Categories
اِشعیا

اِشعیا ‮معرفی کتاب اِشعیا‬

معرفی کتاب اِشعیا

غالباً عقیده بر این است که اِشعیای نبی بزرگترین نبیِ‌صاحبِ کتاب بوده است. او که با عاموس، هوشع و میکاهِ نبی هم‌عصر بود، خدمت خود را در سال ۷۴۰ ق.م.، در سال وفات عُزّیای پادشاه آغاز کرد. طبق احادیث یهود، اِشعیا را در ایام سلطنت مَنَسی با ارّه دوپاره کردند. ممکن است عبرانیان ۱۱:۳۷ اشاره به همین رویداد باشد. احتمالاً اِشعیا بیشتر عمر خود را در اورشلیم سپری کرده و در ایام سلطنت حِزِقیای پادشاه از بیشترین نفوذ خود برخوردار بوده است.

خصوصیت بارز کتاب اِشعیا، مطالبی است که پیرامون دو موضوع مهم داوری و نجات نوشته است. خدایی که ’قدوس اسرائیل‘ است، عاصیان و گناهکاران را مجازات می‌کند، اما هم‌او است که ایشان را نجات می‌بخشد.

برخی از پژوهندگان کتاب‌مقدس بر این عقیده‌اند که بابهای ۴۰ تا ۶۶ کتاب اثرِ قلمِ نبی دیگری است که در اواخر دورۀ تبعید بابِل دست به نگارش زده است. اما همه با این نظر موافق نیستند و شباهتهایی را که میان اصطلاحات و واژگان مورد استفاده در هر دو بخش کتاب وجود دارد، دال بر یگانگی نگارنده می‌دانند.

تقسیم‌بندی کلّی

بخش ۱- کتاب داوری (بابهای ۱ تا ۳۹)

۱-‌۱ پیامهای توبیخ و وعده (بابهای ۱ تا ۶)

۱-۲ نبوّتهایی دربارۀ یهودا در مقابل تهدیدات اَرام و اسرائیل (بابهای ۷ تا ۱۲)

۱-۳ داوری بر ملتها (بابهای ۱۳ تا ۲۳)

۱-۴ داوری و وعده (بابهای ۲۴ تا ۲۷)

۱-۵ شش وای (بابهای ۲۸ تا ۳۳)

۱-۶ باز هم داوری و وعده (بابهای ۳۴ و ۳۵)

۱-۷ تهدید آشور و تبعید بابِل (بابهای ۳۶ تا ۳۹)

بخش ۲- کتاب تسلی (بابهای ۴۰ تا ۶۶)

۲-۱ رهایی اسرائیل و آمدن خدا به یاری ایشان (بابهای ۴۰ تا ۴۸)

۲-۲ خدمت خادم و آمدن خدا به یاری اسرائیل (بابهای ۴۹ تا ۵۷)

۲-۳ رهایی ابدی و داوری ابدی (بابهای ۵۸ تا ۶۶)

Categories
اِشعیا

اِشعیا 1

1 رؤیای اِشعیا پسر آموص، که آن را در زمان عُزّیا، یوتام، آحاز و حِزِقیا، پادشاهان یهودا، دربارۀ یهودا و اورشلیم دید.

عِصیانگری یهودا

2 ای آسمان بشنو! و ای زمین گوش فرا ده!

زیرا که خداوند سخن می‌گوید:

«فرزندان پروردم و بزرگ کردم،

اما ایشان بر من شوریدند.

3 گاوْ صاحبِ خویش را می‌شناسد،

و الاغْ آخورِ مالک خویش را،

اما اسرائیل نمی‌شناسد،

و قوم من فهم ندارد.»

4 وای بر امت خطاکار،

و قومی که زیر بار گناهند؛

وای بر نسل شریران،

و فرزندان فاسد!

خداوند را ترک گفته‌‌اند،

بر قدوس اسرائیل اهانت روا داشته‌اند،

و به او پشت کرده‌اند!

5 چرا باز مضروب شوید؟

چرا بیش از این عِصیان ورزید؟

تمامی سَر بیمار است،

و تمامی دل، مریض.

6 از کف پا تا فرق سر،

در آن هیچ تندرستی نیست؛

سراسر، جراحت و کوفتگی و زخم تازه است،

که نه بخیه شده، نه بسته گشته،

و نه به روغن مرهم گذاشته شده است.

7 سرزمین شما ویران گشته

و شهرهایتان به آتش سوخته است.

بیگانگان در برابر دیدگانتان

زمینِ شما را فرو می‌بلعند؛

سراسرْ ویرانی است،

بسان سرنگونی به دست بیگانگان.

8 دختر صَهیون

مانند سایه‌بانی در تاکستان،

و آلونکی در بوستان خیار،

و شهری در محاصره،

متروک است.

9 اگر خداوندِ لشکرها

اندک باقیماندگانی برای‌مان نمی‌گذاشت،

مانند سُدوم می‌شدیم و همچون عَمورَه می‌گشتیم.

10 ای حکمرانان سُدوم،

کلام خداوند را بشنوید!

و ای مردمان عَمورَه،

به شریعت خدای ما گوش بسپارید!

11 خداوند می‌گوید:

«از انبوه قربانیهای شما مرا چه سود؟

از قربانیهای تمام‌سوزِ قوچها

و چربیِ حیوانات پروار سیر شده‌ام،

و مرا به خون گاو و بره و بز رغبتی نیست.

