Categories
یهودا

یهودا ‮معرفی نامۀ یهودا‬

معرفی نامۀ یهودا

نامۀ یهودا هشداری است دربارۀ معلّمان دروغینی که مدعی ایمان به مسیح بودند. محتوای این نامۀ کوتاه، شبیه نامۀ دوّم پطرس است. یهودا مخاطبانش را تشویق می‌کند که برای حفظ ایمان و اعتقادی که یک بار برای همیشه به مؤمنان سپرده شده است، مجاهده کنند.

تقسیم‌بندی کلّی

۱- مقدمه (۱-۲)

۲- شخصیت و تعلیم معلّمان دروغین و محکومیت آنان (۳-۱۶)

۳- دعوت به حفظ ایمان (۱۷-۲۳)

۴- دعای برکت و خاتمه (۲۴-۲۵)

Categories
یهودا

یهودا 1

1 از یهودا، خادمعیسی مسیح و برادر یعقوب،

به فراخواندگانی که در خدای پدر، محبوبند، و برایعیسی مسیح محفوظ نگاه داشته شده‌اند:

2 رحمت و سلامتی و محبت، به‌فزونی بر شما باد.

گناه و سرانجام شوم مردمان خدا‌نشناس

3 ای عزیزان، گرچه اشتیاق بسیار داشتم تا دربارۀ نجاتی که در آن سهیم هستیم به شما بنویسم، امّا لازم دیدم با نوشتن این چند خط، شما را به ادامۀ مجاهده در راه ایمانی برانگیزم که یک بار برای همیشه به مقدسین سپرده شده است.

4 زیرا برخی کسان که محکومیتشان از دیرباز رقم خورده، مخفیانه در میان شما رخنه کرده‌اند. اینان خدانشناسانی هستند که فیض خدای ما را به جواز ارتکاب فجور بدل می‌کنند و عیسی مسیح، یگانه سرور و خداوند ما را انکار می‌نمایند.

5 با آنکه شما یک بار از این همه آگاهی یافته‌اید، می‌خواهم یادآور شوم که خداوندقوم خود را از سرزمین مصر رهانید، امّا زمانی دیگر آنان را که ایمان نداشتند، هلاک کرد.

6 او فرشتگانی را نیز که مقام والای خود را حفظ نکردند، بلکه منزلگاه مناسب خویش را ترک گفتند، به زنجیرهای ابدی کشیده و برای محاکمه در آن روز عظیم، در تاریکی مطلق نگاه داشته است.

7 به همین گونه، سُدوم و عَمورَه و شهرهای اطراف، که همانند آنان بی‌عفتی کردند و در پی شهوات غیرطبیعی رفتند،با تحمّل مجازاتِ آتش ابدی، چون درس عبرت مقرر گشتند.

8 با این همه، به گونه‌ای مشابه، این کسان نیز بر پایۀ خوابهایی که می‌بینند بدنهای خویش را نجس می‌سازند و اقتدار خداوندرا رد می‌کنند و به بزرگان آسمانی اهانت می‌ورزند.

9 حال آنکه حتی میکائیل، فرشتۀ اعظم، آنگاه که با ابلیس دربارۀ جسد موسی مجادله می‌کرد، جرأت نکرد خودْ او را به سبب اهانت محکوم کند،بلکه فقط گفت: «خداوند، تو را توبیخ فرماید!»

10 امّا اینان به آنچه از آن شناختی ندارند اهانت می‌ورزند، حال آنکه آنچه همچون حیوانات بی‌شعور از روی غریزه می‌فهمند، همان باعث هلاکتشان خواهد شد.

11 وای بر آنان، زیرا که به راه قائن رفته‌اند و در پی سود، به گمراهی بَلعام گرفتار آمده و در طغیان قورَح هلاک گشته‌اند.

12 اینان صخره‌های دریایی خطرناکدر ضیافتهای محبت‌آمیز شمایند که بدون کمترین پروا در جشن شما به عیش و نوش می‌پردازند؛ شبانانی هستند که تنها خود را می‌پرورند؛ ابرهای بی‌بارانِ رانده از باد، و درختان پاییزی بی‌میوه‌اند که دو بار مرده و از ریشه به در آمده‌اند.

