Categories
اِرمیا

اِرمیا 40

ماندن اِرمیا در یهودا

1 این است کلامی که از جانب خداوند به اِرمیا رسید، پس از آنکه نبوزَرَدان رئیس گارد سلطنتی او را در رامَه رها کرد. نبوزَرَدان او را در غُل و زنجیر همراه با تمامی اسیران اورشلیم و یهودا که به بابِل تبعید می‌شدند، به آنجا برده بود.

2 رئیس گارد سلطنتی اِرمیا را برگرفته، او را گفت: «یهوه خدایت این بلا را دربارۀ این مکان اعلام فرموده بود.

3 حال خداوند آن را عملی کرده و آنچه را که گفته بود، به انجام رسانده است. از آنجا که به خداوند گناه ورزیده و به کلام او گوش فرا نداده‌اید، این همه بر شما گذشته است.

4 اینک من امروز تو را از زنجیرهایی که بر دستان توست، می‌رهانم. اگر مایلی با من به بابِل بیایی، بیا، و من از تو به نیکویی مراقبت خواهم کرد؛ ولی اگر مایل نیستی با من به بابِل بیایی، نیا. ببین، تمامی این سرزمین پیش روی توست؛ به هر کجا که تو را خوش و پسند آید، برو.

5 اما اگر می‌مانی،نزد جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان بازگرد که پادشاه بابِل وی را بر شهرهای یهودا نصب کرده است، و نزد او در میان مردم ساکن شو. یا به هر کجای دیگر که دلخواه توست، برو.» پس رئیس گارد سلطنتی به او توشۀ راه و هدیه داد، و رهایش کرد.

6 اِرمیا نیز به مِصفَه نزد جِدَلیا پسر اَخیقام رفت و با او در میان مردمانی که در زمین باقی مانده بودند، سکونت گزید.

کشته شدن جِدَلیا

7 چون تمامی سرداران سپاه که در صحرا بودند و مردانشان شنیدند که پادشاهِ بابِل جِدَلیا پسر اَخیقام را بر آن سرزمین نصب کرده و مردان و زنان و کودکان، از فقیرترین مردمان آن دیار را که به تبعید بابِل برده نشده بودند، به دست او سپرده است،

8 به مِصفَه نزد جِدَلیا آمدند: اسماعیل پسر نِتَنیا، یوحانان و یوناتان پسران قاریَح، سِرایا پسر تَنحومِت، پسران عِفای نِطوفاتی و یِزَنیا پسر مَعَکایی، و مردانشان.

9 جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان برای ایشان و افرادشان سوگند خورده، گفت: «از خدمت کردن به کَلدانیان مهراسید؛ در این سرزمین ساکن شوید و پادشاه بابِل را خدمت کنید، که سعادتمند خواهید بود.

10 و اما من در مِصفَه خواهم ماند تا به نمایندگی از جانب شما به حضور کَلدانیانی که نزد ما می‌آیند، بایستم. پس شما شراب و میوه‌های تابستانی و روغن گرد آورید و در ظروف خود ذخیره کنید و در شهرهایی که گرفته‌اید، ساکن شوید.»

11 چون تمامی یهودیانی که در موآب و در میان عَمّونیان و در اَدوم و دیگر ولایات بودند، شنیدند که پادشاه بابِل شماری را در یهودا باقی گذاشته و جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان را بر ایشان نصب کرده است،

12 همگی از هر مکانی که در آن پراکنده شده بودند، به سرزمین یهودا و نزد جِدَلیا در مِصفَه بازگشتند و شراب و میوه‌های تابستانی بسیار زیاد گرد آوردند.

13 و اما یوحانان پسر قاریَح و تمامی سرداران سپاه که در صحرا بودند، به مِصفَه نزد جِدَلیا آمدند

14 و او را گفتند: «آیا می‌دانی که بَعَلیس پادشاه بنی‌عَمّون، اسماعیل پسر نِتَنیا را فرستاده تا تو را بکشد؟» اما جِدَلیا پسر اَخیقام سخن ایشان را باور نکرد.

15 آنگاه یوحانان پسر قاریَح، پنهانی در مِصفَه به جِدَلیا گفت: «تمنا اینکه اجازه دهی تا بروم و اسماعیل پسر نِتَنیا را بکُشم، و کسی آگاه نخواهد شد. چرا او جان تو را بستاند و مردمان یهودا که جملگی نزد تو گرد آمده‌اند، پراکنده شوند و باقیماندگانِ یهودا نابود گردند؟»

16 اما جِدَلیا پسر اَخیقام به یوحانان پسر قاریَح پاسخ داده، گفت: «این کار را مکن، زیرا سخنت دربارۀ اسماعیل دروغ است.»

Categories
اِرمیا

اِرمیا 41

1 در ماه هفتم، اسماعیل پسر نِتَنیا پسر اِلیشَمَع که از خاندان سلطنتی و یکی از سرداران پادشاه بود، به همراه ده مرد دیگر به مِصفَه نزد جِدَلیا پسر اَخیقام آمد. همچنان که آنان با یکدیگر به نان خوردن مشغول بودند،

2 اسماعیل پسر نِتَنیا و آن ده که همراهش بودند، برخاستند و جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان را که پادشاه بابِل به فرمانداری آن دیار برگماشته بود، به ضرب شمشیر به قتل رساندند.

3 اسماعیل همچنین تمامی یهودیانی را که با جِدَلیا در مِصفَه بودند و نیز سربازان کَلدانی را که از قضا در آنجا حضور داشتند، کشت.

4 روز بعد از کشته شدن جِدَلیا، پیش از آنکه کسی از این امر آگاه شود،

5 هشتاد تن با ریشِ تراشیده و جامۀ دریده و تنِ خراشیده از شِکیم، شیلوه و سامِرِه رسیدند، در حالی که هدایایی از غَله و بخور به همراه داشتند تا در خانۀ خداوند تقدیم کنند.

6 اسماعیل پسر نِتَنیا از مِصفَه به استقبال ایشان بیرون رفت و در راه می‌گریست. چون بدیشان رسید، گفت: «‌نزد جِدَلیا پسر اَخیقام بیایید.»

7 چون به شهر درآمدند، اسماعیل پسر نِتَنیا و مردانش ایشان را کشتند و اجسادشان را به گودالی افکندند.

8 اما در میان ایشان ده تن یافت شدند که به اسماعیل گفتند: «ما را نکش، زیرا ذخیره‌‌ای از گندم و جو و روغن و عسل در صحرا پنهان داشته‌ایم.» پس آنها را واگذاشت و با همراهانشان نکشت.

9 و اما آب‌انباری که اسماعیل اجساد همۀ کسانی را که با جِدَلیا کشته بود بدان افکند، همان آب‌انبار بزرگی بود که آسای پادشاه برای مقابله با بَعَشا پادشاه اسرائیل ساخته بود. بدین‌سان، اسماعیل پسر نِتَنیا آن آب‌انبار را از اجساد کشتگان پر ساخت.

