Categories
ایوب

ایوب 37

1 «از این نیز دل من می‌لرزد،

و از جای خود برمی‌جهد.

2 به غرش صدایش به‌دقّت گوش فرا دهید،

به نعره‌ای که از دهانش برمی‌آید.

3 آذرخشِ خود را زیر تمامی آسمان می‌فرستد،

و برقِ خود را تا به کرانهای زمین گسیل می‌دارد.

4 پس از آن صدای غرش او به گوش می‌رسد؛

او با صدای پرشکوهش رعد می‌دهد؛

آنگاه که آوازش شنیده شد،

دیگر برقرا به تأخیر نمی‌اندازد.

5 خدا به آواز خود رعدهای شگفت‌انگیز می‌دهد،

و کارهای عظیم می‌کند که از درکشان ناتوانیم.

6 به برف می‌گوید: ”بر زمین بیفت“،

و به رگبار که: ”به شدّت ببار“.

7 دستِ هر انسان را بازمی‌دارد،

تا جمیع آدمیان اعمال او را بدانند.

8 آنگاه وحوش به لانه‌های خود می‌روند،

و در بیشه‌های خود می‌مانند.

9 تندباد از حجرۀ خود بیرون می‌آید،

و سرما از بادهایی که به قوّت می‌وزد.

10 از دَمِ خدا یخ بسته می‌شود،

و سطح آبها منجمد می‌گردد.

11 ابرها را از رطوبت آکنده می‌سازد،

و برقِ خود را به وسیلۀ آنها می‌پراکنَد.

12 به هدایت او به هر سو می‌گردند،

تا هرآنچه را به آنها فرمان دهد

بر روی تمامی جهانِ مسکون به عمل آورند.

13 او این همه را سبب می‌گردد، خواه به جهت تأدیب،

خواه برای آبیاری زمین خویش، و خواه از محبت.

14 «ای ایوب، این را بشنو!

بازایست و در کارهای عجیب خدا تأمل کن.

15 آیا می‌دانی چگونه خدا آنها را اداره می‌کند،

و برقِ ابرهای خویش را درخشان می‌سازد؟

16 آیا از موازنۀ ابرها آگاهی،

و از کارهای عجیب او که در عِلم کامل است؟

17 ای تو که جامه‌ات گرم است

آنگاه که زمین در اثر باد جنوبی آرام می‌گیرد،

18 آیا می‌توانی با او آسمانها را بگسترانی،

مانند آیینۀ ریخته‌شدۀ پولادین؟

19 ما را بیاموز که به او چه بگوییم،

زیرا به سبب ظلمت، دعوی خویش آماده نتوانیم کرد.

20 آیا به او گفته شود که خواهان سخن گفتنم؟

زیرا کدام آدمی است که بخواهد بلعیده شود؟

21 «و حال آفتاب را نظر نتوان کرد

آنگاه که در آسمان درخشان باشد،

چون بادْ وزیده، آن را صاف و بی‌ابر سازد.

22 درخششی زرین از شمال برمی‌آید؛

خدا به شکوهی مَهیب ملبس است.

23 به قادر مطلق دست نتوان یافت،

او در قدرت و عدالت متعال است؛

انصاف او بیکران است و ظلم نمی‌کند.

24 از این رو آدمیان از او می‌ترسند؛

او بر کسانی که خود را حکیم می‌پندارند، نظر نمی‌کند.»

Categories
ایوب

ایوب 38

پاسخ خداوند به ایوب

1 آنگاه خداوند از میان گردباد ایوب را پاسخ داده، گفت:

2 «این کیست که با سخنان عاری از معرفت

تدبیر مرا در هالۀ ابهام فرو می‌برَد؟

3 اکنون کمر خویش چون مرد ببند؛

از تو می‌پرسم و مرا پاسخ ده!

4 «آنگاه که زمین را بنیان نهادم، کجا بودی؟

اگر فهم داری، مرا پاسخ ده!

5 کیست که اندازه‌های آن را تعیین کرد؟ اگر می‌دانی بگو!