12 آنگاه که می‌آیید تا به حضورم حاضر شوید،

کیست که این را از شما خواسته است

که صحنهای مرا چنین لگدمال کنید؟

13 هدایای باطل، دیگر میاورید؛

از بخور کراهت دارم.

گردهم‌آییِ مخصوص را توأم با شرارت تحمل نتوانم کرد،

خواه ماهِ نو باشد، خواه شَبّات، و خواه دعوت جماعت.

14 جان من از مراسم ماهِ نو و اعیاد مقرر شما بیزار است؛

برایم بار سنگین‌اند

که از حملشان خسته شده‌‌ام.

15 آنگاه که دستانتان را به دعا دراز می‌کنید،

چشمانم را از شما خواهم پوشانید؛

حتی اگر دعای بسیار کنید،

نخواهم شنید؛

زیرا دستان شما مملو از خون است.

16 خویشتن را بشویید و طاهر سازید؛

شرارت اعمال خود را از نظرم دور کنید،

و از بدی بازایستید.

17 نیکوکاری بیاموزید،

و انصاف را بجویید؛

ستمگران را ارشاد کنید،

دادِ یتیمان را بستانید،

و به دفاع از حق بیوه‌زنان برخیزید.

18 «خداوند می‌گوید:

بیایید تا در برابر یکدیگر حُجت بیاوریم:

اگرچه گناهان شما چون ارغوان باشد،

همچون برف سفید خواهد شد؛

و اگرچه همچون قرمز، سرخ باشد،

مانند پشم خواهد شد.

19 اگر راغب باشید و گوش فرا دهید،

از نیکوییِ زمین خواهید خورد؛

20 اما اگر ابا نموده، عِصیان ورزید،

شمشیر شما را خواهد خورد؛

زیرا دهان خداوند چنین گفته است.»

شهر خیانتکار

21 دریغا که شهر امین،

فاحشه شده است!

زمانی از انصاف مملو بود،

و عدالت در آن سکونت داشت،

اما حال قاتلان در آن مسکن دارند!

22 نقرۀ تو به زنگار بدل گشته

و بهترین شرابت، به آب آمیخته است.

23 حاکمانت شورشگرند و

رفیق دزدان گشته‌اند؛

جملگی رشوه‌‌ را دوست می‌دارند،

و در پی هدایا می‌دوند؛

دادِ یتیمان را نمی‌ستانند

و دعوای بیوه‌زنان بدیشان نمی‌رسد.

24 بنابراین، خداوندگار، خداوند لشکرها، قدیر اسرائیل، چنین می‌فرماید:

«هان، من از خصمانِ خویش راحتی خواهم یافت،

و از دشمنان خویش انتقام خواهم ستانید.

25 دست خود را بر ضد تو خواهم گردانید

و زنگارِ تو را چونان با قلیابخواهم زدود،

و تمام ناخالصی‌هایت را دور خواهم کرد.

26 داورانِ تو را همچون نخست،

و مشاورانت را مانند اوّل باز خواهم آورد،

و تو از آن پس ’شهر عدالت‘

و ’شهر امین‘ خوانده خواهی شد.

27 صَهیون به انصاف فدیه داده خواهد شد،

و آنان که در وی توبه کنند، به عدالت بازخرید خواهند گشت.

28 اما عِصیانگران و گنهکاران با هم نابود خواهند شد،

و آنان که خداوند را ترک نمایند هلاک خواهند گردید.

29 زیرا شمااز درختان بلوطی که بدان رغبت داشتید، خجل خواهید شد،

و از باغستانهایی که برگزیده بودید، شرمسار خواهید بود.

30 آری، شما مانند بلوطی پژمرده‌برگ،

و همچون باغستانی بی‌آب خواهید بود.

31 مرد زورمندْ خاشاک، و عملش جَرَقۀ آتش خواهد بود؛

هر دو با هم خواهند سوخت،

و خاموش‌کننده‌ای نخواهد بود.

Categories
اِشعیا

اِشعیا 2

کوه خداوند

1 این است کلامی که اِشعیا فرزند آموص دربارۀ یهودا و اورشلیم دید:

2 در ایام آخر واقع خواهد شد

که کوه خانۀ خداوند

بالاتر از تمامی کوهها استوار خواهد گردید،

و فراتر از تپه‌ها برافراشته خواهد شد،

و تمامی قومها به سوی آن روان خواهند گشت.

3 قومهای بسیار آمده، خواهند گفت:

«بیایید به کوه خداوند برویم،

و به خانۀ خدای یعقوب برآییم،

تا راههای خود را به ما تعلیم دهد،

و در طریقهای وی گام برداریم.»

زیرا شریعت از صَهیون صادر خواهد شد،

و کلام خداوند از اورشلیم.

4 او در میان ملل داوری خواهد کرد

و منازعات قومهای بسیار را فیصل خواهد داد.

ایشان شمشیرهای خود را برای ساختن گاوآهن خواهند شکست،

و نیزه‌های خویش را برای تهیۀ ابزار باغبانی.

دیگر قومی بر قومی شمشیر نخواهد کشید

و جنگاوری را دیگر نخواهند آموخت.

5 ای خاندان یعقوب بیایید

تا در نور خداوند گام برداریم.