13 آری، اینان همچون امواج خروشان دریایند که اعمال ننگینشان را چون کف برمی‌آورند، و ستارگانی سرگردانند که تاریکی مطلقِ ابدی برایشان مقرر است.

14 خَنوخ، که هفتم پس از آدم بود، دربارۀ همینها پیشگویی کرده، می‌گوید: «هان، خداوند با هزاران هزار فرشتۀ مقدّسخود می‌آید

15 تا بر همگان داوری کند و همۀ بی‌دینان را به سبب تمامی کارهای خلاف دینداری که در بی‌دینی کرده‌اند، و به سزای جملۀ سخنان زشتی که گناهکاران بی‌دین بر ضد او گفته‌اند، محکوم سازد.»

16 اینان گله‌مند و عیب‌جو و غرقه در ارضای شهوات خویشند؛ سخنان تکبرآمیز بر زبان می‌رانند و به نفع خویش مردمان را تملّق می‌گویند.

دعوت به استقامت در ایمان

17 امّا شما ای عزیزان، پیشگویی رسولان خداوند ما عیسی مسیح را به یاد داشته باشید

18 که به شما گفتند: «در زمانهای آخر، استهزاکنندگانی خواهند آمد که بنا بر شهوات خود که خلاف دینداری است، رفتار خواهند کرد.»

19 همینهایند که در میان شما جدایی می‌افکنند و نفسانی و عاری از روحند.

20 امّا شما ای عزیزان، خویشتن را برایمان بس مقدّس خود بنا کنید و در روح‌القدس دعا نمایید

21 و خود را در محبتِ خدا نگاه دارید، در همان حال که منتظر رحمت خداوند ما عیسی مسیح هستید تا شما را به حیات جاویدان رهنمون گردد.

22 نسبت به برخی که متزلزلند، رحیم باشید؛

23 برخی را از آتش بیرون کشیده، نجات دهید؛ و بر برخی دیگر با ترس، رحمت نشان دهید. در عین حال، حتی از جامه‌های آلوده به شهوات نفسانیمتنفر باشید.

حمد و ستایش خدا

24 بر او که قادر است شما را از لغزش محفوظ نگاه دارد و در حضور پرجلال خویش بی‌عیب و آکنده از شادی عظیم حاضر سازد،

25 بر آن خدای یکتا و نجات‌دهندۀ ما، به واسطۀ عیسی مسیح، خداوند ما، از ازل، حال، و تا ابد، جلال و شکوه و توانایی و قدرت باد! آمین.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/JUD/1-139ebc7c5c160cb279f3c2046f5141b6.mp3?version_id=118—

Categories
مکاشفه

مکاشفه ‮معرفیِ کتاب مکاشفۀ یوحنا‬

معرفیِ کتاب مکاشفۀ یوحنا

کتاب مکاشفۀ یوحنا زمانی به نگارش در‌آمد که مسیحیان به خاطر اعتقادشان به خداوندیِ عیسی مسیح آزار می‌دیدند. هدف اصلی نویسنده، تشویق مؤمنان و امید دادن به آنهاست. او از آنان می‌خواهد که در زحمات و سختیها وفادار بمانند.

بیشتر بخشهای کتاب را مکاشفات و رؤیاهایی تشکیل می‌دهد که در قالب زبانی نمادین بیان شده است. این زبان برای مسیحیان آن عصر قابل درک بود، امّا برای مسیحیان سایر اعصار آکنده از رمز و راز است. موضوعات کتاب همانند ملودیِ یک اثر موسیقی، به صورتهای مختلف و در قالب رؤیاهای گوناگون تکرار می‌شود. اگرچه در تفسیر جزئیات مطالب کتاب، با طیف متنوعی از آرا و عقاید روبه‌روییم، امّا پیام و موضوع مرکزی کتاب روشن است: سرانجام، خدا به واسطۀ مسیحِ خداوند، بر همۀ دشمنان، از جمله شیطان، پیروز خواهد شد و وفادارانِ خویش را پاداش خواهد داد و برکات آسمان جدید و زمین جدید را به هنگام پیروزی کامل به آنان خواهد بخشید.