یا کیست که ریسمان اندازه‌گیری بر آن کشید؟

6 پایه‌هایش بر چه چیز نهاده شد؟

و کیست که سنگ زاویۀ آن را نهاد،

7 آنگاه که ستارگان صبح با هم سرود خواندند،

و پسران خدا همگی فریاد شادی سر دادند؟

8 «کیست که دریا را به درها مسدود ساخت،

آنگاه که از رَحِم بیرون جَست،

9 آنگاه که ابرها را جامۀ آن ساختم

و تاریکی غلیظ را قنداق آن،

10 و از برایش حدود قرار دادم

و پشت‌بندها و درها تعیین کردم،

11 و گفتم: ”تا اینجا می‌توانی پیش آیی و بس،

و در اینجا امواج سرکِش‌ات باید بازایستد“؟

12 «آیا در هیچ‌یک از روزهای زندگی‌ات به صبح فرمان داده‌ای،

یا فجر را از مکانش آگاهانیده‌ای،

13 تا کرانهای زمین را فرو گیرد،

و شریران از آن تکانده شوند؟

14 زمین چون مومزیرِ خاتم مبدل می‌شود،

و شمایل آن همچون نقشهای جامه، نمایان می‌گردد.

15 نورِ شریران از ایشان گرفته می‌شود،

و بازوی افراشتۀ آنها می‌شکند.

16 «آیا به چشمه‌های دریا داخل شده‌ای،

یا در اعماق ژرفا گام زده‌ای؟

17 آیا دروازه‌های مرگ بر تو آشکار شده است،

یا دروازه‌های تاریکی غلیظ را دیده‌ای؟

18 آیا گسترۀ زمین را درک کرده‌ای؟

مرا بگو، اگر این همه را می‌دانی!

19 «راه مسکنِ نور کدام است،

و مکان تاریکی کجاست،

20 تا آنها را به قلمروشان برسانی،

و راههای منزلگه‌شان را درک کنی؟

21 البته که می‌دانی، زیرا که پیشتر مولود شده بودی،

و شمار روزهایت بسیار است!

22 «آیا به مخزن‌های برف داخل شده‌ای،

یا خزائن تگرگ را دیده‌ای،

23 که آنها را برای زمانِ تنگی نگاه داشته‌ام،

به جهت روز نبرد و جنگ؟

24 راهِ مکان تقسیم نور کجاست،

یا محل انتشار باد شرقی بر زمین؟

25 «کیست که مجرایی برای سیلاب باران کَنده باشد،

یا طریقی به جهت صاعقه،

26 تا بر زمینی که کسی در آن نیست باران بباراند،

و بر بیابانی که هیچ انسانی در آن نباشد،

27 تا زمین بایر و متروک را سیراب سازد،

و علفهای تازه در آن برویاند؟

28 «آیا باران را پدری است،

یا کیست که قطرات شبنم را تولید کرده باشد؟

29 از رَحِمِ کیست که یخ بیرون می‌آید،

و کیست که ژالۀ آسمان را بزاید؟

30 آبها چون سنگْ منجمد می‌شود،

و سطحِ ژرفا یخ می‌بندد.

31 «آیا گردنبند ثریا را توانی بست،

یا بندهای جبّار را توانی گشود؟

32 آیا صورتهای فَلَکی را در موسمشان بیرون توانی آورد،

یا دُب اکبر را با فرزندانش هدایت توانی کرد؟

33 آیا قانونهای آسمان را می‌دانی،

یا آنها را بر زمین حکمفرما توانی کرد؟

34 «آیا آواز خویش را تا به ابرها بلند توانی کرد،

تا که سیلابها تو را بپوشاند؟

35 آیا برقها توانی فرستاد،

تا روانه شده، تو را گویند: ”گوش به فرمانیم“؟

36 کیست که حکمت را در باطن نهاد،

یا فهم را به ذهن بخشید؟

37 کیست که ابرها را به حکمت بشمارد؟

و کیست که آب از مَشکهای آسمان فرو ریزد،

38 آنگاه که خاک به گِل بدل می‌شود،

و کلوخها به هم می‌چسبند؟

39 «آیا شکار از برای ماده‌شیر صید توانی کرد،

یا اشتهای شیربچگان را سیر توانی نمود،

40 آنگاه که در لانه‌های‌شان خود را جمع می‌کنند،

یا در بیشه‌ها به کمین می‌نشینند؟

41 کیست که برای زاغ خوراک فراهم می‌کند،

آنگاه که زاغچه‌هایش نزد خدا فریاد برمی‌آورند،

و از نبود خوراک سرگردان می‌شوند؟

Categories
ایوب

ایوب 39

1 «آیا زمان زاییدن بز کوهی را می‌دانی؟

آیا وضعِ حمل آهو را نظاره کرده‌ای؟

2 آیا ماههای بارداری‌شان را توانی شمرد،

و زمان زاییدن آنها را می‌دانی،

3 آنگاه که خم شده، بچه‌های خود را می‌زایند،

و از دردهای خود فارغ می‌شوند؟

4 بچه‌هایشان قوی می‌گردند،

و در صحرا رشد می‌کنند؛

بیرون می‌روند و دیگر نزدشان بازنمی‌گردند.