روز خداوند

6 تو قوم خود را ترک کرده‌ای،

خاندان یعقوب را،

زیرا ایشان از رسوم مشرق‌زمین آکنده‌اند،

و چون فلسطینیان فالگیری پیشه کرده

و با فرزندان بیگانگان دست داده‌اند.

7 سرزمین ایشان از نقره و طلا پر گشته،

و گنجهای ایشان را انتهایی نیست؛

دیار ایشان از اسبان آکنده است،

و ارابه‌هایشان را پایانی نیست.

8 سرزمینشان پر از بتهای بی‌ارزش است؛

در برابر صنعت دست خویش سَجده می‌کنند،

در برابر آنچه انگشتانشان ساخته است.

9 پس آدمی خوار می‌گردد،

و انسان پست می‌شود –

ایشان را میامرز!

10 از خوفِ خداوند،

و از کبریایی جلال وی،

به اندرون صخره شو

و خویشتن را در خاک پنهان کن.

11 نگاههای تکبرآمیز انسان به زیر کشیده خواهد شد،

و کبر و غرور آدمیان پست خواهد گردید؛

تنها خداوند در آن روز متعال خواهد بود.

12 زیرا خداوندِ لشکرها را روزی است

بر ضد هرآنچه مغرور و متکبر باشد،

و بر ضد هرآنچه برافراشته شده باشد؛

آنها جملگی پست خواهند شد؛

13 بر ضد همۀ سروهای بلند و رفیع لبنان،

و تمامی درختان بلوطِ باشان؛

14 بر ضد همۀ کوههای سر به فلک کشیده،

و تمامی تپه‌های بلند؛

15 بر ضد هر برج سربلند،

و هر حصار مستحکم؛

16 بر ضد همۀ کشتیهای تَرشیش،

و تمامی زورقهایمرغوب.

17 تکبر انسان پست خواهد شد،

و کبر و غرور آدمیان به زیر کشیده خواهد گشت؛

تنها خداوند در آن روز متعال خواهد بود،

18 و بتهای بی‌ارزش به‌کلّ از میان خواهند رفت.

19 مردمان از خوف خداوند و از کبریایی جلالش،

به غارهای صخره‌ها و حفره‌های زمین داخل خواهند شد،

آنگاه که او برخیزد تا زمین را به لرزه درآورد.

20 در آن روز آدمیان بتهای نقره و طلای خویش را

که آنها را به جهت پرستش‌ساخته‌اند،

نزد موش‌کوران و خفاشان خواهند افکند،

21 تا از خوف خداوند و از کبریایی جلال او،

به غارهای صخره‌ها و شکافهای سنگها داخل شوند،

آنگاه که خداوند برخیزد تا زمین را به لرزه درآورد.

22 شما از انسانی که نَفَس او در بینی‌اش است، دست برکشید!

زیرا او به چه چیز محسوب می‌شود؟

Categories
اِشعیا

اِشعیا 3

داوری بر اورشلیم و یهودا

1 اکنون خداوندگار، خدای لشکرها،

هر تکیه‌گاهی را از اورشلیم و یهودا برمی‌گیرد؛

هر تکیه‌گاه به جهت خوراک و هر تکیه‌گاه به جهت آب را.

2 همچنین دلاوران و جنگاوران را،

و داوران و انبیا، و فالگیران و مشایخ را؛

3 سرداران پنجاه‌ها و صاحبمنصبان را،

مشاوران و جادوگران ماهر و ساحران چیره‌دست را.

4 من پسران جوان را بر ایشان حاکم خواهم ساخت،

و ستم‌پیشگان بر ایشان فرمان خواهند راند.

5 قوم بر یکدیگر ظلم خواهند کرد،

همسایه بر همسایه.

جوانان بر پیران ستم روا خواهند داشت،

و فرومایگان بر بزرگمردان.

6 هر کس در خانۀ پدری

دست به دامان برادر خویش شده، خواهد گفت:

«تو را عبایی هست؛ پس بر ما حاکم باش،

و این ویرانه زیر دست تو باشد!»

7 اما او در آن روز فریاد بر خواهد آورد:

«من دردی را دوا نتوانم کرد!

در منزل من نه خوراک است و نه جامه؛

پس مرا بر مردم حاکم مسازید!»

8 زیرا اورشلیم می‌لغزد،

و یهودا می‌افتد؛

از آن رو که گفتار و رفتار‌شان بر ضد خداوند است،

و در برابر چشمان پرجلال او سر به طغیان برداشته‌اند.

9 حالت چهرۀ ایشان بر ضدشان شهادت می‌دهد؛

همچون سُدوم گناه خویش را جار می‌زنند،

و آن را پنهان نمی‌سازند.

وای بر جانهای ایشان،

زیرا که بلا بر سر خویش آورده‌اند.

10 پارسایان را گویید که ایشان را سعادتمندی خواهد بود،

زیرا که از ثمرۀ اعمال خویش خواهند خورد.

11 وای بر شریران، که بلا در انتظارشان است،

زیرا که بر حسب عمل دست خودشان بدیشان کرده خواهد شد.

12 و اما قوم من – کودکان بر آنان ستم می‌کنند،

و زنان بر ایشان فرمان می‌رانند.

ای قوم من، راهنمایان شما گمراهتان می‌کنند،

و مسیر راههایتان را مغشوش می‌سازند‌.

13 خداوند در مقام اعلام‌جرم برخاسته،

و برای داوری قومها ایستاده است.

