Categories
اِرمیا

اِرمیا ‮معرفی کتاب اِرمیا‬

معرفی کتاب اِرمیا

اِرمیا به‌حق ’نبی گریان‘ نامیده شده است. زندگی شخصی و کشمکشهای او بیش از هر نبی دیگری در کتابش منعکس است. او که کاهن بود، خدمت خود را در سال ۶۲۶ ق.م. آغاز کرد و در زمانی پس از ۵۸۶ ق.م. به پایان رسانید. او در مصر وفات یافت، و بنا بر احادیث یهود، در آنجا سنگسار شد. صَفَنیا اندک‌زمانی پیش از او خدمت می‌کرد. حَبَقوق و احتمالاً عوبَدیا نیز هم‌عصر او بودند. حِزقیال نیز در اواخر زندگی اِرمیا خدمت می‌کرد.

کتاب اِرمیا حاوی پیامهایی دربارۀ گناه قوم یهود، آن دشمن که خدا برای تنبیه قوم خواهد فرستاد، محاصرۀ اورشلیم، و مصائب ناشی از ویرانی اورشلیم است. پیام او دربارۀ داوری زود‌هنگام خدا به سبب بت‌پرستی و دیگر گناهان قوم، در طول ایامی حدود ۴۰ سال اعلام می‌شد. به بیانی دقیق‌تر، می‌توان گفت که موضوع اصلی کتاب اِرمیا همانا داوری بر یهودا (بابهای ۱ تا ۲۹) و آمدن مجدد خدا به یاری ایشان در آینده‌ای مسیحایی است (بابهای ۳۰ تا ۳۳). اما اشاراتی به رنجها و مصائب اِرمیا، سقوط اورشلیم و پیامدهای آن، و داوری بر ملتها نیز در آن یافت می‌شود.

تقسیم‌بندی کلّی

۱- دعوت اِرمیا به خدمت نبوّت (باب ۱)

۲- هشدار به یهودا (بابهای ۲ تا ۳۵)

۳- رنجها و آزارهای اِرمیا (بابهای ۳۶ تا ۳۸)

۴- سقوط اورشلیم و پیامدهای آن (بابهای ۳۹ تا ۴۵)

۵- داوری بر ملتها (بابهای ۴۶ تا ۵۱)

۶- ضمیمۀ تاریخی (باب ۵۲)

Categories
اِرمیا

اِرمیا 1

1 سخنان اِرمیا پسر حِلقیا، از کاهنانی که در عَناتوت در سرزمین بنیامین بودند.

2 کلام خداوند در ایام یوشیا پسر آمون، پادشاه یهودا، در سال سیزدهمِ سلطنت او، بر اِرمیا نازل شد،

3 و نیز در ایام یِهویاقیم، پسر یوشیا پادشاه یهودا، تا پایان یازدهمین سالِ صِدِقیا پسر یوشیا، پادشاه یهودا، همچنان نازل می‌شد، تا زمان تبعید اهالی اورشلیم در ماه پنجم.

رسالت اِرمیا

4 کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:

5 «پیش از آنکه تو را در رَحِم نقش بندم، تو را شناختم،

و پیش از آنکه به دنیا بیایی، تو را جدا کردم،

و تو را بر قومها نبی قرار دادم.»

6 آنگاه گفتم: «آه، ای خداوندگارْ یهوه، اینک من سخن گفتن نمی‌دانم، زیرا جوانی بیش نیستم!»

7 اما خداوند مرا گفت:

«مگو، ”جوانی بیش نیستم“،

زیرا نزد هر کس که تو را بفرستم، خواهی رفت،

و هرآنچه تو را امر فرمایم، خواهی گفت.

8 از ایشان مترس،

زیرا من با تو هستم تا رهایی‌ات بخشم؛»

این است فرمودۀ خداوند.

9 آنگاه خداوند دست خود را پیش آورده، دهانم را لمس کرد. و خداوند مرا گفت: «اینک کلام خود را در دهانت نهادم.

10 بدان که امروز تو را بر قومها و حکومتها برگماشتم، تا از ریشه بَرکَنی و منهدم نمایی، هلاک کنی و سرنگون سازی، بنا کنی و غرس نمایی.»

11 و باز کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: «ای اِرمیا، چه می‌بینی؟» گفتم: «شاخۀ درخت بادام.»

12 خداوند مرا گفت: «نیکو دیدی، زیرا من بر کلام خویش دیدبانی می‌کنمتا آن را به انجام رسانم.»

13 دیگر بار کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: «چه می‌بینی؟» گفتم: «دیگی جوشان که از شمال رو بدین سو دارد.»

14 آنگاه خداوند مرا فرمود: «بلایی از جانب شمال به سوی تمامی ساکنان این سرزمین سرازیر خواهد شد.

15 زیرا خداوند می‌فرماید: اینک من همۀ طوایفِ ممالکِ شمال را جملگی فرا خواهم خواند، و ایشان آمده، هر یک تخت خویش را بر دهنۀ دروازه‌های اورشلیم، و در برابر تمامی حصارهای گِرداگردش، و بر ضد تمامی شهرهای یهودا، بر پا خواهند داشت.

16 و من داوریهای خود را به سبب تمامی شرارتهایشان بر ایشان اعلام خواهم کرد، زیرا مرا ترک گفته، برای خدایانِ غیر بخور سوزاندند و کارهای دست خویش را پرستش کردند.

17 اما تو، کمر خود را محکم ببند و برخاسته، هرآنچه را به تو امر می‌فرمایم، بدیشان بگو. از ایشان هراسان مباش، مبادا تو را در برابر ایشان به هراس افکنم.

18 زیرا هان من امروز تو را شهرِ حصاردار و ستون آهنین و حصارهای برنجین بر ضد تمامی این سرزمین ساخته‌ام، بر ضد پادشاهان یهودا و صاحبمنصبان و کاهنانش و بر ضد مردمان این دیار.

19 ایشان با تو به نبرد بر خواهند خاست، اما بر تو پیروز نخواهند شد، زیرا خداوند می‌فرماید، من با تو هستم تا رهایی‌ات بخشم.»

Categories
اِرمیا

اِرمیا 2

بی‌وفایی اسرائیل

1 کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:

2 «برو و در گوش اورشلیم ندا کن که خداوند چنین می‌گوید: محبت ایام جوانی و عشق دوران نامزدیت را به یاد می‌آورم، آنگاه که در بیابان و در زمین بایِر از پی من می‌آمدی.

3 اسرائیل برای خداوند مقدس بود و نوبر محصول او. همۀ کسانی که از آن بخورند، تقصیرکار می‌شوند و بلا دامنگیر ایشان می‌گردد؛» این است فرمودۀ خداوند.

4 ای خاندان یعقوب و ای تمامی طوایف خاندان اسرائیل، کلام خداوند را بشنوید.

5 خداوند چنین می‌فرماید:

«پدرانتان چه بی‌انصافی در من دیدند،

که از من دوری گزیدند،

و در پی بطالت رفته،

خود باطل گردیدند؟

6 نگفتند: ”خداوند کجاست،

که ما را از سرزمین مصر برآورد

و در صحرا رهبری‌مان کرد،

در سرزمین بیابانها و حفره‌ها،

در زمین خشک و تاریکی غلیظ،

زمینی که کسی از آن گذر نمی‌کرد،

و انسانی در آن نمی‌زیست؟“

7 من شما را به سرزمین بُستانها آوردم،

تا از میوه‌ها و چیزهای نیکویش بخورید؛

اما شما چون داخل شدید،

زمین مرا نجس ساختید

و میراث مرا مکروه گردانیدید.