5 «کیست که خر وحشی را رها کرده است؟

کیست که بندهای آن را گشوده است؟

6 من بیابان را خانۀ او ساختم،

و شوره‌زار را مسکن او گردانیدم.

7 بر هیاهوی شهر پوزخند می‌زند،

و به عتابهای رَمه‌بان گوش نمی‌گیرد.

8 کوهها را همچون چراگاه خود تجسس می‌کند،

و هر گونه سبزه را جستجو می‌نماید.

9 «آیا گاو وحشی به خدمت تو رضایت خواهد داد؟

آیا شب را در آخور تو سپری خواهد کرد؟

10 آیا او را به ریسمانها به شیار توانی بست،

یا وادیها را از پی تو هموار خواهد کرد؟

11 آیا به سبب قوّت عظیمش بر او اعتماد خواهی کرد،

و کار خویش به او واگذار خواهی نمود؟

12 آیا به او اعتماد خواهی داشت که گندمت را بازگردانَد،

و آن را در خرمنگاهت جمع کند؟

13 «شترمرغ بالهای خود را شادمانه تکان می‌دهد،

اما پر و بال آن را با لک‌لک قیاس نتوان کرد.

14 زیرا که تخمهای خود را به زمین وا می‌گذارَد،

و بر روی خاکْ آنها را گرم می‌کند.

15 نمی‌اندیشد که ممکن است پایی آنها را لِه کند،

یا وحوش صحرا لگدمالشان کنند.

16 با بچه‌های خود خشونت می‌ورزد که گویی از آنِ وی نیستند؛

او را باکی نیست که محنت او هدر شود،

17 زیرا خدا او را از حکمت محروم کرده،

و از فهم نصیبی به او نبخشیده است.

18 اما چون بال و پرِ خویش برای دویدن می‌گشاید،

بر اسب و سوارش پوزخند می‌زند.

19 «آیا تو اسب را قوّت می‌بخشی؟

یا گردنش را به یال ملبس می‌سازی؟

20 آیا تو او را چون ملخ به جَهیدن وا می‌داری،

که به خُرناسِ پُر غرورش وحشت می‌آفریند؟

21 در وادیْ سُم به زمین ساییده، در قوّت خود وجد می‌کند،

و به مَصافِ اسلحه می‌شتابد.

22 بر ترس پوزخند می‌زند و هراسان نمی‌شود؛

از دَم شمشیر روی برنمی‌تابد.

23 ترکِش بر پهلوی او چِک‌چک می‌کند،

همراه با نیزۀ براق و زوبین.

24 با خشم و خروشْ زمین را درمی‌نوردد؛

چون کَرِنا صدا دهد آرام نتواند ایستاد.

25 آنگاه که کَرِنا نواخته شود، ”هَه“ می‌گوید؛

نبرد را از دور بو می‌کشد،

غرش سرداران و فریاد جنگ را.

26 «آیا از حکمت توست که شاهین پرواز می‌کند،

و بالهایش را به جانب جنوب می‌گسترد؟

27 آیا به فرمان توست که عقاب اوج می‌گیرد،

و آشیانه‌اش را بر جاهای بلند می‌سازد؟

28 بر صخره ساکن شده، شب را به سر می‌برد،

بر صخره‌های تیز و بر قُلّه‌ها.

29 از آنجا شکار خود را زیر نظر می‌گیرد،

و از دور بر آن چشم می‌دوزد.

30 جوجه‌هایش خون می‌مکند،

هر جا کشتگان باشند، او آنجاست.»

Categories
ایوب

ایوب 40

1 خداوند ادامه داده، به ایوب گفت:

2 «آیا آنکه با قادر مطلق مجادله می‌کند، او را اصلاح کند؟

بگذار آن که خدا را نکوهش می‌کند، او را پاسخ گوید.»