14 خداوند بر ضد مشایخ و حاکمان قوم خود به محاکمه داخل می‌شود:

«شمایید که تاکستانها را تباه ساخته‌اید؛

اموال دزدیده از فقیران در خانه‌های شما یافت می‌شود.

15 شما را چه که قوم مرا لِه کنید

و روی فقیران را خُرد سازید؟»

این است فرمودۀ خداوندگار، خداوند لشکرها.

16 خداوند می‌فرماید:

از آنجا که دختران صَهیون متکبرند

و با گردنهای افراشته راه می‌روند،

از چشمانشان عشوه می‌بارد

و با ناز و کرشمه می‌خرامند

و بر پاهای خویش زنگوله‌هارا به صدا درمی‌آورند،

17 بنابراین، خداوند فرق سَرِ دختران صَهیون را کَچَل خواهد کرد،

و پیشانی ایشان را برهنه خواهد ساخت.

18 در آن روز، خداوندگار زیورآلات را از ایشان خواهد گرفت: زنگوله‌ها، پیشانی‌بندها، گردن‌بندهای هلالی،

19 گوشواره‌ها، النگوها، روبندها،

20 دستارها، بازوبندها، کمربندها، عطردانها، طلسم‌ها،

21 انگشتریها، حلقه‌های بینی،

22 لباسهای نفیس، رداها، شالها، کیفها،

23 آینه‌ها، جامه‌های کتان لطیف و کلاهها و بُرقَعها را.

24 به جای عطریات، بوی تعفن خواهد بود؛

به جای کمربند، طناب؛

به جای موی بافته، کچلی خواهد بود؛

به جای جامۀ فاخر، پلاس؛

و به جای زیبایی، داغ ننگ.

25 مردانت به شمشیر خواهند افتاد،

و دلاورانت در میدان نبرد از پا در خواهند آمد.

26 دروازه‌های صَهیون شیون و ماتم خواهند کرد،

و او متروک بر خاک خواهد نشست.

Categories
اِشعیا

اِشعیا 4

1 در آن روز هفت زن

دست به دامان یک مرد شده، خواهند گفت:

«نان خود را خواهیم خورد

و جامۀ خود را خواهیم پوشید؛

تنها نام تو بر ما باشد،

و ننگِ ما را بردار!»

شاخۀ خداوند

2 در آن روز شاخۀ خداوند زیبا و پرجلال خواهد بود، و میوۀ زمین مایۀ فخر و مباهات رهایی‌یافتگان اسرائیل خواهد گشت.

3 و هر که در صَهیون بر جا مانَد و در اورشلیم باقی بماند، مقدس خوانده خواهد شد، هر آن کس که در اورشلیم برای حیات مقرر شده باشد.

4 در آن زمان خداوندگار نجاستِ دختران صَهیون را خواهد شست و لکه‌های خون اورشلیم را به روح داوری و روح آتشین از میان آن خواهد زدود.

5 آنگاه خداوند بر فراز کوه صَهیون و بر فراز محفل‌هایش، در روزْ ابر و دود و در شبْ آتشِ مشتعل خواهد آفرید؛ و بر فراز تمامی جلال آن، پوششی خواهد بود،

6 که سایه‌بان به جهت گرمای روز و پناهگاه و سرپناه به جهت توفان و باران خواهد بود.

Categories
اِشعیا

اِشعیا 5

سرود تاکستان

1 بگذارید سرود عاشقانۀ خویش را برای محبوبم بسرایم،

سرودی در وصف تاکستانش:

محبوب مرا تاکستانی بود

بر دامن تپه‌ای حاصلخیز.

2 او زمینِ آن را کند و آن را از سنگها زُدود،

و بهترین موها را در آن غرس کرد.

برجی نیز در میانش ساخت،

و چَرخُشتی در آن کَند؛

آنگاه به انتظار نشست تا انگور بیاورد،

اما انگورِ تلخ آورد.

3 حال ای ساکنان اورشلیم و مردمان یهودا،

میان من و تاکستانم حکم کنید.

4 برای تاکستان من دیگر چه می‌شد کرد، که در آن نکردم؟

پس چرا چون منتظر انگور بودم، انگور تلخ آورد؟

5 حال به شما می‌گویم

با تاکستان خود چه خواهم کرد:

پرچینِ آن را بر خواهم داشت تا خورده شود،

و دیوارش را فرو خواهم ریخت تا پایمال گردد.

6 آن را ویرانه‌‌ای خواهم ساخت

که نه هَرَس خواهد شد

و نه علفهای هرز آن کنده خواهد گشت؛

و خار و خس در آن خواهد رویید.

ابرها را نیز حکم خواهم کرد

که دیگر بر آن باران نبارانند.

7 آری، تاکستانِ خداوندِ لشکرها خاندان اسرائیل است،

و مردمان یهودا نهال دلپذیر اویند.

او برای انصاف انتظار کشید،

و اینک خون‌ریزی بود؛

و برای عدالت،

و اینک ناله و فریاد بود!

داوری

8 وای بر شما که خانه بر خانه

و مزرعه بر مزرعه می‌افزایید،

تا آنگاه که مکانی باقی نمانَد

و شما تنها صاحبانِ زمین در میان آن باشید!