تقسیم‌بندی کلّی

۱- مقدمه (۱:۱-۸)

۲- رؤیای آغازین و نامه به هفت کلیسا (۱:۹ تا ۳:۲۲)

۳- کتابی با هفت مُهر (۴:۱ تا ۸:۱)

۴- هفت شیپور (۸:۲ تا ۱۱:۱۹)

۵- اژدها و دو وحش (بابهای ۱۲ و ۱۳)

۶- رؤیاهای گوناگون (بابهای ۱۴ و ۱۵)

۷- هفت جام غضب خدا (باب ۱۶)

۸- نابودی بابِل و شکست وحش و نبی دروغین و ابلیس (۱۷:۱ تا ۲۰:۱۰)

۹- داوری نهایی (۲۰:۱۱-۱۵)

۱۰- آسمان جدید، زمین جدید و اورشلیم جدید (۲۱:۱ تا ۲۲:۵)

۱۱- بخش پایانی (۲۲:۶-۲۱)

Categories
مکاشفه

مکاشفه 1

سرآغاز

1 مکاشفۀ عیسی مسیح، که خدا به او عطا فرمود تا آنچه را می‌باید زود واقع شود، به خادمانخود بازنماید، و آن را با فرستادن فرشتۀ خود بر خادمشیوحنا آشکار ساخت.

2 و یوحنا بر هرآنچه دید، یعنی بر کلام خدا و شهادت عیسی مسیح، گواهی می‌دهد.

3 خوشا به حال کسی که این کلامِ نبوّت را قرائت می‌کند و خوشا به حال آنان که آن را می‌شنوند و آنچه را در آن نوشته شده، نگاه می‌دارند؛ زیرا وقت نزدیک است.

درود و نیایش

4 از یوحنا،

به هفت کلیسا که در ایالت آسیا هستند:

فیض و سلامتی از جانب او که هست و بود و می‌آید بر شما باد، و از جانب هفت روحِپیشگاه تخت او،

5 و از جانب عیسی مسیح، آن شاهد امین و نخست‌زاده از میان مردگان و فرمانروای پادشاهان جهان.

بر او که ما را محبت می‌کند و با خون خود ما را از گناهانمان رهانید،

6 و از ما پادشاهی‌ای ساخت و کاهنانی برای خدا و پدر خود، بر او جلال و قدرت باد، تا ابد. آمین.

7 هان با ابرها می‌آید،

هر چشمی او را خواهد دید،

حتی چشم آنان که نیزه به او زدند؛

و همۀ طوایفِ زمین به سوگش خواهند نشست.

آری چنین خواهد بود. آمین.

8 خداوندْ خدا می‌گوید: «مَنَم ’الف‘ و مَنَم ’ی‘؛ مَنَم آن که هست و بود و می‌آید، آن قادر مطلق.»

ظاهر شدن عیسی به یوحنا

9 من یوحنا، برادر شما، که در رنجها و در پادشاهی و در استقامتی که در عیسی از آن ماست، با شما شریکم، به‌خاطر کلام خدا و شهادت عیسی،در جزیرۀ پاتموس بودم.

10 در روزِ خداوند، در روح شدم و صدایی بلند چون بانگ شیپور از پشت سر شنیدم

11 که می‌گفت: «آنچه را که می‌بینی بر طوماری بنویس و به هفت کلیسای اَفِسُس، اِسمیرنا، پِرگاموم، تیاتیرا، ساردِس، فیلادِلفیه و لائودیکیه بفرست.»

12 پس رو به عقب برگردانیدم تا ببینم آن چه صدایی است که با من سخن می‌گوید؛ و چون برگشتم، هفت چراغدان طلا دیدم،

13 و در میان آن چراغدانها یکی را دیدم که به ’پسر انسان‘ می‌مانست.او ردایی بلند بر تن داشت و شالی زرّین بر گرد سینه.

14 سر و مویش چون پشم سفید بود، به سفیدی برف، و چشمانش چون آتشِ مشتعل بود.

15 پا‌هایش چون برنجِ تافته بود در کوره گداخته، و صدایش به غرّش سیلابهای خروشان می‌مانست.