8 کاهنان نگفتند: ”خداوند کجاست؟“

و عالِمان شریعت مرا نشناختند؛

رهبرانبر من عِصیان ورزیدند،

و انبیا به نامِ بَعَلنبوّت کرده،

در پیِ چیزهای بی‌فایده رفتند.

9 «از این رو، خداوند می‌فرماید، بار دیگر بر شما ادعا وارد خواهم آورد،

و بر فرزندانِ فرزندانتان.

10 به سواحل کِتّیم گذر کرده، بنگرید،

به قیدار بفرستید و به‌دقّت ملاحظه کنید؛

ببینید آیا چنین چیزی تا به حال شده است؟

11 آیا هیچ قومی هرگز خدایان خود را عوض کرده‌اند،

هرچند خدا نیستند؟

اما قوم من ’جلال‘ خویش را

با آنچه فایده‌ای نمی‌رساند عوض کرده‌اند.

12 خداوند می‌فرماید:

ای آسمانها، از این متحیر شوید؛

با وحشتی عظیم بر خود بلرزید.

13 زیرا قوم من مرتکب دو گناه شده‌اند:

مرا که چشمۀ آب حیاتم، ترک گفته‌اند

و برای خویشتن آب‌انبارها کَنده‌اند،

آب‌انبارهای تَرَک‌خورده که آب را نگاه نتوانند داشت.

14 «آیا اسرائیل غلام یا خانه‌زاداست؟

پس چرا به غنیمت برده شده است؟

15 شیران بر او غریده‌اند،

و نعرۀ بلند برکشیده‌اند.

سرزمین او را به ویرانه‌ای بَدَل کرده‌اند؛

شهرهایش خراب و متروک گشته است.

16 نیز مردان مِمفیسو تَحفَنحیس

تارَکت را شکسته‌اند!

17 آیا تو خود این را بر سر خویش نیاوردی،

با ترک گفتن یهوه خدای خویش،

آنگاه که تو را در راه رهبری می‌کرد؟

18 حال تو را چه سود که به مصر بروی

تا از آبِ شیحوربنوشی؟

و تو را چه حاصل که به آشور بروی

تا از آب فُرات بنوشی؟

19 خداوندگار، خداوند لشکرها چنین می‌فرماید:

شرارتت تو را تأدیب خواهد کرد،

و اِرتِدادت تو را توبیخ خواهد نمود.

پس بدان و ببین

که چه زشت و تلخ است

که یهوه خدایت را ترک گویی،

و ترس من در تو نباشد.

20 «زیرا مدتها پیش یوغ خود را شکستی و بندهایت را گسستی، و گفتی: ”خدمت نخواهم کرد!“ براستی که تو بر هر تَلِ بلند و زیر هر درخت سبز همچون فاحشه‌ای دراز کشیدی.

21 اما من تو را همچون تاکی برگزیده که از تخمِ تمام‌اصیل باشد، غرس کردم. پس چگونه فاسد شدی و به تاکی وحشی برای من بَدَل گشتی؟

22 خداوندگارْ یهوه می‌فرماید، حتی اگر خود را به قلیاب بشویی و صابونِ فراوان به کار بَری، لکۀ گناهت همچنان در برابر من است.

23 چگونه می‌توانی بگویی: ”نجس نیستم و از بَعَلها پیروی نکرده‌ام“؟ ببین چگونه در وادیرفتار کردی، و به عمل خویش اِذعان کن؛ ای که چون ماده‌شُتری جوان، به این سو و آن سو می‌دوی!

24 تو به ماده‌خری وحشی می‌مانی که به بیابان عادت دارد، و در شهوتِ دل خود باد را بو می‌کشد؛ کیست که بتواند شهوت او را مهار کند؟ طالبانِ او را به جهت یافتنش زحمت چندان نیست، زیرا او را در ماهِ آمادگی‌اش خواهند یافت.

25 گفتم پای برهنه و گلویِ تشنه از پی ایشان مشتاب. اما گفتی، ”نه! بی‌فایده است! زیرا که خدایان بیگانه را دوست می‌دارم، و از پی ایشان خواهم شتافت.“

26 همان‌گونه که دزد به هنگام گرفتار آمدن رسوا می‌شود، خاندان اسرائیل به اتفاق پادشاهان و صاحبمنصبان و کاهنان و انبیایشان، جملگی رسوا خواهند شد.

27 آنان به چوب می‌گویند: ”تو پدر من هستی،“ و به سنگ که: ”تو مرا زاده‌ای!“ آنان پشت خود را به من کرده‌اند و نه روی خود را. اما به هنگام مصیبت فریاد برمی‌آورند که، ”برخیز و نجاتمان دِه!“

28 پس کجایند آن خدایانِ تو که برای خود ساختی؟ بگذار همانها در زمان مصیبتِ تو برخیزند و اگر می‌توانند نجاتت دهند؛ زیرا که تو را، ای یهودا، به شمارِ شهرهایت خدایان است!

29 خداوند می‌فرماید: چرا با من مجادله می‌کنید؟ همگی شما بر من عِصیان ورزیده‌اید.

30 فرزندان شما را عبث زده‌ام، زیرا که ادب نمی‌شوند؛ شمشیر خودتان همچون شیر درّنده انبیای شما را هلاک کرده است.

31 «و حال شما، ای مردمان این عصر، به کلام خداوند توجه کنید: آیا من برای اسرائیل همچون بیابان یا زمینِ تاریکیِ غلیظ بوده‌ام؟ پس چرا قوم من می‌گویند: ”ما آزادیم، و دیگر نزد تو نمی‌آییم“؟

32 آیا دوشیزه، زینت خود، و عروس، زیور خویش را از یاد می‌بَرد؟ اما روزهای بی‌شمار است که قوم من مرا از یاد برده‌اند.

33 تو در طلب عشق چه ماهرانه راه خود را پیدا می‌کنی! تا بدان‌جا که حتی به زنان بدکاره نیز درس می‌دهی!

34 دامن ردایت به خون نیازمندان بی‌گناه آغشته است، هرچند که آنان را در حال نَقْب زدن نیافتی. با این همه

35 می‌گویی: ”بی‌گناهم؛ به‌یقین خشم او از من برگشته است.“ اینک از آن رو که می‌گویی، ”گناه نکرده‌ام،“ بر تو داوری خواهم کرد.

36 چرا اینقدر به هر سو شتابانی و راه خود را تغییر می‌دهی؟ چنانکه از آشور نومید شدی، از مصر نیز نومید خواهی شد.

37 از آنجا نیز دستها بر سرْ بیرون خواهی آمد؛ زیرا خداوند کسانی را که تو بر ایشان توکل کرده‌ای رد کرده است، و تو از ایشان کامیاب نخواهی شد.

Categories
اِرمیا

اِرمیا 3

1 «اگر مردی زن خویش را طلاق دهد

و آن زن از وی جدا شده، زن مردی دیگر شود،

آیا دیگر بار نزد آن زن بازمی‌گردد؟

آیا آن سرزمین به‌غایت مُلَوَّث نخواهد شد؟

خداوند می‌فرماید:

تو با معشوقانِ بسیار زنا کرده‌ای،

آیا می‌توانی نزد من بازگردی؟

2 چشمان خود را به بلندیها برافراز و ببین!