9 خداوندِ لشکرها در گوش من گفت:

«براستی که خانه‌های بسیار منهدم خواهد شد؛

خانه‌‌‌های بزرگ و مجلل، خالی از سَکَنِه خواهد گشت.

10 از ده جریبتاکستان، تنها یک بَتشراب حاصل خواهد شد،

و از یک حومِرتخم، تنها یک ایفَهغَله.»

11 وای بر آنان که سحرگاهان برمی‌خیزند

تا در پی مُسکِرات روند،

و شب تا دیرگاه بیدار می‌مانند

تا شرابْ ایشان را گرم کند!

12 در بزمهای ایشان بربط و چنگ است،

و دف و نی و شراب؛

اما به کارهای خداوند نظر نمی‌کنند،

و عمل دستهای او را نمی‌بینند.

13 بنابراین، قوم من به سبب عدم معرفت

به اسارت خواهند رفت؛

اشراف ایشان گرسنگی خواهند کشید،

و عوام ایشان از تشنگی بی‌تاب خواهند شد.

14 از این رو هاویه گلوی خود را گشادتر کرده،

و دهان خویش را بی‌اندازه گشوده است؛

نجبای اورشلیم و عوام آن،

عربده‌‌کشان و وجدکنندگان آن،

بدان فرو خواهند رفت.

15 مردمان خم خواهند شد،

و هر یک ذلیل خواهند گشت،

و چشمان متکبران پست خواهد گردید.

16 اما خداوندِ لشکرها به انصافْ متعال خواهد بود،

و خدای قدوس خویشتن را به عدالتْ قدوس خواهد نمود.

17 آنگاه گوسفندان خواهند چرید، چنانکه در چراگاه‌های خویش،

و بره‌هادر میان ویرانه‌های دولتمندان خوراک خواهند خورد.

18 وای بر آنان که شرارت را به ریسمانهای دروغ،

و گناه را گویی به طنابِ ارابه می‌کشند؛

19 که می‌گویند: «بگذارید خدا تعجیل کند

و کار خویش بشتاباند تا آن را ببینیم!

بگذارید مشورت قدوس اسرائیل نزدیک آید؛

بگذارید بیاید تا آن را بدانیم!»

20 وای بر کسانی که بدی را نیکی

و نیکی را بدی می‌خوانند؛

وای بر آنان که ظلمت را در جای نور

و نور را در جای ظلمت می‌نشانند؛

وای بر آنان که تلخی را در جای شیرینی

و شیرینی را در جای تلخی می‌نهند!

21 وای بر کسانی که در چشم خود حکیمند

و در نظر خویش، خردمند!

22 وای بر آنان که پهلوانند، اما در شراب‌خواری!

و قهرمانند، اما در آمیختن مُسکِرات!

23 که مجرمان را به رشوه تبرئه می‌کنند

و حق بی‌گناهان را از آنان دریغ می‌دارند.

24 از این رو همان‌گونه که زبانه‌های آتش کاه را فرو می‌بلعد

و علفِ خشک در شعله محو می‌شود،

به همین‌سان ریشۀ ایشان خواهد گندید،

و شکوفۀ ایشان چون دوده بالا خواهد رفت،

زیرا شریعت خداوندِ لشکرها را نپذیرفتند

و کلام قدوس اسرائیل را خوار شمردند.

25 بنابراین، خشم خداوند بر قوم خویش افروخته می‌شود

و دست خود را بر ایشان دراز کرده، مبتلایِشان می‌سازد.

کوهها به لرزه درمی‌آیند

و اجساد مردگان چون فضولات بر معابر می‌افتد.

با این همه، خشم او فرو ننشسته،

و دست او همچنان دراز است.

26 بیرقی برای قومهای دوردست بر پا خواهد داشت،

و برای آمدنشان از کرانهای زمین صَفیر خواهد زد؛

و هان، ایشان به‌شتاب و به‌سرعت خواهند آمد.

27 اَحَدی از ایشان خسته نیست، و احدی نمی‌لغزد؛

احدی از ایشان نمی‌خسبد و به خواب نمی‌رود.

شالِ کمر هیچ‌یک باز نشده

و بندِ پای‌افزار هیچ‌یک پاره نگشته.

28 تیرهای ایشان تیز است

و کمانهایشان جملگی کشیده.

سُم اسبانشان بسان سنگ خاراست

و چرخ ارابه‌های‌شان همچون گردباد.

29 غُرش ایشان همچون غرش شیر است،

و چون شیران ژیان نعره سر می‌دهند.

نعره‌زنان صید را گرفته، با خود می‌برند،

و رهاننده‌ای نیست.

30 در آن روز بر آن خواهند غرید،

بسان غرش دریا؛

و چون کسی بر زمین بنگرد

اینک ظلمت و تنگی خواهد بود؛

و روشنایی به واسطۀ ابرهای آن تاریک خواهد شد.

Categories
اِشعیا

اِشعیا 6

مأموریت اِشعیا

1 در سالی که عُزّیای پادشاه درگذشت، خداوند را دیدم که بر تختی بلند و رفیع نشسته بود و دامنِ ردایش معبد را پر ساخته بود.

2 بر فراز او سَرافینایستاده بودند. هر یک از آنها شش بال داشت: با دو بال روی خود را می‌پوشانید، با دو بال پا‌های خود را، و با دو بال نیز پرواز می‌کرد.

3 هر یک از آنها به دیگری ندا در داده، می‌گفت:

«قدوس، قدوس، قدوس است خداوندِ لشکرها؛

تمامی زمین از جلال او مملو است.»