3 آنگاه ایوب در پاسخِ خداوند گفت:

4 «اینک من ناچیز هستم؛ تو را چه پاسخ گویم؟

دست بر دهان خویش می‌گذارم.

5 یک بار سخن گفتم، و دیگر نخواهم گفت؛

بلکه دو بار، و دیگر نخواهم افزود.»

6 آنگاه خداوند از میان گردباد ایوب را پاسخ داده، گفت:

7 «اکنون کمر خود را همچون مرد ببند؛

از تو می‌پرسم و مرا پاسخ ده.

8 آیا به‌واقع داوری مرا باطل می‌سازی؟

آیا مرا محکوم می‌کنی تا خود را برحق بنمایی؟

9 آیا تو را چون خدا بازویی هست،

یا با صدایی چون صدای او رعد توانی داد؟

10 «اکنون خود را به جلال و جبروت بیارای؛

خویشتن را به فرّ و شکوه ملبس ساز.

11 شدت خشم خویش را جاری کن،

و بر هر که متکبر است نظر کرده، او را پست ساز.

12 آری، بر هر که متکبر است نظر کرده، او را خم گردان،

و شریران را در جایی که ایستاده‌اند، لگدمال کن.

13 ایشان را جملگی در خاک مدفون ساز؛

رویهای ایشان را در جای نهان بپوشان.

14 آنگاه من خود نیز دربارۀ تو اذعان خواهم کرد،

که دست راستت تو را نجات تواند داد.

15 «بِهیموترا ببین

که او را نیز چون تو، من آفریده‌ام،

و مانند گاو علف می‌خورَد.

16 همانا قوّتش در کمرش است،

و نیرویش در ماهیچه‌های شکمش.

17 دُم خود را چون سرو، سخت می‌سازد،

و رگ و پیِ رانش در هم تنیده است.

18 استخوانهایش لوله‌های برنجین است،

ساقهایش چون میله‌های آهنین.

19 «او سرآمدِ کارهای خداست؛

حتی صانعش تنها با شمشیر خود به او نزدیک می‌شود!

20 کوهها محصول خود را بدو پیشکش می‌کنند،

جایی که همۀ وحوشِ صحرا به بازی مشغولند.

21 زیر درختانِ کُنار دراز می‌کشد،

در میان نیزارها و در باتلاقها خود را پنهان می‌کند.

22 درختانِ کُنار با سایۀ خود او را می‌پوشانند،

و درختان بیدِ کنار نهر احاطه‌اش می‌کنند.

23 آنگاه که رودخانه طغیان می‌کند، او نمی‌ترسد؛

حتی اگر اردن بر دهانش سرازیر شود، در امنیت است.

24 آیا چون می‌نگرد او را گرفتار توان کرد؟

یا بینی او را با قلاّب سوراخ توان نمود؟

Categories
ایوب

ایوب 41

1 «آیا لِویاتانرا به قلاب توانی کشید،

یا زبانش را به ریسمان توانی بست؟

2 آیا به بینی‌اش مهار توانی زد،

یا چانه‌اش را به قلاب توانی سُفت؟

3 آیا به تو التماسِ بسیار خواهد کرد،

یا سخنان ملایم با تو خواهد گفت؟

4 آیا با تو عهد خواهد بست

که او را تا ابد به بندگی بگیری؟

5 آیا با او چون گنجشک بازی توانی کرد،

یا او را برای دخترانت به قلّاده توانی بست؟

6 آیا فروشندگان بر سرش چانه خواهند زد،

یا او را میان تاجران تقسیم خواهند کرد؟

7 آیا پوستش را به تیرها توانی پوشانید،

یا سرش را به نیزه‌های ماهیگیری؟

8 اگر دست خود را بر او بگذاری،

جنگِ بر پا شده را به یاد خواهی داشت

و دیگر چنین نخواهی کرد!

9 امیدِ چیرگی بر او یکسره باطل است؛

حتی از دیدنش آدمی نقش بر زمین می‌شود.

10 هیچ‌کس را آن شهامت نیست که او را برانگیزانَد؛

پس کیست که بتواند در حضور من بایستد؟

11 کیست که نخست چیزی به من داده باشد که باید به او بازپس دهم؟

هرآنچه زیر تمامی آسمانها است از آنِ من است.