آیا جایی هست که در آن با تو همبستر نشده باشند؟

تو همچون راهزندر بیابان، کنار راهها به انتظار معشوقانت نشستی،

و این سرزمین را با زنای شرارت‌آمیز خود مُلَوَّث ساختی.

3 از همین روست که بارشها بازداشته شده،

و بارانِ بهاری نباریده است؛

اما تو را جبینِ زن فاحشه است،

و از شرم و حیا اِبا داری.

4 تو هم‌اکنون مرا خوانده، گفتی: ”ای پدرم،

تو دوست روزگار جوانی‌ام بوده‌‌ای،

5 آیا تا ابد خشمگین خواهی بود؟

آیا غضبت را تا به آخر نگاه خواهی داشت؟“

براستی که تو چنین سخن می‌گویی،

اما هر شرارتی را که از دستت برآید، به عمل می‌آوری.»

دعوت به بازگشت

6 خداوند در ایام یوشیای پادشاه، به من گفت: «آیا دیدی اسرائیلِ بی‌وفا چه کرده است؟ دیدی چگونه بر فراز هر تَلّ بلند و زیر هر درختِ سبز رفته و در آنجا زنا کرده است؟

7 من گفتم، ”پس از انجام همۀ این کارها نزد من باز خواهد گشت،“ اما بازنگشت، و خواهر خیانتکارش یهودا این را دید.

8 آری، او دید که من اسرائیلِ بی‌وفا را به سبب همۀ زناکاریهایش بیرون کردم و طلاقنامه‌ای به او دادم. و با این حال، خواهر خیانتکار او یهودا نترسید، بلکه او نیز رفته، زناکاری پیشه کرد.

9 اسرائیل به سبب آسان‌گیری در زناکاریِ خود، این سرزمین را مُلَوَّث ساخت و با سنگ و چوب زنا کرد.

10 و خداوند می‌گوید: با وجود این همه، خواهرِ خیانتکارِ او یهودا با تمامی دل خویش نزد من بازنگشت، بلکه تنها به ریا!»

11 خداوند مرا گفت: «اسرائیلِ بی‌وفا خود را از یهودای خیانتکار پارساتر نموده است.

12 پس برو و این سخنان را به جانب شمالندا کرده، بگو: خداوند می‌فرماید،

«”ای اسرائیلِ بی‌وفا، بازگرد!

من بر تو با ناخشنودی نخواهم نگریست،

زیرا که من وفادار هستم،

و خشم خویش را تا به ابد نگاه نخواهم داشت؛

این است فرمودۀ خداوند.

13 فقط به تقصیر خویش اِذعان کن،

به اینکه بر یهوه خدایت عِصیان ورزیدی،

و راههای خود را زیر هر درخت سبز

برای بیگانگان منشعب ساختی،

و آواز مرا نشنیدی؛

این است فرمودۀ خداوند.

14 «”پس خداوند می‌فرماید: ای فرزندان بی‌وفا بازگشت کنید، زیرا من شوهر شما هستم؛ و از شما یک تن از شهری و دو تن از طایفه‌‌ای گرفته، به صَهیون خواهم آورد.

15 و به شما شبانانی موافق دل خود خواهم داد که شما را به معرفت و بصیرت خواهند چرانید.

16 و خداوند می‌گوید: در آن روزها، آنگاه که در این سرزمین بارور و کثیر شدید، دیگر نخواهید گفت: ’صندوق عهد خداوند‘. آن صندوق دیگر به ذهن کسی نخواهد آمد و به یاد آورده نخواهد شد. برای آن دلتنگ نخواهند شد و دوباره آن را نخواهند ساخت.

17 زیرا در آن ایام اورشلیم ’تخت پادشاهی یهوه‘ خوانده خواهد شد، و تمامی قومها به جهت بزرگداشت نام یهوه در اورشلیم گرد خواهند آمد و دیگر سرسختانه از دلِ شریرِ خود پیروی نخواهند کرد.

18 در آن روزها، خاندان یهودا به خاندان اسرائیل خواهد پیوست، و با هم از سرزمین شمال به سرزمینی در خواهند آمد که به پدرانتان به میراث بخشیدم.

19 «”گفتم چه شادمانه تو را در میان پسرانم جای خواهم داد،

و سرزمینی مرغوب به تو خواهم بخشید،

که زیباترین میراث همۀ قومهاست.

نیز گفتم که مرا پدر خواهی خواند،

و دیگر از پیروی من روی بر نخواهی تافت.

20 اما همچون زنی که به شوهر خود خیانت ورزد،

تو ای خاندان اسرائیل به من خیانت ورزیدی؛

این است فرمودۀ خداوند.“»

21 صدایی از بلندیها شنیده می‌شود،

صدای گریه و التماس بنی‌اسرائیل،

زیرا که راههای خویش را منحرف ساخته،

و یهوه خدای خود را فراموش کرده‌اند.

22 «ای فرزندان بی‌وفا بازگشت کنید،

و من بی‌وفایی شما را شفا خواهم داد.»

«اینک نزدت می‌آییم

زیرا تویی یهوه، خدای ما.

23 براستی که تپه‌ها فریبی بیش نیستند،

غوغای فراز کوهها؛

براستی که نجات اسرائیل

در یهوه خدای ماست.

24 «اما بت‌پرستیِ شرم‌آورْ دسترنج پدران ما را،

از گله و رَمِه و پسران و دختران،

از روزگار جوانیِ ما فرو بلعیده است.

25 بیایید تا به شرمساری خود اِذعان کنیم،

بیایید تا رسوایی‌مان را در بر بگیریم،

زیرا هم ما و هم پدران ما،

از جوانی تا به امروز،

به یهوه خدای خویش گناه ورزیده،

و آواز یهوه خدای خود را نشنیده‌ایم.»

Categories
اِرمیا

اِرمیا 4

1 «خداوند می‌گوید: ای اسرائیل، اگر بازمی‌گردی،

نزد من بازگشت کن.

اگر بتهای منفورِ خویش را از حضورم دور سازی،

و تزلزل به خود راه ندهی،

2 اگر به راستی و عدالت و انصاف سوگند خورده،

بگویی: ”به حیات یهوه،“

آنگاه قومها خود را در او مبارک خواهند خواند

و به او فخر خواهند کرد.»

3 آری، خداوند به مردمان یهودا و اورشلیم چنین می‌فرماید:

«زمینهای خود را شیار کنید،

و در میان خارها کِشت مکنید.

4 ای مردان یهودا و ساکنان اورشلیم،

خویشتن را برای خداوند ختنه کنید،

قُلَفَۀ دلهایتان را دور سازید،

مبادا به سبب شرارتِ اعمال شما،

خشم من چون آتش زبانه کشیده، بسوزانَد،

و کسی نباشد که آن را خاموش سازد.»

بلا از جانب شمال

5 در یهودا اعلام کنید و در اورشلیم ندا در داده، بگویید:

«در سرتاسر این سرزمین کَرِنا بنوازید،

و به آواز بلند ندا کرده، بگویید:

”گرد آیید تا به شهرهای حصاردار داخل شویم!“

6 عَلَمی به سوی صَهیون برافرازید؛

پناه بگیرید! درنگ مکنید!

زیرا من بلایی از جانب شمال نازل می‌کنم

و هلاکتی عظیم بر شما می‌آورم.

7 «شیری از بیشۀ خود برآمده،

و هلاک‌کنندۀ قومها رهسپار شده است؛

او از مکان خویش به در آمده،

تا سرزمین تو را ویران کند؛

شهرهایت خراب خواهد شد،

و خالی از سکنه خواهد گشت.