4 پایه‌های آستانه از آوای او که ندا می‌کرد می‌لرزید و خانه از دود آکنده بود.

5 پس گفتم: «وای بر من که هلاک شده‌ام! زیرا که مردی ناپاک لب هستم و در میان قومی ناپاک لب ساکنم، و چشمانم پادشاه، خداوند لشکرها را دیده است!»

6 آنگاه یکی از سَرافین پروازکنان نزد من آمد. او در دست خود اَخگری داشت که با انبُر از مذبح برگرفته بود.

7 با آن دهانم را لمس کرد و گفت: «هان، این لبانت را لمس کرده است؛ تقصیرت رفع شده و گناهت کفاره گشته است.»

8 آنگاه آوای خداوندگار را شنیدم که می‌گفت: «کِه را بفرستم و کیست که برای ما برود؟» گفتم: «لبیک؛ مرا بفرست!»

9 فرمود: «برو و به این قوم بگو:

«”همچنان بشنوید، اما نفهمید؛

همچنان ببینید، اما درک نکنید.“

10 دل این قوم را سخت ساز،

گوشهایشان را سنگین کن،

و چشمانشان را ببند؛

مبادا با چشمان خود ببینند،

و با گوشهای خود بشنوند،

و با دلهای خویش بفهمند،

و بازگشت کرده، شفا یابند.»

11 آنگاه پرسیدم: «خداوندگارا، تا به کِی؟»

پاسخ آمد:

«تا آنگاه که شهرها ویران گشته، از سَکَنه تهی شوند؛

و خانه‌ها بدون آدمی و زمین، خراب و ویران گردد.

12 تا آنگاه که خداوند آدمیان را دور سازد،

و در میان این سرزمین مکانهای متروک، بسیار گردد.

13 حتی اگر یک‌دهم در آن باقی مانند،

دیگر بار سوختهخواهد شد؛

مانند درخت بلوط یا چنار،

که چون قطع شود

کُنده‌اش باقی می‌ماند.

ذریتِ مقدسْ کُندۀ آن خواهد بود.»

Categories
اِشعیا

اِشعیا 7

نشانۀ عمانوئیل

1 در ایام آحاز، پسر یوتام پسر عُزّیا، پادشاه یهودا، رِصین پادشاه اَرام و فِقَح پسر رِمَلیا پادشاه اسرائیل به اورشلیم برآمدند تا با آن بجنگند، اما نتوانستند بر آن حمله آورند.

2 چون به خاندان داوود خبر رسید که اَرام با اِفرایِم متفق شده است، دل آحازو دل قومش بلرزید، چنانکه درختان جنگل از باد می‌لرزند.

3 آنگاه خداوند به اِشعیا گفت: «تو و پسرت شِعاریاشوببه انتهای جوی برکۀ بالایی که به جانب شاهراهِ مزرعۀ رختشویان است، به دیدار آحاز بیرون روید،

4 و به او بگویید: ”مراقب باش، آرام بگیر و مترس! دلت به سبب این دو کُندۀ نیم‌سوختۀ دودافشان، یعنی به سبب خشم آتشین رِصین و اَرام و پسر رِمَلیا، ضعف به هم نرساند.

5 زیرا اَرام، اِفرایِم و پسر رِمَلیا، به جهت زیان رساندن به تو تدبیر کرده، می‌گویند:

6 «بیایید بر ضد یهودا برآییم و آن را فتح کرده، برای خود تسخیر نماییم و پسر طَبِئیل را در آن به پادشاهی نصب کنیم،»

7 اما خداوندگارْ یهوه می‌فرماید:

«چنین نخواهد شد

و این واقع نخواهد گردید.

8 زیرا نهایت قدرت اَرام، دمشق است

و نهایت قدرت دمشق، رِصین.

و در عرض شصت و پنج سال،

اِفرایِم نیز چنان در هم خواهد شکست

که دیگر قومی نخواهد بود.

9 زیرا نهایت قدرت اِفرایِم، سامِرِه است

و نهایت قدرت سامِرِه، پسر رِمَلیا.

اگر در ایمان پایدار نباشید،

استوار باقی نخواهید ماند.»

10 و خداوند بار دیگر آحاز را خطاب کرده، گفت:

11 «از یهوه خدایت نشانه‌ای برای خود طلب کن؛ خواه ژرف به ژرفای هاویه، خواه بلند به بلندی آسمانها.»

12 اما آحاز گفت: «نخواهم طلبید و خداوند را نخواهم آزمود.»

13 آنگاه اِشعیا گفت: «پس ای خاندان داوود، این را بشنوید! آیا کافی نیست که انسانها را به ستوه آورده‌اید که حال می‌خواهید خدای مرا نیز به ستوه آورید؟

14 بنابراین خود خداوندگار به شما نشانه‌ای خواهد داد: اینک باکره آبستن شده، پسری خواهد زاد و او را عِمانوئیلنام خواهد نهاد.

15 او خامه و عسل خواهد خورد تا آنگاه که دوری جستن از بدی و اختیار کردن خوبی را بداند.

16 اما پیش از آنکه پسر دوری جُستن از بدی و اختیار کردن خوبی را بداند، سرزمینی که شما از دو پادشاهِ آن هراسانید، متروک خواهد شد.

