَب‘را قطعه قطعه کردی

و اژدها را مجروح ساختی؟

10 آیا تو همان نیستی که دریا را خشکانیدی،

آبهای ژرفای عظیم را؟

که در اعماق دریا راهی ساختی،

تا رهایی‌یافتگان عبور کنند؟

11 آری، فدیه‌شدگان خداوند باز خواهند گشت؛

آنان سرودخوانان به صَهیون داخل خواهند شد،

و شادی جاودانی زینت‌بخش سرشان خواهد بود.

به شادمانی و خوشی خواهند رسید،

و غم و ناله خواهد گریخت.

12 «من هستم، من، که شما را تسلی می‌دهم؛

پس تو کیستی که از انسان فانی ترسانی،

از بنی‌آدم که علفی بیش نیست؟

13 خداوند، آفرینندۀ خود را، فراموش کرده‌ای،

که آسمانها را گسترانید و زمین را بنیان نهاد؛

تمام روز از خشم ستمکار هراسانی،

آنگاه که آمادۀ هلاک کردن است.

اما براستی خشم ستمکار کجاست؟

14 زیرا زندانیان ذلیل به‌زودی آزاد خواهند شد؛

در سیاهچال نخواهند مرد،

و محتاج نان نخواهند شد.

15 زیرا من یهوه خدای شما هستم،

همان که دریا را به تلاطم می‌آورد تا امواجش بخروشند؛

نام من خداوند لشکرهاست.

16 من کلام خود را در دهان تو نهادم،

و تو را زیر سایۀ دست خویش پوشانیدم.

آسمانها را من استوار کردم،

و زمین را من بنیان نهادم؛

مَنَم که به صَهیون می‌گویم:

”تو قوم من هستی.“»

جام غضب خدا

17 خویشتن را برانگیز، ای اورشلیم!

خویشتن را برانگیز و بر پا بایست،

ای تو که جام غضب خداوند را

از دست او نوشیدی،

و آن جام سرگیجه‌آور را

تا به آخر سر کشیدی!

18 از تمام پسرانی که زاده‌ای

کسی نیست که تو را رهبری کند،

و از تمام پسرانی که پرورده‌ای

یکی نیست که دستت را بگیرد.

19 این دو بلا بر تو نازل شده ا‌ست؛

کیست که با تو ماتم کند؟

ویرانی و هلاکت، قحطی و شمشیر؛

کیست که تو را تسلی بخشد؟

20 پسران تو ضعف کرده‌اند

و بر سر هر کوی و برزن افتاده‌اند،

همچون آهویی گرفتار در دام.

از خشم خداوند پر گشته‌اند،

و از توبیخ خدایت آکنده‌اند.

21 پس ای ستمدیده، این را بشنو؛

ای تو که مستی اما نه از شراب!

22 خداوندگار تو یهوه چنین می‌گوید،

خدای تو که از حق قومش دفاع می‌کند:

«اینک جام سرگیجه‌آور را از دست تو می‌گیرم،

و از پیالۀ غضب من دیگر نخواهی نوشید.

23 آن را در دست عذاب‌کنندگان تو می‌نهم،

که به تو می‌گفتند: ”خم شو تا بر تو پا نهیم“،

و تو پشتت را مانند زمین می‌ساختی،

و مانند کوچه، تا بر تو بگذرند.»

Categories
اِشعیا

اِشعیا 52

1 بیدار شو، ای صَهیون، بیدار شو،

و خویشتن را به قوّت ملبس ساز!

ای اورشلیم، ای شهر مقدس،

جامۀ زیبای خویش در بر کن!

زیرا ختنه‌ناشده و نجس

دیگر هرگز به تو داخل نخواهد شد.

2 ای اورشلیم، غبار از خود بِتَکان،

و برخاسته، بر تخت بنشین!

ای دختر صَهیون که اسیر شده‌ای،

زنجیر از گردن خود بگشا!

3 زیرا خداوند چنین می‌فرماید: «مفت فروخته شدید، و به‌رایگان نیز بازخرید خواهید شد.»

4 زیرا خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: «نخست قوم من به مصر فرود شدند تا در آنجا ساکن شوند؛ سپس آشور بی‌سبب بر آنان ستم کرد.»