10 اسماعیل سپس مابقی مردم را که در مِصفَه بودند با دخترانِ پادشاه و همۀ کسانی که نبوزَرَدان رئیس گارد سلطنتی به جِدَلیا پسر اَخیقام سپرده بود و در نتیجه در مِصفَه مانده بودند، به اسیری گرفت. پس اسماعیل پسر نِتَنیا ایشان را اسیر ساخته، روانه شد تا به نزد عَمّونیان عبور کند.

11 وقتی یوحانان پسر قاریَح و تمامی سرداران سپاه که همراه وی بودند، دربارۀ تمامی جنایاتی که اسماعیل پسر نِتَنیا مرتکب شده بود شنیدند،

12 تمامی مردان خود را گرد آورده، به جنگ با اسماعیل پسر نِتَنیا رفتند، و در نزدیکی دریاچه‌ای بزرگ واقع در جِبعون به او رسیدند.

13 چون کسانی که با اسماعیل بودند یوحانان پسر قاریَح و سرداران سپاه را همراه وی دیدند، جملگی شادمان شدند.

14 و همۀ کسانی که اسماعیل از مِصفَه به اسیری گرفته بود، بازگشته، نزد یوحانان پسر قاریَح آمدند.

15 اما اسماعیل پسر نِتَنیا به اتفاق هشت تن از مردانش از چنگ یوحانان گریختند و نزد عَمّونیان رفتند.

16 آنگاه یوحانان پسر قاریَح و تمامی سرداران سپاه که همراه او بودند، باقیماندگان مِصفَه را که او از اسماعیل پسر نِتَنیا بازپس گرفته بود با خود بردند، یعنی همان کسان را که اسماعیل پس از کشتن جِدَلیا پسر اَخیقام به اسیری گرفته بود. پس یوحانان مردان جنگاور و زنان و کودکان و مقامات درباری را از جِبعون بازآورد،

17 و آنها رفته، در جیروت‌کِمهام واقع در نزدیکی بِیت‌لِحِم ماندند تا از آنجا راهی مصر شوند،

18 زیرا که از کَلدانیان در هراس بودند، از آن رو که اسماعیل پسر نِتَنیا، جِدَلیا پسر اَخیقام را که پادشاه بابِل او را به فرمانداری آن دیار برگماشته بود، به قتل رسانیده بود.

Categories
اِرمیا

اِرمیا 42

هشدار علیه رفتن به مصر

1 آنگاه تمامی سرداران سپاه همراه با یوحانان پسر قاریَح و یِزَنیا پسر هوشَعیا، و تمامی مردم از کوچک و بزرگ پیش آمدند

2 و به اِرمیای نبی گفتند: «تمنا اینکه التماس ما را بشنوی و نزد یهوه خدایت برای همۀ ما باقیماندگان قوم دعا کنی، زیرا چنانکه می‌بینی، از آن قوم بزرگ تنها این شمار اندک باقی مانده‌ایم.

3 باشد که یهوه خدایت راهی را که باید برویم و کاری را که باید بکنیم، به ما بنمایاند.»

4 اِرمیای نبی پاسخ داده، گفت: «شنیدم. اینک طبق درخواستتان به حضور یهوه خدایتان دعا خواهم کرد، و هرآنچه یهوه در پاسخ شما بگوید، به شما خواهم گفت و چیزی از شما باز نخواهم داشت.»

5 ایشان نیز به اِرمیا گفتند: «خداوند بر ضد ما شاهدِ راست و امین باشد اگر مطابق تمامی کلامی که یهوه خدایت به واسطۀ تو نزد ما بفرستد، عمل نکنیم.

6 چه نیک باشد چه بد، کلام یهوه خدای خود را که تو را نزد او می‌فرستیم اطاعت خواهیم کرد، تا با اطاعت از کلام یهوه خدای خود، روی سعادت ببینیم.»

7 پس از گذشت ده روز، کلام خداوند بر اِرمیا نازل شد.

8 پس ارمیا، یوحانان پسر قاریَح و همۀ سرداران سپاه را که همراهش بودند و نیز تمامی مردم را از کوچک و بزرگ به حضور فرا خوانده،

9 بدیشان گفت: «یهوه خدای اسرائیل، همان که مرا نزد او فرستادید تا مسئلت شما را به حضورش برسانم، چنین می‌فرماید:

10 اگر در این سرزمین بمانید، شما را بنا کرده، ویران نخواهم ساخت، و غَرْس‌کرده، ریشه‌کن نخواهم نمود، زیرا از مصیبتی که به شما رسانیدم، برگشته‌ام.

11 از پادشاه بابِل که از او بیم دارید، مهراسید؛ از او ترسان مباشید، زیرا خداوند می‌گوید من با شما هستم تا شما را از چنگ او رهانیده، نجات بخشم‌.

12 بر شما رحمت خواهم کرد تا او نیز بر شما رحمت کند و شما را به سرزمینتان بازگرداند.

13 اما اگر بگویید: ”در این سرزمین نمی‌مانیم،“ و بدین‌گونه از کلام یهوه خدایتان سرپیچی کنید

14 و بگویید: ”نه، به سرزمین مصر خواهیم رفت، جایی که جنگ نخواهیم دید و صدای کَرِنا نخواهیم شنید و گرسنۀ نان نخواهیم بود، و در آنجا مسکن خواهیم گزید،“

15 پس ای باقیماندگان یهودا، به کلام خداوند گوش فرا دهید. خداوند لشکرها، خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: اگر بر رفتن به مصر پا فشارید و بدان‌جا رفته، در آن سرزمین مسکن گزینید،

16 آنگاه شمشیری که از آن می‌ترسید، آنجا در سرزمین مصر به شما خواهد رسید و قحطی‌ای که از آن بیم دارید تا آنجا از پی شما خواهد آمد، و در آنجا خواهید مرد.

17 آری، تمامی آنان که عزمِ رفتن به مصر و سکونت در آنجا دارند، به شمشیر و قحطی و طاعون خواهند مرد. حتی یکی از ایشان نیز از بلایی که بر ایشان نازل می‌کنم، باقی نخواهد ماند و جان به در نخواهد برد.

18 زیرا خداوند لشکرها، خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: همان‌گونه که خشم و غضب من بر ساکنان اورشلیم فرو ریخت، بر شما نیز چون به مصر درآیید، غضب من فرو خواهد ریخت. شما به نفرین و وحشت و لعنت و تمسخر دچار خواهید شد، و این مکان را دیگر نخواهید دید.