17 خداوند بر تو و بر قوم تو و بر خاندانت چنان روزهایی خواهد آورد که از زمان جدا شدن اِفرایِم از یهودا تا به حال نیامده باشد، یعنی روزهای پادشاه آشور را.»

18 در آن روز خداوند برای مگسهایی که در انتهای نهرهای مصرند، و نیز برای زنبورهایی که در سرزمین آشورند، صفیر خواهد زد،

19 و آنها جملگی برآمده، در وادیهای پرشیب و شکافِ صخره‌ها، و بر همۀ خاربوته‌ها و تمام آبگیرهامأوا خواهند گرفت.

20 در آن روز خداوندگار به‌وسیلۀ تیغی که از ماورای نهراجیر می‌شود، یعنی به‌وسیلۀ پادشاه آشور، موی سر و موی پاها را خواهد تراشید، و ریش هم زدوده خواهد شد.

21 در آن روز، هر کس یک گاو جوان و دو گوسفند زنده نگاه خواهد داشت،

22 و از فراوانی شیری که می‌دهند، خامه خواهد خورد، زیرا هر که در این سرزمین باقی مانده باشد، خامه و عسل خواهد خورد.

23 در آن روز، هر مکانی که در آن هزار مُو به ارزش هزار مثقالنقره یافت می‌شد، پر از خار و خَس خواهد بود.

24 مردم با تیر و کمان به آنجا خواهند رفت، زیرا که زمین یکسره از خار و خَس پوشیده خواهد بود.

25 و امّا در خصوص تمامی کوههایی که زمانی بر آن بیل زده می‌شد، شما از ترس خار و خَس به آنجا پا نخواهید نهاد، بلکه در آنجا چارپایان رها خواهند شد و گوسفندان آن را پایمال خواهند کرد.

Categories
اِشعیا

اِشعیا 8

حملۀ آشور

1 آنگاه خداوند مرا گفت: «لوحی بزرگ برگیر و با قلمی معمولی بر آن بنویس، ’مَهیرشَلال‌هاش‌بَز.‘

2 و من شهود امین یعنی اوریای کاهن و زکریا فرزند یِبِرِکیا را به جهت خود برای شهادت می‌گیرم.»

3 و من با نبیه هم‌بستر شدم، و او آبستن شده پسری بزاد. و خداوند به من گفت: «او را ’مَهیرشَلال‌هاش‌بَز‘ بنام.

4 زیرا پیش از آنکه کودک بتواند ’پدرم‘ و ’مادرم‘ بگوید، ثروت دمشق و غنائم سامِرِه را نزد پادشاه آشور به تاراج خواهند برد.»

5 و خداوند بار دیگر مرا خطاب کرده، گفت:

6 «از آنجا که این قوم آبهای شیلواَخ را که به ملایمت روانند رد کرده‌اند، و از رِصین و پسر رِمَلیا شادمانند،

7 پس هان خداوندگار، آبهای نیرومند و فراوان نهر،یعنی پادشاه آشور را با تمامی شکوهش، بر آنها خواهد آورد. و آن بر تمامی آبراههای خود طغیان کرده، تمامی کناره‌هایش را خواهد پوشانید،

8 و به جانب یهودا پیشروی خواهد کرد و سیلان کرده، تا به گردن خواهد رسید، و بالهای گشوده‌اش تمامی پهنۀ سرزمین تو را، ای عِمانوئیل، پر خواهد ساخت.»

9 ای قومها، گرد هم آییدو در هم بشکنید!

ای تمامی سرزمینهای دور، گوش فرا دهید!

سِلاح برگیرید و در هم بشکنید!

سِلاح برگیرید و در هم بشکنید!

10 با هم مشورت کنید، اما باطل خواهد شد!

سخنها گویید، اما استوار نخواهد شد!

زیرا خدا با ماست.

ترس خدا

11 براستی خداوند در حالی که دست نیرومندش بر من بود، با من سخن گفت و مرا هشدار داد که از راه این مردمان پیروی نکنم. و گفت:

12 «هرآنچه را این قوم دسیسه می‌خوانند، شما دسیسه مخوانید؛ از آنچه آنان می‌ترسند، شما مترسید، و در هراس مباشید.

13 آن که باید مقدس شمارید، خداوند لشکرها است؛ اوست که باید از او بترسید، و اوست که باید از او در هراس باشید.

14 او برای شمامکان مقدس خواهد بود، اما برای هر دو خاندان اسرائیل، سنگی که سبب لغزش شود و صخره‌ای که موجب سقوط گردد، و برای ساکنان اورشلیم دام و تله خواهد بود.

15 بسیاری از آن لغزش خواهند خورد؛ خواهند افتاد و صدمه خواهند دید، و به دام افتاده، گرفتار خواهند شد.»

16 شهادت‌‌ را به هم بپیچ، و شریعت را در میان شاگردانم مُهر و موم کن.

17 من برای خداوند، که روی خود را از خاندان یعقوب پوشانیده است، انتظار خواهم کشید، و بر او امید خواهم بست.

18 اینک من و فرزندانی که خداوند به من داده است، از جانب خداوند لشکرها که در کوه صَهیون ساکن است، به جهت اسرائیل نشانه و علامت هستیم.