5 اما خداوند می‌فرماید: «اکنون در اینجا مرا چه کار است، زیرا که قوم من مفت اسیر شده‌اند، و آنان که بر ایشان حاکمند تمسخر می‌کنند.» و خداوند می‌فرماید: «نام مرا هر روز پیوسته کفر می‌گویند.

6 پس قوم من نام مرا خواهند شناخت، و در آن روز خواهند دانست که من هستم که سخن می‌گویم؛ آری، من هستم!»

7 چه زیباست بر کوهساران

پایهای آن که بشارت می‌آورد،

که صلح و سلامت را ندا می‌کند،

و به چیزهای نیکو بشارت می‌دهد،

و نجات را اعلام می‌نماید؛

و به صَهیون می‌گوید:

«خدای تو پادشاهی می‌کند.»

8 گوش فرا ده! دید‌بانانت آواز خویش بلند می‌کنند،

و به‌اتفاق بانگ شادی سر می‌دهند.

زیرا آنگاه که خداوند به صَهیون بازمی‌گردد،

آنان با چشمان خود خواهند دید.

9 ای ویرانه‌های اورشلیم،

به‌اتفاق بانگ برآورده سرود شادمانی بخوانید،

زیرا خداوند قوم خود را تسلی داده

و اورشلیم را فدیه کرده است.

10 خداوند بازوی قدوسش را

در برابر تمامی قومها برهنه کرده است

و تمام کرانهای زمین

نجات خدای ما را خواهند دید.

11 ای شما که ظروف خداوند را حمل می‌کنید،

روانه شوید، روانه شوید،

و از آنجا بیرون آیید!

هیچ چیز نجس را لمس مکنید،

بلکه از آنجا بیرون آمده، خود را طاهر سازید.

12 اما به‌شتاب بیرون نخواهید آمد

و گریزان روانه نخواهید شد،

زیرا خداوند پیش روی شما خواهد خرامید،

و خدای اسرائیل از پشت نگاهبان شما خواهد بود.

رنج و جلال خادم خداوند

13 اینک خادم من کامیاب خواهد شد

و به جایگاهی بس والا و رفیع رسیده، سرافراز خواهد گردید.

14 چنانکه بسیاری از اودر حیرت شدند –

چراکه ظاهرش چنان تباه شده بود که دیگر به انسان نمی‌مانست،

و چهره‌اش چنان مخدوش که دیگر به بنی‌آدم شبیه نبود –

15 به همان‌سان او اقوام بسیار را تطهیر خواهد کرد،

و پادشاهان به سبب او دهان خود را خواهند بست.

زیرا آنچه را که بدیشان گفته نشده بود، خواهند دید،

و آنچه را نشنیده بودند، درک خواهند کرد.

Categories
اِشعیا

اِشعیا 53

1 چه کسی پیام ما را باور کرده،

و بازوی خداوند بر کِه مکشوف گشته است؟

2 زیرا در حضور وی چون نهال،

و همچون ریشه‌ای در زمینِ خشک خواهد رویید.

او را نه شکل و شمایلی است که بر او بنگریم،

و نه ظاهری که مشتاق او باشیم.

3 خوار و مردود نزد آدمیان،

مرد دردآشنا و رنجدیده.

چون کسی که روی از او بگردانند،

خوار گشت و به حسابش نیاوردیم.

4 حال آنکه رنجهای ما بود که او بر خود گرفت

و دردهایما بود که او حمل کرد،

اما ما او را از جانب خدا مضروب،

و از دست او مصدوم و مبتلا پنداشتیم.

5 حال آنکه به سبب نافرمانیهای ما بدنش سوراخ شد،

و به جهت تقصیرهای ما لِه گشت؛

تأدیبی که ما را سلامتی بخشید بر او آمد،

و به زخمهای او ما شفا می‌یابیم.

6 همۀ ما چون گوسفندان، گمراه شده بودیم،

و هر یک از ما به راه خود رفته بود،

اما خداوند تقصیر جمیع ما را بر وی نهاد.

7 آزار و ستم دید،

اما دهان نگشود؛

همچون بره‌ای که برای ذبح می‌برند،

و چون گوسفندی که نزد پشم‌برنده‌اش خاموش است،

همچنان دهان نگشود.