12 «دربارۀ ساقهایش خاموش نخواهم بود،

و نه دربارۀ نیروی عظیم و اندام زیبایش.

13 کیست که بتواند جامۀ بیرونی او را از تنش به در آوَرَد؟

کیست که به زِرۀ دو لایۀ او نفوذ تواند کرد؟

14 کیست که بتواند دروازۀ دهان او را بگشاید؟

وحشت پیرامون دندانهای اوست.

15 پشت او پوشیده از ردیفهای سپر است

که محکم به هم متصل و ممهور شده‌اند.

16 هر یک چنان به دیگری نزدیک است

که هوا نیز از میانشان عبور نتواند کرد.

17 آنها سخت به یکدیگر چسبیده‌اند،

و چنان یکدیگر را گرفته‌اند که جدایی‌ناپذیرند.

18 از عطسه‌هایش نور ساطع می‌شود،

و چشمانش همچون پِلکهای سپیده‌دم است.

19 از دهانش مشعلها بیرون می‌آید،

و جرقّه‌های آتش بیرون می‌جهد.

20 از سوراخهای بینی‌اش دود برمی‌خیزد،

چنانکه از دیگ جوشان و هیزم مشتعل.

21 از نَفَسَش اخگرها افروخته می‌شود،

و از دهانش شعله برمی‌جهد.

22 قوّت بر گردنش منزل دارد،

هیبت پیش رویش جست و خیز می‌کند.

23 طبقاتِ گوشت تنش به هم چسبیده است،

محکم بر پیکر او نشسته است و جنبش نمی‌خورد.

24 دلش همچون سنگْ سخت است،

به سختیِ سنگِ زیرین آسیاب.

25 چون برخیزد، زورآوران می‌هراسند،

و از حرکت مَهیب او مدهوش می‌شوند.

26 شمشیر گر به او رِسد کارگر نیست،

و نه نیزه و تیر و زوبین.

27 آهن را کاه می‌شمارد،

و برنج را چوبِ پوسیده.

28 تیرها او را فراری نمی‌دهد،

و سنگِ فلاخُن نزد او به کاه بدل می‌شود.

29 چماق را کاه محسوب می‌کند،

و بر صفیرِ زوبین می‌خندد.

30 شکمش همچون پاره‌های سفال تیز است،

همچون خرمنکوبِ دندانه‌دار بر گِل علامت بر جا می‌گذارد.

31 ژرفا را همچون دیگ به جوش می‌آورد،

و دریا را چون پاتیلِ عطاران به هم می‌زند.

32 از پیِ خویش ردپایی درخشان بر جای می‌گذارد،

آن سان که ژرفا سپیدموی می‌نماید.

33 بر زمین موجودی مانند او نیست،

مخلوقی که ترس نمی‌شناسد.

34 بر هر چیزِ بلند نظر می‌کند؛

بر همۀ متکبران پادشاه است.»

Categories
ایوب

ایوب 42

توبۀ ایوب

1 آنگاه ایوب خداوند را پاسخ داده، گفت:

2 «می‌دانم که به انجام هر چیز توانایی،

و هیچ قصد تو را مانع نتوان شد.

3 فرمودی”این کیست که بدون معرفت

تدبیر مرا در هالۀ ابهام فرو می‌برَد؟“

آری، من از آنچه نمی‌فهمیدم، سخن گفتم،

از چیزهای فراتر از عقل من که آنها را نمی‌دانستم.

4 «فرمودی ”بشنو تا سخن گویم.

از تو می‌پرسم و مرا پاسخ ده.“

5 گوشِ من دربارۀ تو شنیده بود،

اما حال چشمانم تو را می‌بیند؛

6 از این رو از خویشتن کراهت دارم،

و در خاک و خاکستر توبه می‌کنم.»

شفاعت ایوب برای دوستانش

7 خداوند پس از آنکه این سخنان را به ایوب گفت، به اِلیفازِ تیمانی فرمود: «خشم من بر تو و بر دو دوستت افروخته شده است، زیرا دربارۀ من مانند خدمتگزارم ایوب به‌درستی سخن نگفتید.