8 بدین سبب پلاس در بر کنید،

بر سینۀ خود بزنید و شیون نمایید،

زیرا خشمِ آتشین خداوند از ما برنگشته است!»

9 «خداوند می‌فرماید: در آن روز دل پادشاه و صاحبمنصبان خواهد لرزید، و کاهنان مبهوت و انبیا متحیر خواهند شد.»

10 پس گفتم: «آه، ای خداوندگارْ یهوه، براستی که این قوم و اورشلیم را به‌غایت فریفتی، آنگاه که گفتی، ”شما را صلح و سلامت خواهد بود،“ حال آنکه شمشیر به جان ایشان رسیده است!»

11 در آن هنگام به این قوم و به اورشلیم گفته خواهد شد: «بادی سوزان از بلندیهای خشکِ بیابان به سوی قوم عزیزمن می‌وزد، اما نه به جهت افشاندن و پاک کردن خرمن!

12 بلکه بادی بس شدیدتر از آن برای من می‌وزد. حال من خودْ داوری را بر ایشان اعلام خواهم کرد!»

13 هان او همچون ابری برمی‌آید،

ارابه‌هایش همچون گردبادند!

اسبانش تیزروتر از عقابند!

وای بر ما، زیرا که هلاک شده‌ایم!

14 ای اورشلیم، شرارت از دل بشوی تا نجات یابی؛

تا به کِی سودای شرارت در سر می‌پروری؟

15 زیرا صدایی از دان ندا در می‌دهد،

و از کو‌هستانِ اِفرایِم بانگِ مصیبت می‌زند.

16 به قومها هشدار دهید که او در راه است؛

اورشلیم را ندا در داده، بگویید:

«محاصره‌کنندگان از سرزمین دوردست می‌آیند،

و بر ضد شهرهای یهودا نعره برمی‌کشند؛

17 همچون نگهبانان مزرعۀ او را احاطه می‌کنند،

زیرا بر من عِصیان ورزیده است؛

این است فرمودۀ خداوند.

18 رفتار و کردار خودت

این را بر سرت آورده است؛

این مجازات توست،

وچه تلخ است!

اکنون تا به دلت رسیده.»

اندوه اِرمیا

19 احشای من، احشای من!

از درد به خود می‌پیچم!

آه از پرده‌های دلم!

دل من به‌شدّت می‌تپد،

و خاموش نتوانم ماند.

زیرا تو ای جان من نوای کَرِنا را می‌شنوی،

غریو جنگ را!

20 ندا می‌رسد که ویرانی از پی ویرانی!

تمامی این سرزمین ویران شده است!

خیمه‌هایم به ناگاه فرو ریخته،

و سرپناهم در لحظه‌ای نابود شده است.

21 تا به کی عَلَمِ جنگ ببینم،

و آواز کَرِنا بشنوم؟

22 «زیرا خداوند می‌گویدقوم من نادانند و مرا نمی‌شناسند؛

کودکانی بی‌عقلند و هیچ فهم ندارند.

در بدی کردن ماهرند،

اما نیکی کردن نمی‌دانند.»

23 بر زمین نظر افکندم،

و اینک بی‌شکل و خالی بود؛

و بر آسمان،

و هیچ نور نداشت.

24 به کوهها نظر کردم،

و اینک لرزان بودند؛

و تمامی تَلها در جنبش.

25 نگریستم و اینک هیچ انسانی نبود،

و تمامی پرندگانِ آسمان گریخته بودند.

26 نظر کردم و اینک بوستانْ بیابان گشته،

و شهرهایش یکسره با خاک یکسان شده بود،

از حضور خداوند و از آتش خشم او.

27 زیرا خداوند چنین می‌فرماید: «این سرزمین یکسره ویران خواهد شد، اما آن را به‌تمامی نابود نخواهم کرد.

28 «از این رو زمین به سوگ خواهد نشست،

و آسمان در بالا سیاه خواهد شد؛

زیرا که من سخن گفتم و قصد کردم؛

منصرف نخواهم شد و از آن بر نخواهم گشت.»

29 از صدای سواران و کمانگیران،

ساکنان شهرها جملگی می‌گریزند؛

به بیشه‌ها داخل می‌شوند،

و به صخره‌ها برمی‌آیند.

شهرها همه متروک گشته،

و هیچ‌کس در آنها ساکن نیست.

30 و تو، ای ویران شده،

این چه کار است که می‌کنی؟

چرا جامۀ سرخ بر تن می‌کنی،

و خویشتن را به زیورهای طلا می‌آرایی؟

چرا سرمه بر چشم می‌کشی؟

زیرا که خود را به عبث می‌آرایی.

عاشقانت تو را خوار شمرده‌اند

و قصد جانت دارند.

31 زیرا که فریادی شنیدم همچون فریاد زنی در حالِ زا،

ضجّه‌ای مانند ضجّۀ مادری که نخستین فرزندش را می‌زاید؛

فریاد دختر صَهیون را شنیدم که نفسش بند آمده،

و دستان خویش دراز کرده، می‌گوید:

«وای بر من!

زیرا که در دست قاتلان از هوش می‌روم!»

Categories
اِرمیا

اِرمیا 5

هیچ‌کس پارسا نیست

1 در کوچه‌های اورشلیم بالا و پایین رفته،

بنگرید و ملاحظه کنید؛

میدانهایش را جستجو کنید

و ببینید آیا یک تن توانید یافت

که به انصاف عمل کند

و در پی صداقت باشد،

تا من آن را بیامرزم؟

2 اگرچه ایشان بگویند، «به حیات یهوه،»

اما سوگندشان دروغ است.

3 خداوندا، آیا چشمان تو جویای صداقت نیست؟

تو ایشان را زدی، اما محزون نشدند؛

ایشان را خُرد کردی، اما نخواستند ادب شوند.

روی خود را از سنگ سختتر ساختند،

و نخواستند توبه کنند.

4 گفتم: «اینان افرادی بینوا و نادان بیش نیستند،

زیرا طریق خداوند و قوانین خدای خویش را نمی‌دانند.

5 پس نزد بزرگان می‌روم و با ایشان سخن می‌گویم؛

زیرا آنان طریق خداوند و قوانین خدای خویش را می‌دانند.»

اما آنان نیز به اتفاق یوغ را شکسته،

و بندها را گسسته‌اند.

6 از این رو، شیری از جنگل به آنها حمله خواهد کرد،

و گرگِ بیابان ایشان را پاره خواهد نمود.

پلنگ برای شهرهایشان به کمین خواهد نشست،

و هر که از آنها بیرون آید، پاره پاره خواهد شد؛

زیرا نافرمانیهایشان بسیار است

و ارتدادشان عظیم.

7 «چگونه می‌توانم تو را بیامرزم؟

فرزندانت مرا ترک کرده‌اند

و به آنچه خدا نیست، سوگند می‌خورند.

چون من ایشان را سیر کردم،

مرتکب زنا شدند

و به خانه‌های فاحشه‌ها هجوم آوردند.

8 چون اسبانِ پرورده شده و مستِ شهوت،

هر یک برای زن همسایۀ خویش شیهه می‌کشند.

9 آیا نباید برای این کارها مجازاتشان کنم؟

آیا نباید از چنین قومی انتقام بگیرم؟

این است فرمودۀ خداوند.

10 «از میان تاکستانهایش بگذرید و ویران کنید،

اما نه تا به نهایت؛

شاخه‌هایش را ببُرید،

زیرا که از آنِ خداوند نیستند.