19 ای باقیماندگان یهودا، خداوند به شما گفته است: ”به مصر نروید!“ این را یقین دانید: من امروز به شما هشدار می‌دهم

20 که اشتباه مهلکی مرتکب شدید که مرا نزد یهوه خدایتان فرستاده، گفتید: ”نزد یهوه خدایمان برای ما دعا کن، و ما را از هرآنچه یهوه خدایمان فرماید آگاه ساز، که آن را به عمل خواهیم آورد.“

21 من امروز شما را آگاه ساختم، اما شما سخن یهوه خدایتان را در مورد هیچ‌یک از چیزهایی که مرا نزد شما فرستاد تا به شما بگویم، نشنیدید.

22 پس حال، یقین بدانید که شما در مکانی که می‌خواهید بروید و در آن زندگی کنید، به شمشیر و قحطی و طاعون خواهید مرد.»

Categories
اِرمیا

اِرمیا 43

رفتن اِرمیا به مصر

1 چون اِرمیا از گفتن هرآنچه یهوه خدای ایشان فرموده بود تا او به مردم بازگوید، فارغ شد، یعنی از گفتن تمامی آن کلام که یهوه خدای ایشان اِرمیا را برای بیان آنها نزد مردم فرستاده بود،

2 آنگاه عَزَریا پسر هوشَعیا و یوحانان پسر قاریَح و تمامی مردان متکبر به اِرمیا گفتند: «تو دروغ می‌گویی! یهوه خدای ما تو را نفرستاده تا بگویی: ”به مصر نروید و در آنجا زندگی نکنید.“

3 بلکه باروک پسر نیریا تو را بر ضد ما برانگیخته است تا ما را به دست کَلدانیان تسلیم کنی، و آنان ما را بکُشند و یا به بابِل به تبعید برند.»

4 پس یوحانان پسر قاریَح و همۀ سرداران سپاه و تمامی قوم، از اطاعت کلام خداوند مبنی بر ماندن در سرزمین یهودا، سر باز زدند.

5 یوحانان پسر قاریَح و تمامی سرداران سپاه، باقیماندگان یهودا را با خود بردند، یعنی آنان را که از همۀ ممالکی که بدان رانده شده بودند بازگشته بودند تا در سرزمین یهودا ساکن شوند:

6 مردان و زنان و کودکان و دختران پادشاه را، و هر آن کس را که نبوزَرَدان رئیس گارد سلطنتی به جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان سپرده بود، و نیز اِرمیای نبی و باروک پسر نیریا را.

7 باری، آنان به سرزمین مصر درآمدند، زیرا از کلام خداوند اطاعت نکردند، و به تَحفَنحیس رسیدند.

8 اما کلام خداوند در تَحفَنحیس بر اِرمیا نازل شده، گفت:

9 «سنگهایی بزرگ به دست خود برگیر و آنها را در برابر دیدگان مردمان یهودا در گِل سنگفرشی که جلوی دروازۀ کاخ فرعون در تَحفَنحیس است، پنهان کن،

10 و به ایشان بگو: ”خداوند لشکرها، خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: اینک من فرستاده، خادم خود نبوکدنصر پادشاه بابِل را خواهم گرفت و تخت او را بر این سنگها که پنهان کردم، خواهم نهاد و او سایبان خویش را بر آنها خواهد گسترد.

11 او خواهد آمد و سرزمین مصر را خواهد زد، و آنان را که برای طاعون مقدرند، به طاعون خواهد سپرد، آنان را که برای اسارت مقدرند، به اسارت، و آنان را که برای شمشیر مقدرند، به شمشیر.

12 اوآتشی در خانه‌های خدایان مصر خواهد افروخت، و آنها را خواهد سوزانید و به اسیری خواهد برد. او سرزمین مصر را پاک خواهد کرد، آن سان که شبانی جامه‌اش را از شپش پاک کند، و به سلامت از آنجا خواهد رفت.

13 او ستونهای سنگی بِیت‌شمس را که در سرزمین مصر است در هم خواهد شکست، و خانه‌های خدایان مصر را به آتش خواهد سوزانید.“»

Categories
اِرمیا

اِرمیا 44

مجازات بت‌‌پرستی

1 این کلام دربارۀ تمامی یهودیانی که در سرزمین مصر ساکن بودند و در مِجدُل و تَحفَنحیس و مِمفیسو دیار فَتروس به سر می‌بردند، بر اِرمیا نازل شد:

2 «خداوند لشکرها، خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: شما خود تمامی بلایی را که بر اورشلیم و همۀ شهرهای یهودا وارد آوردم، دیدید. اینک امروز ویرانه‌ای بیش نیستند و کسی در آنها سکونت ندارد،

3 زیرا با شرارتی که مرتکب شدند، خشم مرا برافروختند، از آن رو که رفته، بخور سوزانیدند و خدایانِ غیر را که نه خود می‌شناختند، نه شما و نه پدران شما، عبادت کردند.

4 با این حال، من پی در پی خادمان خود، انبیا را جملگی فرستادم و گفتم: ”این عمل قبیح را که من از آن کراهت دارم، به جا نیاورید.“

5 اما گوش نگرفتند و اعتنا نکردند تا از شرارت خود بازگشت کنند و برای خدایانِ غیر بخور نسوزانند.

6 از این رو خشم و غضب من فرو ریخت، و همچون آتش شهرهای یهودا و کوچه‌های اورشلیم را در کام کشید، و امروز آنها به ویرانه‌ای متروک بدل گشته‌اند.

7 و حال خداوند لشکرها، خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: چرا چنین مصیبتی عظیم بر خود وارد می‌آورید تا مردان و زنان و کودکان و شیرخوارگان را از میان یهودا منقطع ساخته، باقیمانده‌ای برای خود بر جا نگذارید؟

8 چرا با اعمال دستهایتان خشم مرا برمی‌انگیزید و در سرزمین مصر که به جهت سکونت به آنجا رفته‌اید، برای خدایانِ غیر بخور می‌سوزانید تا خویشتن را منقطع ساخته، در میان جمیع ممالک روی زمین به لعن و تمسخر دچار گردانید؟

9 آیا شرارت پدران خود و شرارت پادشاهان یهودا و شرارت زنان ایشان و شرارت خودتان و شرارت زنانتان را که در سرزمین یهودا و کوچه‌های اورشلیم مرتکب شدید، از یاد برده‌اید؟

10 آنان تا به امروز نه خویشتن را فروتن ساخته‌اند، نه مرا حرمت نهاده‌اند، و نه به شریعت و فرایض من که پیش شما و پیش پدرانتان نهادم، سلوک کرده‌اند.

11 «از این رو خداوند لشکرها، خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: اینک من به آوردن بلا بر شما جزم خواهم کرد، تا یهودا را یکسره نابود سازم.

12 من دست خود را بر باقیماندگان یهودا خواهم نهاد که برای رفتن به مصر و سکونت در آنجا جازم بودند، و آنان همگی در مصر تلف خواهند شد. به شمشیر از پای در خواهند آمد و از قحطی خواهند مرد. آری، از کوچک و بزرگ به شمشیر و قحطی خواهند مرد و به نفرین و وحشت و لعنت و تمسخر دچار خواهند گردید.