8 با محاکمه‌ای ظالمانه برده شد؛

چه کسی از نسل او سخن تواند گفت،

زیرا او از زمین زندگان منقطع شد،

و به سبب نافرمانی قوم من مضروب گردید؟

9 گرچه هیچ خشونت نورزید،

و فریبی در دهانش نبود،

قبرش را با شریران تعیین کردند،

و پس از مرگش، با دولتمندان.

10 اما خواست خداوند این بود

که او را لِه کرده، به دردها مبتلا سازد.

چون جان خود را قربانی گناه ساخت،

نسل خود را خواهد دید و عمرش دراز خواهد شد،

و ارادۀ خداوند به دست وی به انجام خواهد رسید.

11 ثمرۀ مشقت جان خویش را خواهد دید

و سیر خواهد شد.

خادم پارسای من به معرفت خود سببِ بسیاری را پارسا خواهد گردانید،

زیرا گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد کرد.

12 بنابراین من نیز او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد،

و غنیمت را با زورآوران تقسیم خواهد کرد.

زیرا جان خویش را به کام مرگ ریخت،

و از خطاکاران شمرده شد؛

او گناهان بسیاری را بر دوش کشید،

و برای خطاکاران شفاعت می‌کند.

Categories
اِشعیا

اِشعیا 54

جلال آیندۀ صَهیون

1 «ای نازا که نزاده‌ای،

شادمانه بسرا!

ای که دردِ زا نکشیده‌ای،

بانگ شادی سر ده و فریادِ بلند برآور!»

زیرا خداوند می‌گوید: «فرزندان زن بی‌کس

از فرزندان زن شوهردار زیادتر خواهند بود.

2 «مکان خیمه‌ات را وسیع گردان،

و پرده‌های مسکنهای تو عریض شود؛

دریغ مدار، طنابهای خود را دراز کن،

و میخهایت را محکم ساز.

3 زیرا که به چپ و راست منتشر خواهی شد؛

فرزندانت سرزمینهای قومها را به تصرف در خواهند آورد،

و شهرهای متروک را مسکون خواهند ساخت.

4 مترس، زیرا شرمسار نخواهی شد،

و هراسان مباش، زیرا رسوا نخواهی گشت.

شرمساری جوانی‌ات را فراموش خواهی کرد،

و رسوایی بیوگی‌ات را دیگر به یاد نخواهی آورد.

5 زیرا که آفرینندۀ تو شوهر توست،

او که نامش خداوند لشکرهاست؛

و قدوس اسرائیل ولیّ توست،

او که خدای تمامی جهان نام دارد.

6 خداوند تو را مانند زنی مطرود و رنجیده‌دل فرا می‌خواند،

همچون زن ایام جوانی که شوهرش او را ترک کرده باشد.»

آری خدایت چنین می‌گوید:

7 «برای لحظه‌ای کوتاه تو را ترک کردم،

اما با شفقتی عظیم تو را بازمی‌آورم.»

8 خداوند ولیّ تو می‌فرماید:

«به جوشش غضبی لحظه‌ای روی خود را از تو پوشاندم،

اما با محبت جاودانی بر تو شفقت خواهم کرد.

9 «این برای من همچون روزهاینوح است:

چنانکه قسم خوردم آبهای نوح بار دیگر زمین را فرو نخواهد گرفت،

همچنان قسم خورده‌ام که دیگر بر تو خشم نگیرم و عتابت نکنم.

10 حتی اگر کوهها به لرزه درآیند

و تَلها به جنبش آیند،

محبت من نسبت به تو متزلزل نخواهد شد،

و عهد سلامتی من به جنبش در نخواهد آمد،»

خداوند که بر تو شفقت دارد چنین می‌فرماید.

11 «ای ستمدیده و توفان‌زده که تسلی نیافته‌ای،

اینک من تو را با سنگهای فیروزهبنا خواهم کرد

و پی‌ات را با یاقوت کبودخواهم نهاد.

12 برج و بارویت را از لعل خواهم ساخت،

دروازه‌هایت را از بلور،

و همۀ دیوارهایت را از سنگهای قیمتی.