11 خداوند می‌فرماید:

خاندان اسرائیل و یهودا،

به‌غایت بر من خیانت ورزیده‌اند.

12 آنان دربارۀ خداوند به دروغ گفته‌اند:

”او کاری نخواهد کرد؛

گزندی به ما نخواهد رسید،

و روی شمشیر و قحطی نخواهیم دید.

13 انبیا باد گشته‌اند و بس!

کلام در ایشان نیست؛

پس باشد که آنچه می‌گویند،

بر سر خودشان آید!“»

14 از این رو یهوه، خدای لشکرها چنین می‌فرماید:

«چونکه قوم این کلام را گفتند،

همانا من کلام خود را در دهان تو آتش خواهم ساخت،

و این قوم را هیزم خواهم گردانید،

و آنان را خواهد سوزانید.

15 خداوند می‌فرماید:

ای خاندان اسرائیل،

اینک من قومی را از دوردستها بر ضد شما می‌آورم،

قومی کهنسال و پابرجا،

مردمانی که زبانشان را نمی‌دانید،

و گفتارشان را نمی‌فهمید.

16 تَرکِشِ آنها گورِ گشاده است،

و جملگی جنگاورانی نیرومندند.

17 غَله و نانت را خواهند خورد؛

و پسران و دخترانت را فرو خواهند بلعید؛

گله و رمه‌‌ات را خواهند خورد؛

و انگور و انجیرت را فرو خواهند بلعید؛

شهرهای حصاردارت را که بدانها توکل داری

به شمشیر نابود خواهند کرد.»

18 «اما خداوند می‌گوید: با این همه، در آن روزها نیز به‌کل نابودتان نخواهم کرد؛

19 و چون قوم تو گویند: ”چرا یهوه خدایمان همۀ این بلایا را بر ما وارد آورده است؟“، بدیشان بگو: ”چنانکه شما مرا ترک کردید و خدایانِ بیگانه را در سرزمین خویش خدمت نمودید، پس بیگانگان را در سرزمینی که از آنِ شما نیست، خدمت خواهید کرد.“»

20 این را به خاندان یعقوب اعلان کنید،

و در یهودا ندا در داده، بگویید:

21 «ای ملت نادان و بی‌فهم،

این را بشنوید!

ای شما که چشم دارید اما نمی‌بینید،

و گوش دارید اما نمی‌شنوید.

22 خداوند می‌فرماید:

آیا از من نمی‌ترسید؟

آیا در حضور من نمی‌لرزید؟

من دانه‌های شن را بر دریا حد قرار دادم،

سدی دائمی که از آن نتواند گذشت.

اگرچه امواجش به تلاطم آید، غلبه نتواند یافت؛

و هرچند به خروش آید، از آن تجاوز نتواند کرد.

23 اما این قوم را دلی سخت و طغیانگر است؛

آنان روی برتافته، به راه خود رفته‌اند.

24 در دل خویش نمی‌گویند:

”بیایید از یهوه خدایمان بترسیم،

که باران پاییزی و بهاری را در موسمش عطا می‌کند،

و هفته‌های معین به جهت حصاد را برای ما نگاه می‌دارد.“

25 خطایای شما این چیزها را دور کرده،

و گناهانتان نیکویی را از شما بازداشته است.

26 «زیرا در میان قوم من بدکارانی یافت شده‌‌‌اند

که همچون صیادان به کمین می‌نشینند،

و دامها می‌گسترند تا مردم را صید کنند.

27 همچون قفسی پُر از پرنده،

خانه‌های ایشان پر از فریب است؛

از همین روست که بزرگ و دولتمند شده‌اند،

28 و فربه و آراسته گشته‌اند.

کارهای زشتشان را حدی نیست؛

یتیمان را به عدل دادرسی نمی‌کنند تا پیروز شوند،

و به دفاع از حق نیازمندان برنمی‌خیزند.

29 آیا نباید به سبب این اعمال مجازاتشان کنم؟

آیا نباید خود از چنین قومی انتقام بکشم؟»

این است فرمودۀ خداوند.

30 چیزی تکان‌دهنده و هولناک

در این سرزمین رخ داده است:

31 انبیا به دروغ نبوّت می‌کنند،

و کاهنان به اقتدار خویش حکم می‌رانند،

و قوم من این حالت را دوست می‌دارند،

اما در آخر چه خواهید کرد؟

Categories
اِرمیا

اِرمیا 6

نابودی اورشلیم

1 ای مردم بنیامین،

به دور از اورشلیم پناه گیرید!

در تِقوعَ کَرِنا بنوازید!

بر بِیت‌هَکّاریم علامتی برافرازید!

زیرا بلایی از جانب شمال به ظهور می‌رسد؛

نابودی عظیم!

2 من دختر صَهیونرا نابود خواهم کرد،

آن دختر زیبا و ظریف را.

3 شبانان با گله‌های خود بر ضد او بر خواهند آمد،

آنان خیمه‌های خود را گرداگرد او بر پا خواهند کرد،

و هر یک در جای خود به چرانیدن مشغول خواهند شد.

4 «برای نبرد با وی آماده شوید؛

به پا خیزید تا به هنگام ظهر حمله کنیم!

وای بر ما، زیرا که روز رو به زوال است،

و سایه‌های عصر دراز می‌شود.

5 به پا خیزید، تا شبانگاه بر آن یورش بَریم،

و کاخهایشرا ویران کنیم!»

6 زیرا خداوندِ لشکرها می‌فرماید:

«درختان را قطع کرده،

در برابر اورشلیم سنگر بسازید؛

این شهر باید مکافات ببیند،

زیرا درون آن آکنده از ظلم است.

7 چنانکه چاه آبِ خود را خنک نگاه می‌دارد،

او نیز شرارتش را تازه نگاه می‌دارد؛

در اندرونش خشونت و ویرانی طنین‌انداز است؛

بیماریها و زخمهایش پیوسته در نظر من است.

8 ای اورشلیم، هشدار بپذیر،

مبادا از تو رویگردان شوم،

و تو را به ویرانه‌ای بَدَل سازم،

به سرزمینی خالی از سکنه!»

9 خداوندِ لشکرها چنین می‌فرماید:

«باقیماندگانِ اسرائیل را همچون تاکی،

به تمامی خوشه‌چینی خواهند کرد؛

پس همچون کسی که انگور می‌چیند،

دست خود را دیگر بار بر شاخه‌هایش دراز کن!»

10 با چه کسانی سخن گویم و هشدارشان دهم،

تا بشنوند؟

اینک گوشهایشان ختنه‌ناشده است،

و توانِ شنیدن ندارند؛

کلام خداوند برای ایشان مایۀ تمسخر است،

و رغبتی بدان ندارند.

11 از این رو از خشمِ خداوند آکنده‌ام،

و از بازداشتنِ آن خسته گشته‌ام.

«آن را بر کودکان در کوچه‌ها بریز،

بر گردهم‌آییِ جوانان،

مرد و زن، هر دو بدان گرفتار خواهند آمد،

و پیران و کهنسالان نیز‌.

12 خانه‌هایشان از آنِ دیگران خواهد شد،

و مزارع و زنانشان جملگی؛

زیرا من دست خویش را

بر ضد ساکنان این سرزمین دراز خواهم کرد؛»

این است فرمودۀ خداوند.

13 «زیرا که از خُرد و بزرگ،

جملگی در طمع سود نامشروعند؛

از نبی و کاهن،

جملگی دغل‌کارند.