19 پس چون شما را گویند: «از احضارکنندگان ارواح و جادوگرانی که جیک جیک می‌کنند و وِرد می‌خوانند، سؤال کنید،» آیا قوم نباید از خدای خود سؤال کنند؟ آیا برای زندگان باید از مردگان سؤال کرد؟

20 به شریعت و به شهادت روی نمایید! اگر مطابق این کلام سخن نگویند، ایشان را طَلیعه‌ای نیست.

21 آنان گرسنه و در سختی بسیار در زمین خواهند گشت. هنگامی که گرسنه شوند، خشمگینانه به بالا خواهند نگریست و پادشاه و خدای‌شان را لعن خواهند کرد.

22 و به زمین نظر خواهند کرد و اینک تنگی و تاریکی و ظلمتِ اندوه خواهد بود، و به تاریکی غلیظ افکنده خواهند شد.

Categories
اِشعیا

اِشعیا 9

برای ما کودکی زاده شد

1 اما برای آن که در اندوه بود، دیگر ظلمت نخواهد بود. او در گذشته سرزمین زِبولون و نَفتالی را خوار ساخت، اما در زمان آینده، راه دریا، سرزمین فراسوی اردن، و جَلیلِ ملتها را جلال خواهد بخشید.

2 مردمی که در تاریکی گام برمی‌داشتند،

نوری عظیم دیدند؛

و بر آنان که در سرزمینِ ظلمتِ غلیظ ساکن بودند،

نوری تابید.

3 تو قوم را پُرشمار ساختی

و شادی ایشان را افزون گردانیدی.

در حضور تو شادی خواهند کرد،

همچون شادمانیِ وقت درو

و مانند کسانی که هنگام تقسیم غنائم شادی می‌کنند.

4 زیرا تو مانند روز شکست مِدیان،

یوغی را که حمل می‌کرد

و عصایی را که برای پشتش بود

یعنی چوبِ زنندگانِ او را شکستی.

5 زیرا هر چکمۀ جنگاوران در غوغای کارزار،

و هر جامۀ آغشته به خون،

چون هیزمِ آتش سوزانده خواهد شد.

6 زیرا که برای ما کودکی زاده

و پسری به ما بخشیده شد؛

سلطنت بر دوش او خواهد بود

و او ’مشاور شگفت‌انگیز‘ و ’خدای قدیر‘

و ’پدر سرمدی‘ و ’سَرور صلح‘ خوانده خواهد شد.

7 افزونی فرمانروایی و صلح او را پایانی نخواهد بود،

و او بر تخت داوود و بر قلمرو او حکمرانی خواهد کرد،

و آن را به انصاف و عدالت، از حال تا به ابد،

استوار خواهد ساخت و پایدار نگاه خواهد داشت.

غیرت خداوند لشکرها

این را به انجام خواهد رسانید.

خشم خداوند بر اسرائیل

8 خداوندگار بر ضد یعقوب کلامی فرستاده است،

که بر اسرائیل واقع خواهد شد.

9 تمامی قوم آن را خواهند دانست،

یعنی اِفرایِم و ساکنان سامِرِه

که با غرور و با تکبر دل می‌گویند:

10 «خشتها فرو افتاده است،

ولی با سنگهای تراشیده از نو بنا خواهیم کرد.

درختان انجیر قطع گردیده‌اند،

ولی سروهای آزاد به جای آنها خواهیم کاشت.»

11 از این رو خداوند دشمنان رِصین را بر ضد آنان برمی‌افرازد،

و خصمان ایشان را برمی‌انگیزد.

12 اَرامیان از شرق و فلسطینیان از غرب،

بنی‌اسرائیل را با دهانی گشاده فرو می‌بلعند؛

با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده،

و دست او همچنان دراز است.

13 اما قوم نزد آن که ایشان را زده، بازگشت نکرده‌اند،

و خداوندِ لشکرها را نجُسته‌اند.

14 پس خداوند در یک روز هم سَر و هم دُم را از اسرائیل خواهد برید،

و هم نخل و هم نی را در یک روز قطع خواهد کرد.

15 مشایخ و اشراف ’سَر‘ هستند،

و انبیایی که تعلیم دروغ می‌دهند، ’دُم‘.

16 راهنمایان این قوم آنان را گمراه می‌سازند،

و پیروان ایشان سرگردان می‌شوند.

17 از این رو خداوند از جوانان ایشان خشنود نیست،

و بر یتیمان و بیوه‌زنانشان رحم نخواهد کرد،

زیرا که جملگی خدانشناس و شریرند،

و هر دهانی به قباحت سخن می‌گوید.

با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده،

و دست او همچنان دراز است.

18 زیرا که شرارت همچون آتش می‌سوزاند

و خار و خَس را فرو می‌بلعد؛

بوته‌های جنگل را مشتعل می‌سازد،

و آنها در ستونی از دود، پیچان بالا می‌روند.

19 از خشم خداوند لشکرها زمین سوخته می‌شود،

و مردمان چون هیزم برای آتشند؛

کسی بر دیگری رحم نمی‌کند.

20 در جانب راست فرو می‌بلعند،

اما باز گرسنه‌اند؛

در جانب چپ می‌خورند،

اما سیر نمی‌شوند؛

هر کس گوشت فرزندخود را خواهد خورد!

21 مَنَسی اِفرایِم را فرو می‌بلعد و اِفرایِم مَنَسی را،

و هر دو با هم بر یهودا حمله‌ور می‌شوند.

با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده،

و دست او همچنان دراز است.