13 من آنان را که در سرزمین مصر مسکن گزیده‌اند، به شمشیر و قحطی و طاعون مجازات خواهم کرد، همان‌گونه که اورشلیم را مجازات کردم،

14 چندان که از باقیماندگان یهودا که برای اقامت به سرزمین مصر درآمدند، احدی جان به در نخواهد برد و باقی نخواهد ماند تا به سرزمین یهودا بازگردد، به سرزمینی که آرزوی بازگشتن و زیستن در آن را در سر می‌پرورانند. زیرا از ایشان، به‌جز شماری اندک که جان به در خواهند برد، هیچ‌کس باز نخواهد گشت.»

15 آنگاه تمامی مردانی که می‌دانستند زنانشان برای خدایانِ غیر بخور می‌سوزانند، و نیز جمیع زنانی که در آنجا حضور داشتند، با گروهی عظیم از مردم، و تمامی آنان که در فَتروس در سرزمین مصر سکونت داشتند، جملگی در پاسخ اِرمیا گفتند:

16 «ما کلامی را که به نام خداوند به ما گفتی، گوش نخواهیم گرفت.

17 بلکه هرآنچه را که نذر کرده‌ایم، به‌یقین به جا خواهیم آورد: برای ملکۀ آسمان بخور خواهیم سوزانید و به جهت او هدایای ریختنی خواهیم ریخت، چنانکه خود و پدران و پادشاهان و صاحبمنصبان ما در شهرهای یهودا و کوچه‌های اورشلیم می‌کردیم. زیرا در آن زمان خوراک کافی داشتیم و سعادتمند بودیم، و بلا نمی‌دیدیم.

18 اما از زمانی که سوزاندن بخور برای ملکۀ آسمان و ریختن هدایای ریختنی برای او را ترک گفتیم، محتاج همه چیز شده‌ایم و به شمشیر و قحطی تباه گشته‌ایم.»

19 زنان نیز گفتند: «آنگاه که برای ملکۀ آسمان بخور می‌سوزاندیم و برایش هدایای ریختنی می‌ریختیم، مگر شوهرانمان نمی‌دانستند که برایش قرصهای نان می‌پزیم که نقش او را بر خود دارند، و هدایای ریختنی برایش می‌ریزیم؟»

20 سپس اِرمیا خطاب به تمامی قوم، از مردان و زنان، که این‌گونه به او پاسخ داده بودند، گفت:

21 «آیا خداوند بخوری را که شما و پدران و پادشاهان و صاحبمنصبان شما و مردم این سرزمین در شهرهای یهودا و کوچه‌های اورشلیم سوزانده‌اید، به یاد ندارد و بدان نیندیشیده است؟

22 خداوند دیگر نمی‌توانست شرارت شما و اعمال کراهت‌آوری را که به جا آورده بودید، تاب آورد. از این روست که سرزمینتان، چنانکه امروز می‌بینید، ویران گشته و دچار وحشت و لعنت گردیده و خالی از سکنه شده است.

23 از آنجا که بخور سوزانده و بر خداوند گناه ورزیده و از کلام او اطاعت نکرده‌اید، و مطابق شریعت و فرایض و شهادات او سلوک ننموده‌اید، به این بلا که امروز می‌بینید گرفتار آمده‌اید.»

24 اِرمیا به تمامی مردم و جمیع زنان گفت: «ای تمامی مردمان یهودا که در سرزمین مصر هستید، به کلام خداوند گوش فرا دهید!

25 خداوند لشکرها، خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: شما و زنانتان آنچه را به زبان آوردید، به دستان خویش به انجام رساندید، آنگاه که گفتید: ”نذرهایی را که کرده‌‌ایم، به‌یقین به جای خواهیم آورد و بخور برای ملکۀ آسمان خواهیم سوزانید و هدایای ریختنی برای او خواهیم ریخت.“ پس رفته، آنچه را که گفته‌اید، به جای آرید! نذرهای خود را ادا کنید!

26 بنابراین، ای تمامی مردم یهودا که ساکن سرزمین مصرید، به کلام خداوند گوش فرا دهید: هان، خداوند می‌فرماید، به نام عظیم خود سوگند که نام من دیگر هرگز بر زبان هیچ‌یک از مردم یهودا که در سراسر سرزمین مصرند آورده نخواهد شد، و دیگر نخواهند گفت: ”به حیات خداوندگارْ یهوه سوگند!“

27 زیرا که چشمان من مراقب ایشان است، اما نه برای نیکویی، بلکه برای بدی.‌ جمیع مردان یهودا که در سرزمین مصرند، به شمشیر و قحطی هلاک خواهند شد، تا آنجا که به‌کلی از میان بروند.

28 با این حال شماری اندک از شمشیر جان به در خواهند برد و از سرزمین مصر به سرزمین یهودا باز خواهند گشت. آنگاه تمامی باقیماندگان یهودا که به جهت سکونت به مصر عزیمت کرده‌اند، خواهند دانست که کلام چه کسی عملی خواهد شد، کلام من یا کلام ایشان!

29 خداوند چنین می‌فرماید: این است علامت برای شما از اینکه من شما را در اینجا مجازات خواهم کرد تا بدانید که کلام من دربارۀ شما به‌یقین برای بدی عملی خواهد شد:

30 خداوند چنین می‌فرماید، اینک من فرعون حُفرَع، پادشاه مصر را به دست دشمنانش که قصد جان او دارند، تسلیم خواهم کرد، همان‌گونه که صِدِقیا پادشاه یهودا را به دست دشمنش نبوکدنصر پادشاه بابِل که قصد جان او داشت، تسلیم کردم.»

Categories
اِرمیا

اِرمیا 45

پیام به باروک

1 این است کلامی که اِرمیای نبی در چهارمین سال سلطنت یِهویاقیم پسر یوشیا پادشاه یهودا به باروک پسر نیریا گفت، پس از آنکه باروک سخنان اِرمیا را که به او گفته بود، بر طوماری نوشت:

2 «ای باروک، یهوه خدای اسرائیل به تو چنین می‌فرماید:

3 تو گفته‌ای: ”وای بر من! زیرا خداوند بر درد من غم افزوده است. از نالیدن خسته شده‌ام و راحت نمی‌یابم.“

4 او را بگو، خداوند چنین می‌فرماید: اینک در سرتاسر این سرزمین، هرآنچه بنا کرده‌ام، ویران خواهم ساخت و هرآنچه کاشته‌ام، از ریشه بر خواهم کَند.

5 آیا تو چیزهای بزرگ برای خود می‌طلبی؟ خداوند می‌گوید آنها را طلب مکن، زیرا هان بر تمامی بشر بلا خواهم رسانید. اما تو به هر جا بروی، جانت را به تو به غنیمت خواهم بخشید.»