14 جراحاتِ قوم مرا اندک شفایی داده، می‌گویند:

”سلامتی است؛ سلامتی است،“

حال آنکه سلامتی نیست.

15 آیا از انجام کارهای کراهت‌آور شرم دارند؟

نه! هیچ شرمی ندارند؛

آنان بویی از شرم و حیا نبرده‌اند.

از این رو در میان افتادگان خواهند افتاد،

و هنگامی که مجازاتشان کنم، سرنگون خواهند شد؛»

این است فرمودۀ خداوند.

16 خداوند چنین می‌فرماید:

«بر طریقها ایستاده، بنگرید؛

دربارۀ راههای قدیم بپرسید

که راه نیکو کدام است.

در آن گام بردارید تا برای جانهای خود استراحت بیابید.

اما گفتید، ”گام بر نخواهیم داشت.“

17 من بر شما دیدبانان گماشته، گفتم:

”به آواز کَرِنا گوش دهید!“

اما گفتید، ”گوش نخواهیم داد.“

18 پس حال ای قومها، بشنوید،

و ای جماعت، بدانید

که بر سر ایشان چه خواهد آمد.

19 ای زمین بشنو:

اکنون من بلایی بر این قوم نازل خواهم کرد،

ثمرۀ نقشه‌های خودشان را؛

زیرا که به کلام من گوش فرا ندادند،

و شریعت مرا ترک کردند.

20 بخورِ صَبا و نی خوشبویی که از راه دور می‌آورند،

به چه کار من می‌آید؟

هدایای تمام‌سوز‌تان مقبول نیست،

و قربانیهای شما مرا خوشنود نمی‌سازد.

21 از این رو خداوند چنین می‌فرماید:

”اینک من پیش روی این قوم

سنگهای لغزش‌دهنده می‌نهم؛

پدران و پسران با هم بر آن خواهند لغزید،

و همسایگان و دوستان هلاک خواهند شد.“»

22 خداوند می‌فرماید:

«هان ملتی از سرزمین شمال می‌آید؛

قومی عظیم از کرانهای زمین برانگیخته شده است.

23 آنان کمان و نیزه برمی‌گیرند،

و ستمکیش و بی‌رحمند.

صدایشان همچون خروش دریاست؛

سوار بر اسب همچون رزم‌آوران صف‌آرایی کرده‌اند،

بر ضد تو، ای دختر صَهیون‌!»

24 خبر آن را شنیده‌ایم،

و دستهایمان سست شده است؛

عذاب ما را درگرفته،

درد، همچون زنی در حالِ زا.

25 به مزرعه بیرون مشوید،

و در راهها گام مزنید،

زیرا دشمن شمشیر به دست دارد،

و در هر سو رُعب و وحشت است.

26 ای قوم عزیز من،

پلاس در بر کن و در خاکستر غَلتان شو؛

مرثیه‌ای تلخ بخوان،

چنانکه گویی برای یگانه فرزندت!

زیرا که به ناگاه،

هلاک‌کننده بر ما فرود خواهد آمد.

27 «من تو را آزمایندۀ فلزات قرار دادم،

تا قوم مرا همچون سنگ معدن بیازمایی،

و راههای ایشان را بدانی.

28 آنان جملگی به‌غایت سرکِشند،

دور می‌گردند و بدگویی می‌کنند.

همچون برنج و آهنند،

و جملگی فساد را به عمل می‌آورند.

29 دَمِ کوره به‌شدت می‌دمد،

سرب در آتش محو می‌شود؛

ولی تصفیه بیهوده ادامه می‌یابد،

زیرا شریران زدوده نمی‌شوند.

30 آنان ’نقرۀ مردود‘ خوانده می‌شوند،

زیرا خداوند آنان را رد کرده است.»

Categories
اِرمیا

اِرمیا 7

شرارت در سرزمین یهودا

1 این است کلامی که از جانب خداوند بر اِرمیا نازل شد:

2 «بر دروازۀ خانۀ خداوند بایست و این کلام را در آنجا ندا کرده، بگو: ای جمیع مردم یهودا که برای پرستش خداوند از این دروازه‌ها داخل می‌شوید، کلام خداوند را بشنوید!

3 خداوند لشکرها، خدای اسرائیل، چنین می‌فرماید: طریقها و اعمالتان را اصلاح کنید و من شما را در این مکان ساکن خواهم کرد.

4 به این سخنان فریبنده اعتماد مکنید که ”این است معبد خداوند! معبد خداوند! معبد خداوند!“

5 زیرا اگر براستی طریقها و اعمالتان را اصلاح کنید و با یکدیگر به انصاف رفتار نمایید،

6 اگر بر غریبان و یتیمان و بیوه‌زنان ستم نکنید و خون بی‌گناهان را در این مکان نریزید و خدایانِ غیر را به زیان خویش پیروی نکنید،

7 آنگاه شما را در این مکان، در سرزمینی که تا ابد به پدرانتان بخشیدم، ساکن خواهم کرد.

8 «اما شما به سخنان فریبنده که سودی ندارد، اعتماد می‌کنید!

9 آیا دست به دزدی و قتل و زنا می‌زنید و به دروغ سوگند یاد می‌کنید؟ آیا برای بَعَل بخور می‌سوزانید و خدایانِ غیر را که نمی‌شناسید، پیروی می‌کنید

10 و آنگاه آمده، در این خانه که نام من بر آن است، در حضور من می‌ایستید و می‌گویید: ”رهایی یافته‌ایم!“ تا رفته به این اعمال کراهت‌آور خود ادامه دهید؟

11 آیا این خانه که نام من بر آن است، در نظر شما لانۀ راهزنان شده است؟ خداوند می‌فرماید: اینک من خود این را دیده‌ام!

12 «حال به مکان من که در شیلوه بود و نام خود را نخست در آن ساکن گردانیده بودم، بروید و ببینید به سبب شرارت قوم خود اسرائیل با آن مکان چه کردم!

13 و حال، خداوند می‌فرماید، از آن رو که شما همۀ این کارها را به عمل آوردید، و با آنکه بارها با شما سخن گفتم، نشنیدید، و چون شما را خواندم، پاسخ ندادید،

14 پس من نیز با این خانه که نام من بر آن است و بر آن توکل دارید، و من آن را به شما و پدرانتان بخشیدم، همان خواهم کرد که با شیلوه کردم؛

15 و شما را از حضور خود خواهم راند، درست همان‌گونه که جمیع برادرانتان یعنی همۀ نسل اِفرایِم را راندم.

16 «پس تو برای این قوم دعا مکن و به جهت ایشان فریاد التماس برمیاور و نزد من شفاعت منما، زیرا تو را اجابت نخواهم کرد.

17 آیا نمی‌بینی در شهرهای یهودا و کوچه‌های اورشلیم چه می‌کنند؟

18 فرزندان هیزم گرد می‌آورند، پدران آتش می‌افروزند و زنان خمیر می‌سِرِشَند تا قرصهای نان برای ملکۀ آسمان بپزند؛ و هدایای ریختنی برای خدایانِ غیر می‌ریزند تا خشم مرا برانگیزند.

19 خداوند می‌فرماید، آیا خشم مرا برمی‌انگیزند؟ آیا به خود زیان نمی‌رسانند تا رسوا شوند؟

20 پس خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: اینک خشم و غضب من بر این مکان ریخته خواهد شد، بر انسان و حیوان و بر درختان صحرا و محصولِ زمین؛ آری، خشم من افروخته شده، خاموش نخواهد گردید.»