13 تمامی پسرانت از خداوند تعلیم خواهند گرفت،

و سلامتی فرزندانت عظیم خواهد بود.

14 در عدالت استوار خواهی شد،

از ظلم به‌دور خواهی ماند

و نخواهی ترسید.

وحشت از تو رخت بر خواهد بست

و نزدیکت نخواهد آمد.

15 اگر کسی بر تو حمله آورد،

از جانب من نخواهد بود؛

پس آن که بر تو حمله آورد،

به سبب تو خواهد افتاد.

16 «اینک مَنَم که آهنگران را آفریدم،

که بر آتشِ زغال می‌دمند

و سِلاحی مناسبِ مقصود آن می‌سازند.

و نیز مَنَم که هلاک‌کننده را برای ویرانگری آفریدم.

17 هر سلاحی که بر ضد تو ساخته شود کارگر نخواهد افتاد،

و هر زبانی را که در محاکمه بر ضد تو برخیزد، تکذیب خواهی کرد.

این است میراث خادمان خداوند،

و دفاع من از حقانیت ایشان؛»

این است فرمودۀ خداوند.

Categories
اِشعیا

اِشعیا 55

دعوت از تشنگان

1 «ای جمیع تشنگان، نزد آبها بیایید

و ای شما که نقره‌ای ندارید،

بیایید، بخرید و بخورید!

بیایید شراب و شیر را

بی‌نقره و بی‌بها بخرید!

2 چرا نقره را برای آنچه نان نیست خرج می‌کنید،

و محنت خویش را برای آنچه سیر نمی‌کند؟

به‌دقّت به من گوش فرا داده، چیزهای نیکو بخورید

تا جان شما از بهترین خوراکها لذت برَد.

3 گوش فرا داده، نزد من آیید؛

از من بشنوید، تا جانهای‌تان زنده گردد.

من با شما عهد جاودانی خواهم بست،

همانند محبت وفادارانه‌ام به داوود.

4 هان من او را شاهدی برای طوایف ساختم،

رهبر و حاکم بر طوایف.

5 به‌یقین قومهایی را که نمی‌شناسی فرا خواهی خواند،

و قومهایی که تو را نمی‌شناسند نزدت خواهند شتافت،

به سبب یهوه خدایت که قدوس اسرائیل است،

زیرا که تو را شکوه و جلال بخشیده است.»

6 «خداوند را حینی که یافت می‌شود بجویید،

و تا زمانی که نزدیک است او را بخوانید.

7 شریر راههای خود را ترک گوید،

و شخص بدکار افکار خویش را؛

به سوی خداوند بازگردد،

که بر وی رحم خواهد کرد؛

و به سوی خدایمان بیاید،

که او را به‌فراوانی خواهد آمرزید.»

8 خداوند می‌فرماید:

«افکار من افکار شما نیست،

و نه راههای من، راههای شما.

9 زیرا چنانکه آسمان از زمین بلندتر است،

راههای من نیز از راههای شما

و افکار من از افکار شما بلندتر است.

10 چنانکه باران و برف از آسمان می‌بارد،

و دیگر بدان‌جا بازنمی‌گردد،

بلکه زمین را سیراب کرده،

آن را بارور و برومند می‌سازد،

و برزگر را بذر و خورنده را نان می‌بخشد،

11 همچنان خواهد بود کلام من که از دهانم صادر می‌شود؛

بی‌ثمر نزد من باز نخواهد گشت،

بلکه آنچه را خواستم به جا خواهد آورد،

و در آنچه آن را به انجامش فرستادم کامران خواهد شد.

12 زیرا شما با شادمانی بیرون خواهید رفت،

و به سلامتی هدایت خواهید شد.

کوهها و تلها پیش روی شما بانگ شادی سر خواهند داد،

و همۀ درختان صحرا دستک خواهند زد.

13 به جای خار، سرو خواهد رویید،

و به جای خس، آس،

و این آوازه‌ای برای خداوند خواهد بود،

و آیتی جاودان که هرگز از میان نخواهد رفت.»

Categories
اِشعیا

اِشعیا 56

نجات برای دیگران

1 خداوند چنین می‌فرماید:

«انصاف را نگاه داشته،

عدالت را به عمل آورید،

زیرا نجات من نزدیک شده،

و عدالت من به‌زودی منکشف خواهد شد.