16 و در دست راستش هفت ستاره داشت و از دهانش شمشیری بُرّان و دو دم بیرون می‌آمد، و چهره‌اش چونان خورشید بود در درخشش کاملش.

17 چون او را دیدم همچون مرده پیش پا‌هایش افتادم. امّا او دست راستش را بر من نهاد و گفت: «بیم مدار، من اوّلم و من آخر؛

18 و من آن که زنده اوست. مرده بودم، امّا اینک ببین که زندۀ جاویدم و کلیدهای مرگ و جهانِ مردگان در دست من است.

19 «پس آنچه دیده‌ای، و آنچه اکنون هست و آنچه از این پس خواهد شد، همه را بنویس.

20 راز آن هفت ستاره که در دست راست من دیدی و راز آن هفت چراغدان طلا این است: آن هفت ستاره، فرشتگان هفت کلیسایند، و آن هفت چراغدان، همان هفت کلیسا.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/REV/1-6b32efdb7887372bfb435121a9b171f5.mp3?version_id=118—

Categories
مکاشفه

مکاشفه 2

پیام مسیح به کلیسای اَفِسُس

1 «به فرشتۀ کلیسای اَفِسُس بنویس:

«آن که هفت ستاره را در دست راست دارد و در میان هفت چراغدان طلا گام می‌زند، چنین می‌گوید:

2 اعمال تو را می‌دانم و از سختکوشی و پایداری تو آگاهم. می‌دانم که شریران را تحمّل نمی‌توانی کرد و کسانی را که خود را رسول می‌خوانند و نیستند، آزموده‌ای و آنان را دروغگو یافته‌ای.

3 می‌دانم که استقامت نشان داده‌ای و به پاس نام من سختیها تحمّل کرده‌ای و خسته نشده‌ای.

4 «امّا این ایراد را بر تو دارم که محبتِ نخستینِ خود را فرو گذاشته‌ای.

5 به یاد آر که از کجا سقوط کرده‌ای. پس توبه کن و اعمالی را به جا آور که در آغاز به جا می‌آوردی. چه اگر توبه نکنی، خود خواهم آمد و چراغدانت را از آنجا که هست برمی‌گیرم.

6 ولی این حُسن را داری که از کارهای نیکولاییان بیزاری، آن‌گونه که من نیز بیزارم.

7 «آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه می‌گوید. هر که غالب آید، به او نعمت خوردن از درخت حیات را خواهم بخشید که در فردوس خداست.

پیام مسیح به کلیسای اِسمیرنا

8 «به فرشتۀ کلیسای اِسمیرنا بنویس:

«آن اوّل و آن آخر که مُرد و زنده شد، چنین می‌گوید:

9 از سختیها و فقر تو آگاهم، با این همه ثروتمندی! از تهمتهای ناروای آنان که خود را یهود می‌خوانند و نیستند، بلکه کنیسۀ شیطانند، باخبرم.

10 از رنجی که خواهی کشید، مترس. باخبر باش که ابلیس برخی از شما را به زندان خواهد افکند تا آزموده شوید و ده روز آزار خواهید دید. لیکن تا به مرگ وفادار بمان که من تاج حیات را به تو خواهم بخشید.

11 «آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه می‌گوید. هر که غالب آید، از مرگ دوّم گزند نخواهد دید.

پیام مسیح به کلیسای پِرگاموم

12 «به فرشتۀ کلیسای پِرگاموم بنویس:

«او که شمشیر بُرّانِ دو دم دارد، چنین می‌گوید:

13 می‌دانم کجا مسکن داری، آنجا که پایتخت شیطان است. با این همه به نام من وفادار مانده‌ای و حتی در ایام آنتیپاس، آن گواهِ امینِ من که او را در شهر شما که زیستگاه شیطان است کشتند، ایمانی را که به من داشتی انکار نکردی.

14 «با وجود این، یکی دو ایراد بر تو دارم. در آنجا کسانی را داری که از تعلیم بَلعام پیروی می‌کنند؛ همان که بالاق را آموخت که بنی‌اسرائیل را برانگیزاند تا از خوراک تقدیمی به بتها بخورند و دست به بی‌عفتی بیالایند.