Categories
اِرمیا

اِرمیا 46

داوری بر مصر

1 کلام خداوند که دربارۀ ملتها بر اِرمیای نبی نازل شد:

2 دربارۀ مصر، و سپاهیان فرعون نِکو که کنار رودخانۀ فُرات در کَرکِمیش بودند و نبوکدنصر، پادشاه بابِل، ایشان را در سال چهارمِ یِهویاقیم پسر یوشیا، پادشاه یهودا، شکست داد:

3 «سپرهای بزرگ و کوچک را آماده کنید،

برای رزم به پیش تازید!

4 اسبان را بیارایید؛

ای سواران، بر آنها سوار شوید!

کلاهخود بر سر، در جای خود مستقر گردید،

نیزه‌هایتان را صیقل دهید،

و زره‌‌ بر تن کنید.

5 خداوند می‌فرماید:

چه می‌بینم؟

ایشان هراسان گشته،

عقب‌نشینی می‌کنند.

پهلوانانشان مغلوب شده،

به‌شتاب می‌گریزند؛

به پشت سر نمی‌نگرند؛

زیرا وحشت از هر سو حکمفرماست!

6 «چابکان را گریزی نیست،

و نه پهلوانان را رهایی!

در شمال، کنارِ رود فُرات،

می‌لغزند و می‌افتند.

7 «این کیست که همچون رود نیل طغیان می‌کند،

چون نهرهایی که آبهایشان در سیلان است؟

8 مصر همچون رود نیل طغیان می‌کند،

چون نهرهایی که آبهایشان در سیلان است.

می‌گوید: ”من طغیان کرده، زمین را خواهم پوشانید،

و شهرها را با ساکنانش نابود خواهم کرد!“

9 ای اسبان بتازید!

ای ارابه‌ها، تند برانید!

پهلوانان بیرون روند:

مردان کوش و فوط که سپردارند،

مردان لود که کمانگیرند!

10 آن روز، روز خداوندگار خداوند لشکرهاست،

روز انتقام،

روز انتقام از دشمنانش.

شمشیر فرو خواهد بلعید و سیر خواهد شد،

و از خونشان سرمست خواهد گردید.

زیرا خداوندگار خداوند لشکرها،

در سرزمین شمال، در کنار رود فُرات،

قربانی تدارک دیده است.

11 «ای دختر باکرۀ مصر،

به جِلعاد برآی و بَلَسانبرگیر!

تو بیهوده مرهم‌های زیاد به کار می‌بری،

زیرا تو را علاجی نیست.

12 آوازۀ رسوایی‌ات به گوش ملتها رسیده،

و ناله‌هایت جهان را پر ساخته است؛

از آن رو که پهلوان بر پهلوان می‌لغزد،

و هر دو با هم می‌افتند.»

13 کلامی که خداوند دربارۀ آمدن نبوکدنصر پادشاه بابِل به قصد حمله بر مصر به اِرمیای نبی فرمود:

14 «در مصر ندا کنید، در مِجدُل بانگ بر زنید،

در مِمفیسو تَحفَنحیس اعلان نمایید؛

بگویید: ”در جاهای خود قرار گیرید و خویشتن را مهیا سازید،

زیرا شمشیر، اطرافیانتان را هلاک می‌کند!“

15 چرا زورآورانت مغلوب شده‌اند؟

آنان را یارای ایستادن نیست،

زیرا خداوند ایشان را به زیر افکنده است!

16 او بسیاری را لغزانیده، و آنها افتاده‌اند،

و به یکدیگر می‌گویند:

”برخیزید تا نزد قوم خویش و به زادگاهمان بازگردیم،

تا از شمشیر آن ستمکیش در امان مانیم!“

17 آنجا فرعون پادشاه مصر را چنین توصیف خواهند کرد:

”رَجَزخوانی که فرصت از کف داده است!“

18 «پادشاه که نامش خداوند لشکرهاست، چنین می‌فرماید:

«به حیات خودم قسم، کسی خواهد آمد،

که در میان کوهها همچون کوهِ تابور است،

و همچون کَرمِل بر کنار دریا.

19 ای شما که در مصر ساکنید،

اثاثیۀ تبعید برای خویشتن آماده کنید!

زیرا مِمفیس ویران خواهد شد

و متروک و نامسکون خواهد گشت.

20 «مصر، گوساله‌ای زیباست،

اما حشره‌ای گزنده از شمال بر آن خواهد آمد.

21 حتی سپاهیان مزدورش،

در میانش بسان گوساله‌هایی فربه‌اند؛

آنان نیز روی گردانیده با هم می‌گریزند،

و ایستادگی نمی‌کنند؛

زیرا که روز مصیبت بر ایشان می‌آید

و زمان مجازاتشان فرا رسیده است.

22 «مصر بسان ماری در حال فرار ’هیس‘ می‌کند،

زیرا دشمنانش نیرومندانه به پیش می‌تازند،

و همچون کسانی که درختان را قطع می‌کنند،

با تبرها بر او می‌آیند.

23 خداوند می‌فرماید:

جنگلِ او را خواهند برید،

هرچند که انبوه باشد.

زیرا از ملخها کثیرترند،

و در شمار نمی‌آیند.

24 دختر مصر سرافکنده شده،

به دست قوم شمالی تسلیم خواهد شد.»

25 خداوند لشکرها، خدای اسرائیل می‌فرماید: «اینک من آمون خدای تِبِسو فرعون و مصر و خدایان و پادشاهانش را مکافات خواهم رسانید، یعنی فرعون و هر آن کس را که بر فرعون توکل دارد.

26 من آنان را به دست کسانی خواهم سپرد که قصد جانشان دارند، یعنی به دست نبوکدنصر پادشاه بابِل و سردارانش. با این حال، خداوند می‌فرماید، بعدها مصر دیگر بار همچون ایام پیشین مسکون خواهد شد.

27 «اما تو ای خادم من یعقوب،

ترسان مباش،

و تو ای اسرائیل،

هراسان مشو،

زیرا به‌یقین تو را از دوردستها نجات خواهم داد،

و نسل تو را از سرزمین تبعیدشان خواهم رهانید.

یعقوب باز خواهد گشت،

و از آسایش و راحتی برخوردار خواهد شد،

و کسی او را هراسان نخواهد ساخت.

28 خداوند می‌فرماید:

ای خادم من یعقوب، ترسان مباش،

زیرا من با تو هستم.

من ملتهایی را که تو را به میان آنها راندم،

به تمامی نابود خواهم کرد،

اما تو را به‌تمامی نابود نخواهم کرد.

بلکه به انصاف تأدیبت خواهم نمود،

و به‌یقین تو را بی‌سزا نخواهم گذاشت.»

Categories
اِرمیا

اِرمیا 47

داوری بر فلسطین

1 کلام خداوند دربارۀ فلسطینیان که پیش از غلبۀ فرعون بر غزه بر اِرمیا نازل شد:

2 «خداوند چنین می‌فرماید:

ببین چگونه آبها از شمال برمی‌آیند؛

آنها به رودی در سَیَلان بدل خواهند شد؛

این سرزمین را با هرآنچه در آن است خواهند گرفت،

شهرها را با ساکنان آنها.