2 خوشا به حال آن که چنین کند،

و کسی که بدین متمسک گردد؛

که شَبّات را نگاه داشته، آن را بی‌حرمت نسازد،

و دست خویش از هر عمل بد باز دارد.»

3 پس غریبی که به خداوند پیوسته باشد، نگوید: «خداوند مرا از قوم خویش جدا خواهد کرد»، و خَصی نگوید: «درختی خشک بیش نیستم.»

4 زیرا خداوند چنین می‌فرماید: «خصی‌هایی که شَبّات مرا نگاه دارند، و آنچه مرا خشنود می‌سازد برگزینند و به عهد من تمسک جویند،

5 بدیشان در خانۀ خویش و در اندرون دیوارهایش نام و یادی بهتر از پسران و دختران خواهم بخشید؛ آری، بدیشان نامی جاودانی خواهم بخشید که هرگز از میان نخواهد رفت.

6 و نیز غریبانی که به خداوند تمسک جسته‌اند تا او را خدمت کنند، و نام او را عزیز دارند و خادمان او شوند، یعنی همۀ کسانی که شَبّات را نگاه داشته، آن را بی‌حرمت نسازند و به عهد من متمسک باشند،

7 آنان را به کوه مقدس خویش خواهم آورد و در خانۀ عبادت خویش، ایشان را شادمان خواهم ساخت. قربانیهای تمام‌سوز و دیگر قربانیهای ایشان بر مذبح من پذیرفته خواهد شد، زیرا که خانۀ من، خانۀ دعا برای همۀ قومها خوانده خواهد شد.»

8 و خداوندگارْ یهوه، که رانده‌شدگان اسرائیل را گرد می‌آورد، چنین می‌فرماید: «من کسان دیگر را نیز علاوه بر آنان که هم‌اکنون گرد آمده‌اند، با ایشان جمع خواهم کرد.»

اتهام خدا علیه شریران

9 ای تمامی وحوش صحرا،

و ای همۀ حیوانات جنگل،

بیایید و بخورید!

10 دید‌بانان اسرائیل کورند؛

آنان جملگی عاری از معرفتند!

جملگی سگانی گنگ را مانند

که پارس کردن نتوانند!

دراز می‌کشند و رؤیاها می‌بینند،

و چُرت زدن را دوست می‌دارند.

11 آنان سگانی حریصند،

که سیری نمی‌شناسند؛

شبانانی بی‌فهمند،

که جملگی به راه خود برگشته‌اند

و هر یک در پی نفع خویشند.

12 فریاد برمی‌آورند:

”بیایید تا رفته شراب بیاوریم،

بیایید تا از مُسکِرات مست شویم!

فردا نیز مانند امروز خواهد بود،

و حتی بسی بهتر از آن!»

Categories
اِشعیا

اِشعیا 57

1 شخص پارسا هلاک می‌شود،

و کسی در دل بدان نمی‌اندیشد؛

مردان سرسپرده از میان برداشته می‌شوند،

و کسی درک نمی‌کند.

اما پارسا برداشته می‌شود

تا از بلا در امان بماند؛

2 او به آرامش داخل می‌گردد.

آنان که به راه راست گام برمی‌دارند،

بر بسترهای خویش استراحت می‌یابند.

3 اما شما ای پسران ساحره،

و ای اولاد زنا و فحشا،

بدین‌جا آیید!

4 بر کهِ تمسخر می‌کنید،

و دهان بر کهِ می‌گشایید

و زبان بر کهِ دراز می‌کنید؟

آیا شما فرزندان عِصیان

و اولاد فریب نیستید؟

5 آیا شما نیستید که در میان درختان بلوط

و زیر هر درخت سبز

در آتش شهوت می‌سوزید؟

آیا شما نیستید که در درّه‌ها

و زیر برآمدگی صخره‌ها

کودکانتان را قربانی می‌کنید؟

6 نصیب تو در میان صخره‌های صافِدرّه‌هاست؛

آری، سهم تو همینهاست و بس!

تو برای ایشان هدایای ریختنی ریختی،

و هدایای آردی بدیشان تقدیم کردی.