8 پس حال هفت گوساله و هفت قوچ به جهت خود برگیرید و نزد خدمتگزار من ایوب رفته، قربانی تمام‌سوز برای خویشتن تقدیم کنید. و خدمتگزار من ایوب برایتان دعا خواهد کرد، و من او را اجابت کرده، با شما موافقِ حماقتتان عمل نخواهم نمود. زیرا دربارۀ من مانند خدمتگزارم ایوب به‌درستی سخن نگفتید.»

9 پس اِلیفازِ تیمانی و بِلدَدِ شوحی و صوفَرِ نَعَماتی رفتند و آنچه را خداوند به آنها گفته بود، به عمل آوردند، و خداوند ایوب را اجابت فرمود.

برکت خداوند بر ایوب

10 چون ایوب برای دوستانش دعا کرد، خداوند سعادتمندی را به وی بازگردانید. و خداوند دو چندانِ آنچه ایوب پیشتر داشت، بدو بخشید.

11 و تمامی برادران و خواهران و همۀ آشنایان قدیمش نزد او آمده، در خانه‌اش با او نان خوردند. ایشان به سبب تمامی مصیبتی که خداوند بر وی نازل کرده بود با او همدردی کرده، تسلی‌اش دادند، و هر یک سکه‌ای نقرهو یک حلقۀ طلا به او بخشیدند.

12 و خداوند ایام آخرِ عمر ایوب را بیش از آغازش برکت داد. او صاحب چهارده هزار گوسفند، شش هزار شتر، هزار جفت گاو نر، و هزار ماده‌الاغ شد،

13 و نیز صاحب هفت پسر و سه دختر.

14 دختر اوّل را یِمیمَه، دوّمی را قِصیعَه، و سوّمی را قِرِن‌هَفّوک نام نهاد.

15 در سراسر آن سرزمین دخترانی به زیبایی دختران ایوب یافت نمی‌شدند، و پدرشان بدیشان در میان برادرانشان میراث بخشید.

16 پس از آن، ایوب صد و چهل سال زندگی کرد، و فرزندان و فرزندانِ فرزندان خود را تا پشتِ چهارم دید.

17 و ایوب، پیر و سالخورده، درگذشت.

Categories
مزمور

مزمور ‮معرفی کتاب مزامیر‬

معرفی کتاب مزامیر

در کتاب‌مقدس عبری، عنوان این کتاب ’ستایشها‘ است. عنوانی که در کتاب‌مقدس یونانی برای آن به کار رفته، از کلمه‌ای مشتق شده است به معنی ’به صدا درآوردن زِه‌ها‘. بنابراین، مفهوم موسیقی در آن مستتر است. کلمۀ ’مَزامیر‘ در عربی، جمع ’مِزمار‘ است، به معنی شعری که با موسیقی خوانده می‌شود. این کتاب گاه ’زَبور داوود‘ نیز نامیده شده است، یعنی ’کتاب یا نوشتۀ داوود‘.

کتاب مزامیر را هفت نویسنده به نگارش درآورده‌اند. داوودِ پادشاه نویسندۀ ۷۳ مزمور از کل مزامیر است؛ ده مزمور را پسران قورَح نوشته‌اند (مزامیر ۴۲، ۴۴-۴۹، ۸۴، ۸۵، ۸۷)؛ آساف نیز دوازده مزمور را به نگارش درآورده (مزامیر ۵۰، ۷۳-۸۳). سایر نویسندگان عبارتند از سلیمان (مزامیر ۷۲ و ۱۲۷)، موسی (مزمور ۹۰)، هیمان (مزمور ۸۸)، و ایتان (مزمور ۸۹). هویت نویسندۀ پنجاه مزمور باقی‌مانده روشن نیست، ولی اغلب عِزرا را نویسندۀ آنها می‌دانند. مزامیر در طول هزاران سال، سرودهای عبادتی یهودیان و مسیحیان بوده است.

کتاب مزامیر را نمی‌توان بر اساس موضوع تقسیم‌بندی کرد، اما اغلب آن را به پنج مجموعه یا کتاب به شرح زیر تقسیم می‌کنند. هر کتاب شامل موضوعات مختلف نظیر بیان رنجها، درخواست کمک، اعلام توکل به خداوند و پیروزی در او، بخشهایی از تاریخ قوم اسرائیل، و حمد و ستایش خدا است. هر کتاب، با جمله‌ای در ستایش خدا به پایان می‌رسد.