15 از این گذشته، کسانی را هم داری که از تعلیم نیکولاییان پیروی می‌کنند.

16 پس توبه کن، وگرنه به‌زودی نزد تو خواهم آمد و با شمشیر دهانم با آنها خواهم جنگید.

17 «آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه می‌گوید. هر که غالب آید، به او از آن ’مَنّای‘ مخفی خواهم داد. هم به او سنگی سفید خواهم بخشید که بر آن نام تازه‌ای حک شده است، نامی که جز بر آن که دریافتش می‌کند، شناخته نیست.

پیام مسیح به کلیسای تیاتیرا

18 «به فرشتۀ کلیسای تیاتیرا بنویس:

«پسر خدا که چشمانی چون آتشِ مشتعل دارد و پاهایی چون برنجِ تافته، چنین می‌گوید:

19 من از اعمال تو، از محبت و وفاداریو خدمت و پایداری تو آگاهم، و آگاهم که اعمال تو اکنون بیش از گذشته است.

20 امّا این ایراد را بر تو دارم که بر آن زن ایزابل نام که خود را نبیه می‌خواند، آسان می‌گیری. هم او که با تعلیم خود بندگان مرا می‌فریبد تا دست به بی‌عفتی بیالایند و از خوراک تقدیمی به بتها بخورند.

21 به او مهلت داده‌ام تا از هرزگی توبه کند، امّا به توبه تمایل ندارد.

22 پس او را به بستر رنجوری خواهم افکند و آنان را که با او زنا می‌کنند به رنجی عظیم گرفتار خواهم کرد، مگر اینکه از رفتن به راههای او توبه کنند.

23 و فرزندان او را به هلاکت خواهم رساند. آنگاه همۀ کلیساها خواهند دانست که من کاوشگر دلها و افکارم و به هر یک از شما بر حسب اعمالش پاداش خواهم داد.

24 امّا به بقیۀ شما در تیاتیرا، به شما که پیرو این تعلیم نیستید و به اصطلاح ’اسرار نهانی شیطان‘ را نیاموخته‌اید، این را می‌گویم که بر شما باری بیش از آنکه بر دوش دارید، نمی‌گذارم.

25 تنها به پاسداری از آنچه دارید بکوشید تا من بیایم.

26 «هر که غالب آید و اعمال مرا تا به آخر نگاه دارد، او را بر ملتها اقتدار خواهم بخشید،

27 «”با عصای آهنین بر آنان حکم خواهد راند؛

و آنان را چون کوزۀ سفالین خُرد خواهد کرد،“

همان‌گونه که من این اقتدار را از پدرم یافته‌ام.

28 آری، به او ستارۀ صبحرا خواهم بخشید.

29 آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه می‌گوید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/REV/2-9255e31bfd0122ad3b6cafdb8a898205.mp3?version_id=118—

Categories
مکاشفه

مکاشفه 3

پیام مسیح به کلیسای ساردِس

1 «و به فرشتۀ کلیسای ساردِس بنویس:

«آن که هفت روحِ خدا و هفت ستاره را دارد، چنین می‌گوید: از اعمال تو آگاهم. آوازۀ زنده بودنت بلند است، امّا مرده‌ای.

2 بیدار شو و آنچه را بازمانده و در آستانۀ مرگ است، استوار گردان! چرا که اعمال تو را نزد خدایم کامل نیافتم.

3 پس آنچه را یافته و شنیده‌ای، به یاد آر؛ آن را نگاه دار و توبه کن. اگر بیدار نشوی، دزدانه به سراغت خواهم آمد و تو آن ساعت را که به سراغت می‌آیم، نخواهی دانست.

4 «امّا تَنی چند هنوز در ساردِس داری که دامنْ آلوده نکرده‌اند. اینان جامۀ سفید در بر، با من گام خواهند زد، زیرا که شایسته‌اند.

5 هر که غالب آید، اینچنین به جامۀ سفید آراسته خواهد شد و نامش را هرگز از دفتر حیات نخواهم زدود، بلکه آن را در حضور پدرم و فرشتگانش بر زبان خواهم آورد.