با این همه آیا گذشت کنم؟

7 بسترت را بر کوهی بلند و رفیع گسترانیدی،

و بدان‌جا بر‌آمدی تا قربانی کنی.

8 پشت درها و تیرک چارچوبشان،

علامتهای بت‌پرستی خویش را نهادی.

مرا ترک گفته، بسترت را گشودی،

و بر آن برآمده، آنرا گسترانیدی؛

با آنان که بسترشان را دوست می‌داشتی پیمان بستی،

و بر برهنگی‌شان خیره نگریستی!

9 با روغن زیتون نزد پادشاهبرآمدی،

و بر عطریات خویش افزودی.

سفیران خود را به دوردستها فرستادی،

و حتی تا به خود هاویهآنان را گسیل داشتی!

10 از راه دراز خویش درمانده گشتی،

با این حال نگفتی که، «امید نیست».

قوّت خویش تازه کردی،

و از همین رو ضعف به هم نرساندی.

11 از که مشوش و هراسان شدی

که خیانت ورزیدی؟

که مرا به یاد نیاوردی

و هیچ اعتنا نکردی؟

آیا نه از آن رو که دیرزمانی لب فرو بستم،

پس حال دیگر ترس مرا به دل نداری؟

12 من پارسایی و اعمال تو را بیان خواهم کرد،

اما تو از آن سودی نخواهی برد.

13 آنگاه که فریاد کمک بلند می‌کنی،

بتهایی که خود گرد آورده‌ای رهایی‌ات دهند!

به‌یقین که بادْ آنها را خواهد رُفت

و جملگی به نَفَسی رانده خواهند شد.

اما آن که در من پناه جوید،

وارث زمین خواهد شد

و کوه مقدس مرا به میراث خواهد برد.

تسلی برای توبه‌کاران

14 و گفته خواهد شد که:

«بسازید، بسازید! راه را مهیا سازید!

موانع را از سر راه قوم من بردارید!»

15 زیرا آن که رفیع و بلندمرتبه است،

آن که در ابدیت ساکن است

و قدوس نامیده می‌شود،

چنین می‌گوید:

«من در مکان رفیع و مقدس ساکنم،

و نیز با آن که روح توبه‌کار و افتاده دارد؛

تا روحِ افتادگان را احیا کنم،

و دل توبه‌کاران را زنده سازم.

16 زیرا که تا به ابد محکوم نخواهم کرد،

و همیشه خشمگین نخواهم بود؛

مبادا روحها و جانهایی که آفریده‌ام

جملگی در حضور من ضعف به هم رسانند.

17 به سبب گناه سودِ نامشروع به خشم آمده، ایشان را زدم،

و از فرط خشم، روی خویش پنهان ساختم،

اما ایشان عِصیانگرانه به راه دل خود ادامه دادند.

18 من راههای ایشان را دیده‌ام،

اما شفایشان خواهم داد.

من ایشان را هدایت خواهم کرد،

و اسرائیل و سوگوارانش را به‌کمال تسلی بخشیده،

19 میوۀ ستایش بر لبها خواهم آفرید.»

خداوند می‌گوید:

«سلامتی بر آنان که دورند،

و سلامتی بر آنان که نزدیکند،

و من ایشان را شفا خواهم بخشید.

20 اما شریران چون دریایی متلاطمند

که آرامی نتواند یافت،

و موجهایش گل و لجن برمی‌آورد.»

21 خدای من می‌گوید: «شریران را سلامتی نیست.»

Categories
اِشعیا

اِشعیا 58

روزۀ حقیقی

1 «فریاد بلند برآور و دریغ مدار؛

آواز خود را همچون کرّنا بلند کرده،

به قوم من عِصیانشان را

و به خاندان یعقوب گناهانشان را اعلام کن.

2 زیرا آنان هر روزه مرا می‌جویند،

چنانکه گویی به شناخت راههای من رغبت دارند؛

همچون قومی پارسا می‌نمایند،

همچون قومی که قانون خدای خویش را ترک نکرده باشند.

دربارۀ قوانین عادلانه از من پُرسش می‌کنند،

و چنان می‌نمایند که از تقرب جستن به خدا مسرورند.