مردمان فریاد بر خواهند آورد،

و ساکنان زمین جملگی شیون سر خواهند داد،

3 از صدای سُم اسبان جنگی‌اش،

از غرّش ارابه‌ها و صدای چرخهایشان.

پدران به سبب سست شدن دستانشان،

به جهت یاری فرزندان خویش برنمی‌گردند.

4 به سبب آن روز که می‌آید

تا فلسطینیان را جملگی نابود کند،

و هر امدادگری را که باقی مانده باشد

از صور و صیدون منقطع سازد.

زیرا خداوند فلسطینیان را هلاک می‌کند،

باقیماندگانِ سواحل کَفتوررا.

5 غزه موی خویش می‌تراشد؛

اَشقِلون نابود شده است.

ای باقیماندگانِ دشتهای فلسطینیان،

خویشتن را تا به کی به خَراشها مجروح می‌سازید؟

6 «آه، ای شمشیرِ خداوند!

تا به کی آرام نخواهی گرفت؟

به نیام خود فرو شو

و آرام و قرار گیر!

7 اما چگونه آرام توانی یافت

حال آنکه خداوند تو را مأمور کرده،

و به ضد اَشقِلون و سواحل دریا برگماشته است؟»

Categories
اِرمیا

اِرمیا 48

داوری بر موآب

1 دربارۀ موآب:

خداوند لشکرها، خدای اسرائیل چنین می‌فرماید:

«وای بر نِبو، زیرا که ویران خواهد شد؛

قَریه‌تایِم سرافکنده شده، تسخیر خواهد گشت؛

ملجای بلندشرمسار و منهدم خواهد شد.

2 از آوازۀ موآب چیزی باقی نخواهد ماند!

در حِشبون برای آن تدبیرهای بد کرده، خواهند گفت:

”بیایید این قوم را محو و نابود سازیم!“

تو نیز ای مَدمین، خاموش خواهی شد،

و شمشیر از پی‌ات خواهد بود.

3 «از حورونایِم فریادی به گوش می‌رسد:

”خرابی! ویرانی عظیم!“

4 موآب در هم شکسته خواهد شد

و کودکانش فریاد سر خواهند داد.

5 زیرا به فراز لوحیت

با گریۀ تلخ برمی‌آیند؛

زیرا از سرازیری حورونایِم

فریاد جانگدازِ شکست شنیده‌اند.

6 بگریزید! جان خویش برهانید!

اما همچون درخت عَرعَر در بیابان خواهید بود!

7 آری، از آنجا که به دسترنج و گنجهای خویش توکل داری،

تو نیز گرفتار خواهی آمد؛

و کِموش با کاهنان و صاحبمنصبانش

جملگی به تبعید خواهند رفت.

8 ویران‌کننده به هر شهری بر خواهد آمد

و هیچ شهری رهایی نخواهد یافت.

ساکنان فلات نابود خواهند شد،

و مردمان همواری از میان خواهند رفت،

چنانکه خداوند فرموده است.

9 «موآب را بالها دهید

زیرا پرواز کرده، خواهد گریخت؛

شهرهایش ویران خواهد شد،

و کسی در آنها مسکن نخواهد گزید.

10 «ملعون باد آن که کار خداوند را با اِهمال انجام دهد!

ملعون باد آن که شمشیر خویش از خون بازدارد!

11 «موآب از روزگار جوانی در استراحت بوده،

و مانند شرابی بر دُردهای خود نشسته است؛

از ظرفی به ظرف دیگر ریخته نشده،

و به تبعید نرفته است؛

از این رو طعمش در او مانده،

و رایحه‌اش تغییر نکرده است.

12 پس خداوند می‌فرماید:

اینک روزهایی می‌آید

که من ریزندگان خواهم فرستاد؛

آنها او را خواهند ریخت

و ظرفهایش را خالی کرده،

سبوهایش را خواهند شکست.

13 آنگاه موآب از کِموش سرافکنده خواهند شد،

چنانکه خاندان اسرائیل از بِیت‌ئیل که تکیه‌گاهشان بود.

14 «چگونه می‌گویید: ”ما پهلوانان

و جنگاورانی نیرومندیم“؟»

15 پادشاه که نامش خداوند لشکرهاست می‌فرماید:

«موآب ویران شده، به شهرهایش حمله خواهد شد،

و جوانان برگزیده‌اش در کشتار از پا در خواهند آمد.

16 مصیبت موآب نزدیک است،

و بلایش به‌سرعت می‌آید.

17 ای همۀ اطرافیانش

و ای جمله کسانی که نام او را می‌دانید،

بر او ماتم گیرید و بگویید:

”آن عصای نیرومند،

آن چوبدستی شکوهمند،

چگونه شکسته است!“

18 «ای ساکنان دیبون،

از جلال خویش به زیر آیید،

و بر زمین خشک بنشینید،

زیرا ویران‌کنندۀ موآب

به ضد تو برآمده است

و دژهایت را منهدم خواهد کرد.

19 بر کنارۀ راه بایست و نظاره کن،

ای تو که در عَروعیر ساکنی.

از مردی که می‌گریزد

و زنی که فرار می‌کند، بپرس:

”چه شده است؟“

20 موآب رسوا شده،

زیرا که در هم شکسته است؛

شیون کنید و فریاد برآورید!

در کنار اَرنون اعلام کنید

که موآب ویران گشته است.

21 داوری بر فلاتِ هموار نازل شده است،

بر حولون و یَهْصَه و میفَعَت،

22 بر دیبون و نِبو و بِیت‌دِبلَتایِم،

23 بر قَریه‌تایِم و بِیت‌جامول و بِیت‌مِعون،

24 و بر قِریوت و بُصرَه،

بر تمامی شهرهای موآب، دور و نزدیک.

25 شاخِ موآب بریده شده،

و بازوانش شکسته است؛»

این است فرمودۀ خداوند.

26 «او را مست سازید، زیرا خود را بر ضد خداوند برافراشته است؛ بگذارید موآب در قیِ خود بغلتد، و اسباب تمسخر گردد.

27 آیا اسرائیل اسباب تمسخر تو نبود؟ مگر او در میان دزدان یافت شده بود که هرگاه از او سخن می‌گفتی، سر بر او می‌جنبانیدی؟

28 «ای ساکنان موآب، شهرها را ترک گویید،

و میان صخره‌ها مسکن گزینید؛

همچون کبوتری باشید

که بر دیوارۀ تنگۀ باریک آشیان می‌گیرد.

29 دربارۀ غرور موآب شنیده‌‌ایم؛

او بسیار مغرور و بلندپرواز و متکبر و گستاخ است،

و نِخوَتی عظیم در دل دارد.»