6 آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه می‌گوید.

پیام مسیح به کلیسای فیلادِلفیه

7 «به فرشتۀ کلیسای فیلادِلفیه بنویس:

«آن که قدّوس است و حق، آن که کلید داوود را دارد، آن که می‌گشاید و کس نخواهد بست، و می‌بندد و کس نخواهد گشود، چنین می‌گوید:

8 اعمال تو را می‌دانم. اینک دری گشوده پیش روی تو نهاده‌ام که هیچ‌کس آن را نمی‌تواند بست. می‌دانم که توانت ناچیز است، امّا کلام مرا نگاه داشته‌ای و نام مرا انکار نکرده‌ای.

9 اینک آنان را که از کنیسۀ شیطانند و خود را یهود می‌خوانند و نیستند، وا می‌دارم تا بیایند و به پای تو افتند و اِذعان کنند که من تو را دوست داشته‌ام.

10 حال که فرمان مرا به پایداری نگاه داشته‌ای، من نیز تو را از ساعت آزمایشی که بر کل جهان خواهد آمد تا ساکنان زمین را بیازماید، در امان خواهم داشت.

11 «به‌زودی می‌آیم. آنچه داری، محکم نگه دار تا کسی تاجت را نرباید.

12 هر که غالب آید، او را ستونی در معبدِ خدایم خواهم ساخت، و دیگر آنجا را هرگز ترک نخواهد کرد. بر او نام خدایم را و نام شهر خدایم، اورشلیم جدید را که از جانب خدا از آسمان نازل می‌شود، و نام جدید خود را خواهم نوشت.

13 آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه می‌گوید.

پیام به کلیسای لائودیکیه

14 «به فرشتۀ کلیسای لائودیکیه بنویس:

«آن آمین، آن شاهد امین و راست، آن که مبدأ آفرینش خداست، چنین می‌گوید:

15 اعمال تو را می‌دانم؛ می‌دانم که نه سردی و نه گرم. و کاش یا این بودی یا آن.

16 امّا چون ولرمی، نه گرم و نه سرد، چیزی نمانده که تو را چون تف از دهان بیرون بیندازم.

17 می‌گویی: ”دولتمندم؛ مال اندوخته‌ام و به چیزی محتاج نیستم.“ و غافلی که تیره‌بخت و اسف‌انگیز و مستمند و کور و عریانی.

18 تو را پند می‌دهم که زرِ نابِ گذشته از آتش از من بخری تا دولتمند شوی؛ و جامه‌های سفید، تا به تن کنی و عریانی شرم‌آورت دیده نشود؛ و مرهم، تا بر چشمان خود بگذاری و بینا شوی.

19 «من کسانی را توبیخ و تأدیب می‌کنم که دوستشان می‌دارم. پس به غیرت بیا و توبه کن.

20 هان بر در ایستاده می‌کوبم. کسی اگر صدای مرا بشنود و در به رویم بگشاید، به درون خواهم آمد و با او همسفره خواهم شد و او با من.

21 «هر که غالب آید، او را حق نشستن با من بر تخت خودم خواهم بخشید، همان‌گونه که من غالب آمدم و با پدرم بر تخت او نشستم.

22 آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه می‌گوید.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/REV/3-339b27ca3e14dbc02884d38abcb58d29.mp3?version_id=118—

Categories
مکاشفه

مکاشفه 4

تخت و تخت‌نشین

1 پس از آن نظر کردم و اینک پیش رویم دری گشوده در آسمان بود، و همان صدایِ چون بانگ شیپور که نخست بار با من سخن گفته بود، دیگر بار گفت: «بالا بیا، و من آنچه را بعد از این می‌باید واقع شود، بر تو خواهم نمود.»

2 در دم در روح شدم و هان تختی پیش رویم در آسمان قرار داشت و بر آن تخت کسی نشسته بود.

3 آن تخت‌نشین، ظاهری چون سنگِ یشم و عقیق داشت و دور تا دور تخت را رنگین‌کمانی زمرّدگون فرا گرفته بود.