3 می‌گویند: ”چرا روزه گرفتیم و تو ندیدی؟

جان خویش را رنجور ساختیم و درنیافتی؟“

«از آن رو که شما در ایام روزۀ خویش، خشنودی خود را می‌جویید

و بر کارگران خود ظلم روا می‌دارید.

4 اینک به جهت نزاع و کشمکش روزه می‌گیرید،

برای اینکه شریرانه به یکدیگر مشت بزنید.

با چنین روزه‌ای،

نمی‌توانید صدای خود را در عرش برین بشنوانید.

5 آیا روزه‌ای که من می‌پسندم این است؟

روزی که آدمی جان خود را رنجور سازد،

سر خویش را همچون نی خم کند،

و بر پلاس و خاکستر بخوابد؟

آیا این است آنچه روزه‌اش می‌نامید

و آن را روز مقبول خداوند می‌خوانید؟

6 «آیا روزه‌ای که من می‌پسندم این نیست

که زنجیر بی‌عدالتی را بگشایی،

و بندهای یوغ را باز کنی؟

مظلومان را آزاد سازی،

و هر یوغ را بشکنی؟

7 که نان خود را با گرسنگان قسمت کنی

و فقیرانِ بی‌خانمان را به خانۀ خویش آوری؟

و چون برهنه‌ای بینی، او را بپوشانی

و از آن که از گوشت تن توست، خود را پنهان نسازی؟

8 آنگاه نور تو همچون فجر طلوع خواهد کرد،

و صحت تو به‌زودی خواهد رویید؛

پارسایی‌اتپیشاپیش تو خواهد خرامید،

و جلال خداوند از پشت نگاهبان تو خواهد بود.

9 آنگاه دعا خواهی کرد و خداوند تو را اجابت خواهد نمود؛

یاری خواهی طلبید و او خواهد گفت: ”اینک حاضرم!“

«اگر یوغ ستم و انگشت اشارهرا از خود دور کنی،

و از بدگویی بپرهیزی؛

10 اگر تمامی همّ خود را وقف گرسنگان کنی

و جان ستمدیدگان را سیر سازی،

آنگاه نور تو در تاریکی خواهد درخشید

و شبِ تو همچون نیمروز روشن خواهد بود.

11 خداوند پیوسته تو را هدایت خواهد کرد،

و جان تو را در بیابان سوزناک سیر خواهد نمود؛

به استخوانهایت قوّت خواهد بخشید،

و تو چون باغی خواهی بود سیراب

و چشمه‌ای که آبش کم نشود.

12 قوم تو ویرانه‌های کهن را بنا خواهند کرد،

و بنیانهای ایام سَلَف را بر پا خواهند داشت.

و تو را بنا کننده دیوارهای شکسته خواهند خواند

و مرمت‌گر کوچه‌ها به جهت سکونت.

13 «اگر شَبّات را زیر پا ننهی

و در روز مقدس من خشنودی خود را به جا نیاوری،

اگر شَبّات را مایۀ خوشی بشماری

و روز مقدس خداوند را محترم بخوانی،

اگر آن را حرمت نهی

و به راههای خود رفتار نکنی،

اگر لذت خود را نجویی

و سخنان بیهودهبر زبان نرانی،

14 آنگاه لذت تو در خداوند خواهد بود؛

تو را بر بلندیهای زمین سوار خواهم کرد،

و میراث پدرت یعقوب را به تو خواهم خورانید؛»

زیرا که دهان خداوند تکلم کرده است.

Categories
اِشعیا

اِشعیا 59

گناه و اعتراف

1 هان دست خداوند کوتاه نیست که نجات ندهد،

و نه گوش او سنگین تا نشنود.

2 بلکه تقصیرات شما، میان شما و خدایتان جدایی افکنده است،

و گناهانتان روی او را از شما نهان ساخته است تا نشنود.

3 زیرا دستان شما به خون آغشته است،

و انگشتانتان به تقصیر آلوده!

لبهایتان به دروغ تکلم می‌کند،

و زبانتان به انحراف سخن می‌گوید.

4 کسی عادلانه اقامۀ دعوی نمی‌کند،

و هیچ‌کس به امانت محاکمه نمی‌شود.