30 خداوند می‌فرماید:

«از خودبینی او نیک آگاهم؛

فخرهای او هیچ است و کارهایش پوچ!

31 از این رو برای موآب شیون می‌کنم؛

به جهت تمامی موآب فریاد برمی‌آورم،

و از برای مردان قیرحارِس ماتم می‌گیرم.

32 ای تاک سِبمَه،

بیش از آنکه بر یَعزیر گریستم،

بر تو خواهم گریست.

شاخه‌هایت از دریا گذشت

و تا به دریاچۀ یَعزیررسید؛

اما بر میوه‌ها و انگورهای رسیده‌‌ات

ویران‌کننده فرود آمده است.

33 از بستانها و مزرعه‌های موآب

شادی و سرور رخت بربسته است؛

شراب را از چَرخُشتها زایل ساخته‌ام،

دیگر کسی آنها را با فریاد شادمانی به پایها نخواهد اَفشرد؛

صدای فریاد شنیده می‌شود،

اما فریاد شادمانی نیست.

34 «فریاد آنها بلند می‌شود

از حِشبون تا اِلِعالِه و یاهَص،

از صوعَر تا حورونایِم و عِجلَت‌شِلیشیا.

زیرا نهرهای نِمریم نیز خشکیده است.»

35 خداوند می‌فرماید:

«آنان را که در مکانهای بلند قربانی تقدیم می‌کنند

و برای خدایان خود بخور می‌سوزانند،

در موآب نابود خواهم ساخت.

36 از این رو دلم چون نِی به جهت موآب نالان است،

و برای مردم قیرحارِس مانند نِی می‌نالد.

زیرا ثروتی که به دست آوردند، تباه شده است.

37 سرها همه تراشیده است،

و ریشها همه زده؛

دستها همه خراشیده است،

و گِرد هر کمری پلاسی پیچیده.

38 بر همۀ بامهای موآب

و در تمامی کوچه‌هایش

چیزی جز سوگواری نیست؛

زیرا موآب را خُرد کرده‌ام،

همچون ظرفی که کسی خواهان آن نباشد؛»

این است فرمودۀ خداوند.

39 «ببین چگونه در هم شکسته است! ببین چگونه شیون می‌کنند! ببین چگونه موآب روی خویش از شرم برگردانیده است! موآب برای تمامی اطرافیانش اسباب تمسخر و مایۀ دِهشَت شده است.»

40 زیرا خداوند چنین می‌فرماید:

«ببینید چگونه یکی همچون عقاب به‌سرعت پرواز می‌کند

و بالهای خود را بر موآب می‌گستراند.

41 شهرهایش تسخیر خواهد شد،

و دژهایش به تصرف در خواهد آمد.

در آن روز، دلِ پهلوانان موآب

همچون دلِ زنی خواهد بود که دردِ زا دارد.

42 موآب نابود شده، دیگر قومی نخواهد بود،

زیرا خویشتن را بر ضد خداوند برافراشته است.»

43 خداوند می‌فرماید:

«ای ساکن موآب،

وحشت و گودال و دام پیش روی توست؛

44 آن که از وحشت بگریزد

به گودال خواهد افتاد،

و آن که از گودال بگریزد

به دام گرفتار خواهد آمد.

زیرا در سال مکافات ایشان

اینها را بر موآب نازل خواهم کرد؛»

این است فرمودۀ خداوند.

45 «فراریان تاب از کف داده،

در سایۀ حِشبون ایستاده‌اند؛

زیرا آتشی از حِشبون برخاسته،

و شعله‌ای از خانۀ سیحون بلند شده است

که پیشانی موآب

و فرقِ سرِ فتنه‌جویان را خواهد سوزانید.

46 وای بر تو ای موآب!

زیرا قوم کِموش هلاک گشته‌اند؛

پسرانت به اسارت رفته‌اند،

و دخترانت به تبعید.

47 اما، خداوند می‌فرماید، در ایام آینده

سعادت را به موآب باز خواهم گردانید.»

حکم دربارۀ موآب تا اینجاست.

Categories
اِرمیا

اِرمیا 49

داوری بر عَمّون

1 دربارۀ عَمّونیان:

خداوند چنین می‌فرماید:

«آیا اسرائیل پسران ندارد؟

آیا او را وارثی نیست؟

پس چرا مِلکومجاد را تسخیر کرده

و قوم او در شهرهای آن ساکنند؟

2 پس خداوند می‌فرماید:

اینک ایامی می‌آید که نعرۀ جنگ را

در رَبَّۀ بنی‌عَمّون بشنوانم؛

آن به تَلی از خاک بدل خواهد شد،

و روستاهایش در آتش خواهد سوخت.

آنگاه اسرائیل آنان را که او را بیرون رانده بودند،

بیرون خواهد راند؛»

این است فرمودۀ خداوند.

3 «ای حِشبون، شیون کن، زیرا عای ویران شده است!

ای روستاهای رَبَّه، فریاد برآورید!

پلاس بپوشید و ماتم گیرید،

و در میان حصارها به این سو و آن سو بدوید.

زیرا مِلکوم به تبعید خواهد رفت،

همراه با کاهنان و صاحبمنصبانش.

4 ای دختر بی‌وفا،

چرا به وادیهای حاصلخیزت می‌بالی؟

ای تو که بر خزاین خویش توکل داشته، می‌گویی:

”کیست که به ضد من بر آید؟“»

5 خداوند لشکرها می‌فرماید:

«اینک از تمامی اطرافیانت

تو را به وحشت خواهم انداخت؛

هر یک از شما بیرون رانده خواهید شد،

و کسی نخواهد بود که فراریان را گرد آورد.»

6 اما خداوند می‌فرماید: «بعدها سعادت را به عَمّونیان باز خواهم گردانید.»

پیامی دربارۀ اَدوم

7 دربارۀ اَدوم:

خداوند لشکرها چنین می‌فرماید:

«آیا دیگر حکمتی در تیمان یافت نمی‌شود؟

آیا مشورت از خردمندان زایل شده است؟

آیا حکمتشان فاسد گشته است؟

8 ای ساکنان دِدان، روی برتافته، بگریزید!

به گودیها فرو شوید،

زیرا که عیسو را در روز مکافاتش،

به مصیبت گرفتار خواهم کرد.

9 اگر انگورچینان نزد تو می‌آمدند،

آیا خوشه‌ای چند باقی نمی‌گذاشتند؟

و اگر سارقان شبانگاه می‌آمدند،

آیا به قدر کفایت خویش نمی‌بُردند؟

10 اما من عیسو را عریان خواهم ساخت،

و مخفیگاه‌هایش را عیان خواهم کرد،

تا دیگر نتواند خود را پنهان سازد.

فرزندان و خویشان و همسایگانش نابود خواهند شد،

و او دیگر نخواهد بود.

11 یتیمانت را رها کن، زیرا من ایشان را زنده نگاه خواهم داشت؛

بگذار بیوه‌هایت نیز بر من توکل کنند.»