21 خداوند لشکرها، خدای اسرائیل، چنین می‌فرماید: «قربانیهای تمام‌سوزتان را بر دیگر قربانیهای خویش بیفزایید و خودتان گوشت آن را بخورید!

22 زیرا آن روز که پدرانتان را از سرزمین مصر بیرون آوردم، فقط دربارۀ قربانیهای تمام‌سوز و دیگر قربانیها بدیشان سخن نگفتم و فرمان ندادم.

23 بلکه این فرمان را بدیشان داده، گفتم: ”از کلام من اطاعت کنید، و من خدای شما خواهم بود و شما قوم من. در همۀ راههایی که شما را حکم می‌کنم، گام بردارید تا سعادتمند شوید.“

24 اما آنان اطاعت نکردند و گوش نسپردند، بلکه بر حسب نقشه‌ها و سرکشیِ دلِ شریر خود رفتار کرده، پس رفتند و نه پیش.

25 از آن روز که پدرانتان از سرزمین مصر بیرون آمدند تا بدین روز، من پی در پی و بارها همۀ خادمان خویش انبیا را نزد ایشان فرستادم.

26 اما نشنیدند و به من گوش نسپردند، بلکه گردن خود را سخت ساخته، از پدران خویش بدتر رفتار کردند.

27 «پس تو همۀ این سخنان را بدیشان بگو، اما به تو گوش نخواهند گرفت، و ایشان را بخوان، اما تو را پاسخ نخواهند داد.

28 پس بدیشان بگو: ”این است قومی که کلام یهوه خدای خود را نمی‌شنود و تأدیب نمی‌پذیرد. راستی از میان رفته و از دهانشان محو شده است.

29 تو موی خود را بتراش و به دور افکن؛ بر بلندیهای خشک مرثیه‌ای بسرا، زیرا خداوند نسل مورد غضبِ خویش را طرد کرده و ترک گفته است.“

وادی کشتار

30 «خداوند می‌فرماید: بنی‌یهودا آنچه را که در نظر من ناپسند است به جای آورده‌اند. آنان بتهای منفور‌شان را در خانه‌‌ای که نام من بر آن است، بر پا داشته‌اند و آن مکان را نجس ساخته‌اند.

31 ایشان مکانهای بلندِ توفِت را در وادی بِن‌هِنّوم بنا کرده‌اند تا پسران و دختران خویش را در آتش بسوزانند، کاری که بدان امر نکرده و از خاطر خود نگذرانده بودم.

32 بنابراین، خداوند می‌فرماید، هان روزهایی می‌آید که دیگر آن مکان را توفِت و وادی بِن‌هِنّوم نخواهند خواند، بلکه وادی کشتار. زیرا مردگانشان را در توفِت دفن خواهند کرد، از آن رو که دیگر جایی باقی نخواهد ماند.

33 اجساد این مردم خوراک پرندگان هوا و جانوران زمین خواهد شد، و کسی نخواهد بود که آنها را براند.

34 و من صدای شادی و سُرور و آوازِ عروس و داماد را از شهرهای یهودا و کوچه‌های اورشلیم قطع خواهم کرد، زیرا این سرزمین به ویرانه‌ای بَدَل خواهد شد.

Categories
اِرمیا

اِرمیا 8

1 «خداوند می‌فرماید: در آن زمان استخوانهای پادشاهان یهودا و استخوانهای صاحبمنصبانش، و استخوانهای کاهنان و استخوانهای انبیا و استخوانهای ساکنان اورشلیم را از قبرهایشان بیرون خواهند آورد؛

2 و آنها را در برابر خورشید و ماه و تمامی لشکر آسمان که ایشان آنها را دوست داشته و عبادت و پیروی و جستجو و پرستش کرده‌اند، خواهند گسترد. آنها را جمع نخواهند کرد و به خاک نخواهند سپرد، بلکه بر روی زمینْ سِرگین خواهند بود.

3 خداوند لشکرها می‌فرماید: تمامی باقیماندگانِ این طایفۀ شریر، در هر کجا که ایشان را بدان رانده باشم، مرگ را بر زندگی ترجیح خواهند داد.

فساد و ارتداد قوم

4 «به ایشان بگو، خداوند چنین می‌فرماید:

آیا اگر کسی بیفتد، دیگر بر نخواهد خاست؟

آیا اگر کسی مرتد شود، دیگر بازگشت نخواهد کرد؟

5 پس چرا این قوم به ارتدادِ دائمی مرتد شده‌اند؟

ایشان به فریب تَمَسُّک می‌جویند و از بازگشت سر باز می‌زنند.

6 من به‌دقّت گوش فرا دادم،

اما ایشان به‌درستی سخن نمی‌گویند؛

هیچ‌یک از شرارت خویش توبه نمی‌کند،

و نمی‌گوید: ”چه کرده‌‌ام؟“

بلکه هر یک همچون اسبی که به جنگ می‌تازد،

به راه خود می‌رود.

7 لک‌لک نیز در هوا موسم خود را می‌داند،

و قُمری و پرستو و دُرنازمان آمدن خویش را نگاه می‌دارند؛

اما قوم من قوانین خداوند را نمی‌دانند.

8 «چگونه می‌توانید بگویید: ”حکیم هستیم

زیرا شریعت خداوند با ماست“؟

حال آنکه قلمِ کاذبِ کاتبان،

آن را به دروغی بَدَل ساخته است.

9 این حکیمان شرمسار خواهند شد؛

هراسان خواهند گردید و گرفتار خواهند آمد.

آنان کلام خداوند را نپذیرفتند،

پس چگونه حکمتی دارند؟

10 از این رو زنانِ ایشان را به دیگران خواهم داد،

و مزرعه‌های ایشان را به غاصبان آنها،

زیرا که از خُرد و بزرگ،

جملگی در طمعِ سود نامشروعند؛

از نبی و کاهن،

جملگی دغل‌کارند.

11 جراحات قومِ عزیز مرا اندک شفایی داده، می‌گویند:

”سلامتی است! سلامتی است!“

حال آنکه سلامتی نیست!

12 آیا از انجام کارهای کراهت‌آور شرم دارند؟

نه، هیچ شرمی ندارند؛

آنان بویی از شرم و حیا نبرده‌اند.

از این رو در میان افتادگان خواهند افتاد،

و هنگامی که مجازاتشان کنم، سرنگون خواهند شد؛»

این است فرمودۀ خداوند.

13 خداوند می‌فرماید:

«من حصاد ایشان را از ایشان خواهم گرفت؛

نه انگور بر تاک یافت خواهد شد،

نه انجیر بر درخت انجیر؛

حتی برگها خواهد پژمرد،

و آنچه را بدیشان بخشیدم از دست خواهند داد.»

14 چرا اینجا نشسته‌ایم؟

گرد آیید تا به شهرهای حصاردار درآییم،

و در آنجا تلف شویم،

زیرا یهوه خدای ما، ما را به مرگ محکوم کرده

و به ما زهرابه نوشانیده است،

از آن رو که به خداوند گناه ورزیده‌ایم.

15 به امید سلامتی بودیم،

اما خیری حاصل نشد؛

به امیدِ زمان شفا،

اما اینک رُعب و وحشت بود.

16 «خروش اسبان دشمن از دان به گوش می‌رسد؛

از صدای شیهۀ اسبانِ زورآورش تمامی این سرزمین به لرزه درآمده است.