4 گرداگرد تخت، بیست و چهار تخت دیگر بود و بر آنها بیست و چهار پیر نشسته بودند. آنان جامۀ سفید بر تن داشتند و تاج طلا بر سر.

5 و از تخت، برق آذرخش برمی‌خاست و غریو غرّش رعد. پیشاپیش تخت، هفت مشعلِ مشتعل بود. اینها هفت روحِخدایند.

6 و پیش تخت، چیزی بود که به دریایی از شیشه می‌مانست، چون بلور.

در آن میان، در اطراف تخت، چهار موجود زنده بود، پوشیده از چشم، از پیش و از پس.

7 موجود زندۀ اوّل، به شیر می‌مانست و موجود زندۀ دوّم به گوساله. سوّمی، صورت انسان داشت و چهارمی، چونان عقابی بود در پرواز.

8 آنها هر‌کدام شش بال داشتند و دور تا دور، حتی زیر بالها، پوشیده از چشم بودند، و شبانه‌روز بی‌وقفه می‌گفتند:

«قدّوس، قدّوس، قدّوس است

خداوندْ خدای قادر مطلق،

او که بود و هست و می‌آید.»

9 هر بار که آن موجودهای زنده، جلال و عزّت و سپاس نثار آن تخت‌نشین می‌کنند که جاودانه زنده است،

10 آن بیست و چهار پیر پیش روی تخت‌نشین بر خاک می‌افتند و او را که جاودانه زنده است می‌پرستند و پیش تخت او تاج از سر فرو می‌گذارند و می‌گویند:

11 «ای خداوندْ خدای ما،

تو سزاوار جلال و عزّت و قدرتی،

زیرا که آفریدگار همه چیز تویی

و همه چیز به خواست تو وجود یافت و به خواست تو آفریده شد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/REV/4-b1984cf853e246e5a39b81188b455c22.mp3?version_id=118—

Categories
مکاشفه

مکاشفه 5

طومار و بره

1 آنگاه در دست راست آن تخت‌نشین طوماری دیدم با نوشته‌هایی بر پشت و روی آن، و طومار به هفت مُهر مَمْهور بود.

2 و فرشته‌ای نیرومند دیدم که به بانگ بلند ندا می‌داد: «کیست که سزاوار برداشتن مُهرها و برگشودن طومار باشد؟»

3 و هیچ‌کس، نه در آسمان، نه بر زمین، و نه در زیر زمین، توانِ آن نداشت که طومار را برگشاید یا حتی در آن نظر کند.

4 من زار زار می‌گریستم زیرا هیچ‌کس یافت نشد که سزاوار گشودن طومار یا نظر کردن در آن باشد.

5 آنگاه یکی از پیران به من گفت: «گریان مباش. اینک آن شیرِ قبیلۀ یهودا، آن ریشۀ داوود، غالب آمده است، تا طومار و هفت مُهر آن را بگشاید.»

6 آنگاه بره‌ای دیدم که گویی ذبح شده باشد، ایستاده در مرکز تخت و محصور میان آن چهار موجود زنده و پیران. هفت شاخ داشت و هفت چشم که هفت روحِخدایند که به تمام زمین فرستاده شده‌اند.

7 او پیش آمد و طومار را از دست راست آن تخت‌نشین گرفت.

8 پس از آنکه طومار را گرفت، آن چهار موجود زنده و آن بیست و چهار پیر پیش پای بره بر خاک افتادند. آنها هر یک چنگی در دست داشتند و جامی زرّینْ آکنده از بخوری که همان دعاهای مقدسین است.

9 و سرودی تازه بدین‌سان می‌سرودند که:

«تو سزاوار گرفتن طوماری و سزاوار گشودن مُهرهای آن،

چرا که ذبح شدی، و با خون خود مردم را

از هر طایفه و زبان و قوم و ملت،

برای خدا خریدی؛

10 و از آنان حکومتی ساختی و کاهنانی که خدمتگزار خدای ما باشند

و اینان بر زمین سلطنت خواهند کرد.»