12 زیرا خداوند چنین می‌فرماید: «اگر آنان که سزاوار نوشیدن از این جام نیستند، باید از آن بنوشند، چگونه ممکن است تو بی‌سزا بمانی؟ بی‌گمان بی‌سزا نخواهی ماند، بلکه خواهی نوشید.

13 خداوند می‌فرماید: به ذات خودم قسم که بُصرَه به وحشت و تمسخر و ویرانی و لعنت دچار خواهد شد و شهرهایش جملگی ویرانۀ ابدی خواهد بود.»

14 پیامی از سوی خداوند شنیده‌ام،

و رسولی به میان قومها فرستاده شده تا بگوید:

«گرد هم آمده، به ضد او برآیید؛

برای جنگ به پا خیزید!

15 زیرا اینک من تو را در میان قومها کوچک خواهم ساخت

و آدمیان بر تو به دیدۀ حقارت خواهند نگریست.

16 ای تو که در شکافهای صخره‌ها ساکنی،

و فرازِ بلندیها را اشغال کرده‌‌ای،

وحشتی که برمی‌انگیزی

و غرور دلت تو را فریفته است.

اگرچه همچون عقاب بر بلندیها آشیان کنی،

تو را از آنجا به زیر خواهم کشید؛»

این است فرمودۀ خداوند.

17 «اَدوم مایۀ حیرت خواهد بود و هر که از آن عبور کند متحیر شده، از دیدن همۀ صدماتش انگشت به دهان خواهد ماند.

18 و خداوند می‌فرماید: همان‌گونه که سُدوم و عَمورَه و شهرهای مجاورشان واژگون شد، در آنجا نیز کسی نخواهد زیست و هیچ انسانی در آن مسکن نخواهد گزید.

19 «اینک من همچون شیری که از بیشه‌های اردن به مرتع خرم برآید، به لحظه‌ای اَدوم را از آنجا خواهم راند و کسی را که برگزیده‌‌‌ام، بر آنجا خواهم گماشت. کیست مانند من؟ کیست که مرا به محاکمه بیاورد؟ و کیست آن شبان که در برابرم بایستد؟

20 پس بشنوید تدبیری را که خداوند بر ضد اَدوم اندیشیده است، و تقدیری را که بر ضد ساکنان تیمان کرده است: حتی کوچکانِ گله را کِشان کِشان خواهند برد، و به‌یقین مسکنشان به سبب ایشان یکسره متروک خواهد شد.

21 زمین از صدای افتادن ایشان به لرزه در خواهد آمد، و فریاد ایشان تا دریای سرخ به گوش خواهد رسید.

22 ببینید چگونه یکی همچون عقاب به‌سرعت پرواز می‌کند و بالهای خویش را بر بُصرَه می‌گسترد. در آن روز، دل پهلوانان اَدوم همچون دل زنی خواهد بود که دردِ زا دارد.»

داوری بر دمشق

23 دربارۀ دمشق:

«حَمات و اَرفاد پریشان گشته‌اند،

زیرا خبر بد شنیده‌اند؛

و چون دریای متلاطم،

آشفته‌اند و قرار ندارند.

24 دمشق ناتوان گشته،

پا به فرار نهاده،

و لرزه او را درگرفته است؛

همچون زنی در حالِ زا،

به درد و اَلَم گرفتار آمده است.

25 چگونه شهر پُرآوازه،

آن شهر که مایۀ شادی من بود،

چنین متروک گشته است؟»

26 خداوند لشکرها می‌فرماید:

«به‌یقین جوانانش در کوچه‌ها خواهند افتاد،

و جنگاورانش جملگی در آن روز هلاک خواهند شد.

27 بر دیوارهای دمشق آتشی بر خواهم افروخت،

که دژهای بِن‌هَدَد را فرو بَلعَد.»

داوری بر قیدار و حاصور

28 دربارۀ قیدار و ممالک حاصور که نبوکدنصر پادشاه بابِل آنها را مغلوب ساخت:

خداوند چنین می‌فرماید:

«به پا خیزید! بر قیدار حمله آورید،

و مردم مشرق‌زمین را نابود کنید!

29 خیمه‌ها و گله‌هایشان به تاراج خواهد رفت،

نیز پرده‌ها و تمامی اثاثیۀ آنها؛

شترانشان را از ایشان خواهند گرفت،

و مردم بر ایشان بانگ بر خواهند کشید که:

”وحشت از هر سو!“»

30 خداوند می‌فرماید:

«ای ساکنان حاصور بگریزید،

در دوردستها پراکنده شوید،

و در جاهای عمیق خود را پنهان کنید!

زیرا نبوکدنصر پادشاه بابِل

بر ضد شما تدبیری اندیشیده

و علیه شما نقشه‌ای کشیده است.»

31 خداوند می‌فرماید:

«به پا خیزید، و بر قوم آسوده‌خیال حمله برید،

بر او که در امنیت ساکن است،

و او را دروازه و پشت‌بندی نیست

و به تنهایی می‌زیَد!

32 شتران ایشان به یغما خواهد رفت،

و رمه‌های پُرشمارشان به غنیمت گرفته خواهد شد.»

خداوند می‌فرماید:

«من آنان را که گوشه‌های موی خود را می‌تراشند،

به هر سوخواهم پراکَند،

و از هر سو بر ایشان مصیبت خواهم آورد.

33 حاصور لانۀ شغالان خواهد شد،

و به ویرانۀ ابدی بدل خواهد گشت؛

دیگر کسی در آن نخواهد زیست،

و هیچ انسانی در آن مسکن نخواهد گزید.»

داوری بر عیلام

34 کلام خداوند دربارۀ عیلام که در آغاز سلطنت صِدِقیا پادشاه یهودا بر اِرمیای نبی نازل شد:

35 خداوند لشکرها چنین می‌فرماید: «هان من کمان عیلام را که مایۀ قوّت ایشان است، خواهم شکست.

36 چهار باد از چهار گوشۀ آسمان بر عیلام خواهم وزانید، و ایشان را به سوی هر یک از این بادها خواهم پراکند، چندان که هیچ قومی نباشد که پراکندگانِ عیلام نزد آنها نرفته باشند.

37 من مردمان عیلام را در برابر دشمنانشان و به حضور آنان که قصد جان ایشان دارند، به وحشت خواهم افکند. و خداوند می‌گوید که من بلا، یعنی خشم آتشین خود را بر ایشان خواهم آورد، و شمشیر را از پی ایشان خواهم فرستاد، تا ایشان را به‌تمامی هلاک کنم.

38 و خداوند می‌فرماید: من تخت خود را در عیلام بر پا خواهم کرد، و پادشاهان و صاحبمنصبان را از آنجا نابود خواهم ساخت.

39 «اما در ایام آخر، سعادت را به عیلام باز خواهم گردانید؛» این است فرمودۀ خداوند.