زیرا آمده‌اند تا این سرزمین را با هرآنچه در آن است،

و شهر را با ساکنانش، فرو بلعند.»

17 خداوند می‌فرماید:

«اینک میان شما مارها می‌فرستم،

افعیانی که افسونشان نتوانید کرد،

و آنها شما را خواهند گزید.»

مرثیۀ اِرمیا برای قومش

18 اندوه من تسلی‌ناپذیر است،

دل من در اندرونم به درد آمده است؛

19 این است فریاد قوم عزیز من

که از سرزمین دور به گوش می‌رسد:

«آیا خداوند در صَهیون نیست؟

آیا پادشاهش در آنجا نیست؟»

«چرا خشم مرا به‌واسطۀ تمثالهای تراشیدۀ خویش

و خدایان بیگانۀ خود برانگیختند؟»

20 «موسمِ حصاد گذشت

و تابستان به سر آمد،

و ما نجات نیافته‌ایم!»

21 به سبب جراحت قوم عزیزم

دل من مجروح گشته است؛

به سوگ نشسته‌ام

و بُهت و حیرت مرا فرو گرفته است.

22 آیا بَلَسان در جِلعاد نیست؟

آیا طبیبی در آن یافت نمی‌شود؟

پس چرا قوم عزیز من

سلامت خود را باز نیافته است؟

Categories
اِرمیا

اِرمیا 9

1 کاش سَرِ من آب می‌بود،

و دیدگانم چشمۀ اشک،

تا روز و شب،

بر کُشتگانِ قوم عزیزم می‌گریستم!

2 کاش که مرا در بیابان منزلگه مسافرین بود،

تا قوم خویش را ترک کرده، از نزدشان می‌رفتم.

زیرا که جملگی زناکارند،

و جماعتی خیانت‌پیشه‌‌.

3 «زبان خویش را همچون کَمان به دروغ برمی‌کِشند؛

در زمین نیرومند گشته‌اند اما نه برای راستی،

زیرا از شرارت به شرارت ترقی می‌کنند،

و مرا نمی‌شناسند»؛

این است فرمودۀ خداوند.

4 پس هر یک از شما از دوستان خود برحذر باشید،

و به هیچ برادری اعتماد مکنید،

زیرا هر برادری فریبکار است،

و هر دوستی به بدگویی گَردش می‌کند.

5 هر کس دیگری را می‌فریبد،

و کسی به راستی سخن نمی‌گوید؛

زبان خود را به دروغ‌گویی آموزش داده‌اند،

و از فرط کج‌رفتاری خسته گشته‌اند.

6 مسکن آنهادر میان فریب است،

و از مکر خویش نمی‌خواهند مرا بشناسند؛

این است فرمودۀ خداوند.

7 از این رو خداوند لشکرها می‌فرماید:

«اینک آنها را از بوتۀ آزمایش عبور خواهم داد،

زیرا به‌خاطر قوم عزیز خود، دیگر چه می‌توانم کرد؟

8 زبانشان تیرِ کُشنده است،

که به فریب سخن می‌رانَد؛

به زبان خویش با همنوع خود سخن صلح‌آمیز می‌گویند،

اما در دل خود برایش کمین می‌گذارند.

9 پس خداوند چنین می‌فرماید:

آیا نمی‌باید به سبب این چیزها جَزایشان دهم؟

آیا نمی‌باید از چنین ملتی انتقام بکشم؟

10 «برای کوهها گریه و شیون به پا می‌کنم،

و برای چراگاههای صحرا مرثیه می‌خوانم،

زیرا چنان ویران گشته‌اند

که هیچ‌کس از آنها گذر نمی‌کند؛

صدای چارپایان به گوش نمی‌رسد؛

پرندگان هوا و جانوران همه گریخته و رفته‌اند!

11 «من اورشلیم را به تَلی از آوار و به لانۀ شغالان بَدَل خواهم کرد،

و شهرهای یهودا را ویرانه‌ای غیرمسکون خواهم ساخت.»

12 کیست آن مرد حکیم که این را بفهمد؟ کیست که دهان خداوند با وی سخن گفته باشد تا آن را بیان کند؟ چرا این سرزمین ویران شده است؟ چرا همچون بیابان چنان متروک گشته که کسی از آن گذر نمی‌کند؟

13 خداوند می‌فرماید: «از آن روست که ایشان شریعت مرا که پیش رویشان نهاده بودم ترک کردند، و به آواز من گوش نگرفتند و بر طبق آن زندگی نکردند،

14 بلکه از سرکشیِ دل خود پیروی کرده، در پی بَعَلها شتافتند، چنانکه پدرانشان بدیشان آموخته بودند.

15 پس خداوند لشکرها، خدای اسرائیل، چنین می‌فرماید: اینک به این قوم طعام تلخ می‌خورانم، و زَهرابِه بدیشان می‌نوشانم،

16 و آنها را در میان قومهایی که نه خود می‌شناختند و نه پدرانشان، پراکنده می‌سازم، و شمشیر را از پی‌شان می‌فرستم، تا آنگاه که ایشان را هلاک سازم.»

ماتم مردم به سبب داوری

17 خداوند لشکرها چنین می‌فرماید:

«ملاحظه کنید، و زنانِ نوحه‌گر را فرا خوانید تا بیایند؛

در پی چیره‌دست‌ترینِ آنان بفرستید؛

18 بگذارید شتابان بیایند،

و برایمان ماتم بر پا کنند؛

تا چشمانمان اشکها بریزد،

و مژگانمان آبها جاری سازد.

19 زیرا صدای شیون از صَهیون به گوش می‌رسد که:

”چگونه به ویرانی نشسته‌ایم!

چه بسیار شرمسار گشته‌ایم!

از آن رو که سرزمین خود را ترک گفتیم،

از آن رو که مسکنهایمان را فرو ریختند.“»

20 حال ای زنان، به کلام خداوند گوش بسپارید،

گوشهایتان کلام دهانش را بپذیرد؛

به دخترانتان نوحه‌گری بیاموزید،

هر یک به دیگری مرثیه‌ای.

21 زیرا مرگ از پنجره‌های ما برآمده،

و به قصرهایمان داخل شده است؛

بچه‌ها را از کوچه‌‌ها منقطع ساخته،

جوانان را از میدانها.

22 بگو، «خداوند چنین می‌فرماید:

”اجساد مردمان همچون فضولات

بر مزارع خواهد افتاد؛

مانند بافه‌ها در پَسِ دروگر،

و کسی نخواهد بود که آنها را برچیند.“»

23 خداوند چنین می‌فرماید: «حکیم به حکمت خویش فخر نکند و مرد نیرومند به نیروی خود نَنازد و دولتمند به دولت خویش نبالد.

24 بلکه هر که فخر می‌کند، به این فخر کند که فهم دارد و مرا می‌شناسد و می‌داند که من یهوه هستم که محبت و انصاف و عدالت را در جهان به جا می‌آورم. زیرا از این چیزها لذت می‌برم؛» این است فرمو‌دۀ خداوند.

25 خداوند می‌فرماید: «اینک ایامی می‌آید که همۀ آنان را که فقط در جسم ختنه شده‌اند، مجازات خواهم کرد،

26 یعنی مصر و یهودا و اَدوم و بنی‌عَمّون و موآب و تمامی بیابان‌نشینانی را که گوشه‌های موی خود را می‌تراشند. زیرا همۀ این قومها نامختونند، و تمامی خاندان اسرائیل در دل نامختونند.»