بر بطالت توکل می‌دارند،

و به دروغ سخن می‌گویند؛

به آزار آبستن می‌شوند،

و شرارت می‌زایند!

5 از تخمهای افعی، بچه برمی‌آورند،

و تار عنکبوت می‌تَنَند.

هر که از تخمهای آنان بخورد، می‌میرد،

و هر کدام که بشکند، افعی بیرون می‌آید.

6 از تارهای ایشان جامه حاصل نمی‌شود،

و از صنعت خویش خود را نتوانند پوشانید.

کارهای ایشان شریرانه است،

و اعمال خشونت‌آمیز در دستهایشان!

7 پاهایشان برای شرارت دوان است،

و برای ریختن خون بی‌گناهان شتابانند!

افکار ایشان شریرانه است،

و هر کجا می‌روند، ویرانی و خرابی بر جای می‌گذارند.

8 طریق صلح و سلامت را نمی‌شناسند،

و در راههای ایشان عدالت جایی ندارد.

راههای خویش را کج ساخته‌اند،

و آن که در آنها گام زند روی سلامت نخواهد دید.

9 از این رو انصاف از ما دور است،

و عدالت به ما نمی‌رسد.

انتظار نور می‌کشیم،

و اینک ظلمت است؛

منتظر روشنایی هستیم،

اما در تاریکی گام می‌زنیم!

10 چون نابینایان با لمسِ دیوار قدم برمی‌داریم؛

مانند کسانی که چشم ندارند کورمال راه می‌رویم.

در نیمروز، همچون شامگاهان می‌لغزیم؛

در میان تندرستانهمچون مردگانیم!

11 جملگی چون خرسها خرناس می‌کشیم،

و مانند کبوتران ناله می‌کنیم.

برای عدالت انتظار می‌کشیم، و نیست!

برای نجات، اما از ما دور است!

12 زیرا که نافرمانیهای ما در نظر تو بسیار است،

و گناهانمان بر ضد ما شهادت می‌دهد.

عِصیانهای ما پیوسته با ماست،

و تقصیرهای خود را می‌دانیم.

13 عِصیان کرده و به خداوند خیانت ورزیده‌ایم،

و از خدای خود روی برتافته‌ایم.

به ظلم و فتنه سخن گفته‌ایم،

و در دل به دروغ آبستن شده، آن را بر زبان آورده‌ایم.

14 پس انصاف به عقب رانده شده،

و عدالت دور ایستاده است.

حقیقت در معابر فرو افتاده،

و صداقت نمی‌تواند داخل شود.

15 راستی مفقود شده،

و هر که از شرارت دوری گزیند،

به یغما می‌رَوَد.

داوری و رهایی

پس خداوند این را دید،

و در نظرش ناپسند آمد

که انصاف وجود نداشت.

16 او دید که کسی نبود،

و به شگفت آمد که شفاعت‌کننده‌ای وجود نداشت.

پس بازوی خودش برای او نجات به ارمغان آورد،

و عدالت وی، از او حمایت کرد.

17 پس عدالت را چون زره بر تن کرد،

و کلاهخود نجات را بر سر نهاد؛

جامۀ انتقام را در بر کرد،

و خویشتن را به ردای غیرت ملبس ساخت.

18 بدیشان بر حسب اعمالشان سزا خواهد داد:

بر دشمنان خویش غضب را فرو خواهد ریخت،

بر خصمانش مکافات را،

و بر سواحل دوردست، آنچه را سزاوار آنند.

19 از جانب غرب، مردمان از نام یهوه خواهند ترسید،

و از محل طلوع آفتاب، از جلال وی ترسان خواهند بود.

زیرا او همچون جویبار پُر شتابی

که دَمِ خداوندآن را براند، خواهد آمد.

20 و خداوند می‌فرماید:

«برای کسانی در یعقوب که از نافرمانیهای خویش بازگشت کنند،

رهاننده‌ای به صَهیون خواهد آمد.»

21 باز خداوند می‌گوید: «و اما این است عهد من با ایشان: روح من که بر تو است و سخنان من که بر دهانت نهاده‌ام، هرگز از دهان تو، از دهان فرزندانت، و از دهان فرزندان فرزندانت دور نخواهد شد، از حال تا ابدالآباد.» این است فرمودۀ خداوند.