تقسیم‌بندی کلّی

کتاب اوّل: مزامیر ۱ تا ۴۱

کتاب دوّم: مزامیر ۴۲ تا ۷۲

کتاب سوّم: مزامیر ۷۳ تا ۸۹

کتاب چهارم: مزامیر ۹۰ تا ۱۰۶

کتاب پنجم: مزامیر ۱۰۷ تا ۱۵۰

Categories
مزمور

مزمور 1

کتاب اوّل

راه پارسایان و راه شریران

1 خوشا به حال کسی که در مشورت شریران گام نزند

و در راه گنهکاران نایستد

و در محفل تمسخرگران ننشیند؛

2 بلکه رغبتش در شریعت خداوند باشد

و شبانه‌روز در شریعت او تأمل کند.

3 او بسان درختیست نشانده بر کنارۀ جویبار،

که میوۀ خویش در موسمش آرد به بار،

و برگش نیز پژمرده نشود،

و در هر آنچه کند کام یابد.

4 لیکن چنین نیستند شریران

بلکه همچو کاهند که دستِ باد می‌رانَدشان.

5 پس شریران را در داوری تابِ ایستادن نیست

و نه گنهکاران را در جمع پارسایان.

6 زیرا خداوند راه پارسایان را می‌پاید

اما طریق شریران به نابودی می‌انجامد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/1-97e796c8ff5ebd13d9414efca6806e66.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 2

سلطنت پادشاه برگزیدۀ خدا

1 از چه سبب قومها می‌شورند

و ملتها به عبث تدبیر می‌کنند؟

2 پادشاهان زمین به صف می‌شوند

و فرمانروایان به مشورت می‌نشینند،

بر ضد خداوند و بر ضد مسیح او؛

3 که «بیایید بندهایشان بگسلیم

و زنجیرهایشان از خود بیفکنیم.»

4 آن که در آسمانها جلوس کرده، می‌خندد؛

خداوندگار ریشخندشان می‌کند.

5 آنگاه در خشم خویش بدیشان سخن خواهد گفت،

و به غضب خویش ایشان را هراسان خواهد ساخت.

6 خواهد گفت: «من پادشاه خود را نصب کرده‌ام،

بر کوه مقدسم صَهیون».

7 و حال، من حکم را بازمی‌گویم،

خداوند مرا گفته است: «تو پسر من هستی؛

امروز من تو را مولود ساخته‌ام.

8 از من بخواه، که ملتها را میراث تو خواهم گردانید

و کرانهای زمین را مُلک تو خواهم ساخت.

9 به عصای آهنین ایشان را خواهی شکست

و همچون کوزۀ کوزه‌گر خُردشان خواهی کرد.

10 پس حال خردمند باشید، ای شاهان،

و ادب شوید، ای فرمانداران جهان.

11 خداوند را با ترس عبادت کنید

و با لرز به وجد آیید.

12 پسر را ببوسید، مبادا به خشم آید،

و در راه هلاک شوید،

زیرا خشم او به دمی افروخته می‌شود.

خوشا به حال همۀ آنان که به او پناه می‌برند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/2-4d4545ba5fe55a720b6ded52103ab1bc.mp3?version_id=118—

Categories
مزمور

مزمور 3

خداوندا، برخیز

مزمور داوود، آنگاه که از پسر خود اَبشالوم می‌گریخت.

1 خداوندا، چه بسیارند دشمنانم!

بسیاری بر ضد من برمی‌خیزند.

2 بسیاری دربارۀ جان من می‌گویند:

«برای او در خدا نجاتی نیست.» سِلاه

3 اما تو ای خداوند، سپر هستی به دورَم،

جلال من و سر فرازندۀ من.

4 خداوند را به فریاد بلند می‌خواندم

و او از کوه مقدسش اجابتم فرمود. سِلاه

5 من آرمیده، به خواب رفتم،

و باز بیدار شدم، زیرا خداوند نگاهم می‌دارد.

6 از هزاران هزار نخواهم ترسید

که از هر سو بر من صف آراسته‌اند.

7 خداوندا، برخیز!

ای خدای من، نجاتم ده!

زیرا تو بر رخسار همۀ دشمنانم می‌زنی

و دندانهای شریران را خُرد می‌کنی.

8 نجات از آن خداوند است؛

برکت تو بر قومت باد! سِلاه

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/3-ce871715d62a873f28c7efb9584b6176.mp3?version_id=118—