11 آنگاه نظر کردم و صدای خیل فرشتگان را شنیدم که گرداگرد آن تخت فراهم آمده بودند و گرداگرد آن موجودهای زنده و آن پیران. شمار آنها از هزاران هزار و کُرورها کُرور بیشتر بود.

12 و با صدای بلند چنین می‌گفتند:

«آن برۀ ذبح شده

سزاوار قدرت و دولت و حکمت و توانایی است،

و سزاوار حرمت و جلال و ستایش.»

13 سپس شنیدم هر مخلوقی که در آسمان و بر زمین و زیر زمین و در دریاست، با هرآنچه در آنهاست، چنین می‌سرودند که:

«ستایش و حرمت، و جلال و قدرت،

تا ابد از آنِ تخت‌نشین و بره باد.»

14 و آن چهار موجود زنده گفتند: «آمین»، و آن پیران بر زمین افتادند و نیایش کردند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/REV/5-58ec1ec6568c2844637ffa76cb89be27.mp3?version_id=118—

Categories
مکاشفه

مکاشفه 6

گشودن شش مُهر اوّل

1 هنگامی که بره نخستین مُهر از آن هفت مُهر را گشود، من ناظر بودم و شنیدم یکی از آن چهار موجود زنده با صدایی چون رعد گفت: «پیش آی!»

2 همین که نظر کردم اسبی سفید پیش رویم پدیدار شد. آن که بر آن اسب سوار بود، کمانی در دست داشت؛ به او تاجی داده شد و او پیروزمندانه به پیش تاخت تا ظفر بیابد.

3 و هنگامی که دوّمین مُهر را گشود، شنیدم که دوّمین موجود زنده گفت: «پیش آی!»

4 و اسبی دیگر بیرون آمد که به سرخی آتش بود، و به آن که بر آن اسب سوار بود قدرت داده شد تا صلح از روی زمین برگیرد و آدمیان را به کشتار یکدیگر برگمارد. و به او شمشیری بزرگ داده شد.

5 و هنگامی که سوّمین مُهر را گشود، شنیدم که سوّمین موجود زنده گفت: «پیش آی!» همین که نظر کردم، اسبی سیاه پیش رویم پدیدار شد و آن که بر آن اسب سوار بود ترازویی در دست داشت.

6 و از میان آن چهار موجود زنده، چیزی شبیه صدایی شنیدم که می‌گفت: «یک پیمانهگندم، یک دینار،و سه پیمانه جو، یک دینار؛ و روغن و شراب را ضایع مکن!»

7 و هنگامی که چهارمین مُهر را گشود، شنیدم که چهارمین موجود زنده گفت: «پیش آی!»

8 همین که نظر کردم، اسبی پریده‌رنگ پیش رویم پدیدار شد و آن که بر آن اسب سوار بود مرگ نام داشت و جهانِ مردگان از پی او می‌آمد. و به آنها بر یک‌ربع زمین قدرت داده شد تا بکشند با شمشیر و قحطی و بیماری مهلک و وحوش روی زمین.

9 و هنگامی که مُهر پنجم را گشود، زیر مذبح، نفوس کسانی را دیدم که در راه کلام خدا و شهادتی که داشتند، کشته شده بودند.

10 اینان بانگ بلند برداشتند که: «ای سرور مقتدر، ای قدّوس، ای برحق، تا به کی از داوری زمینیان و گرفتن انتقام خون ما از آنان بازمی‌ایستی؟»

11 آنگاه به هر یک از آن نفوس، ردایی سفید داده شد و به آنان گفته شد که پاسی دیگر بیارامند تا شمار همردیفان و برادرانشان که می‌باید چون آنان کشته شوند، کامل گردد.

12 و هنگامی که ششمین مُهر را گشود، من ناظر بودم که ناگاه زمین‌لرزه‌ای عظیم روی داد و خورشید سیاه شد، چون پلاسینْ‌جامه‌ای پشمین؛ و ماه، یکپارچه به رنگِ خون گشت.

13 و ستارگان آسمان بر زمین فرو ریختند، آن‌گونه که انجیرهای دیررَس به تکان تندبادی از درخت فرو می‌ریزند.

14 و آسمان جمع شد، چون طوماری که در خود پیچیده شود، و هر کوه و جزیره‌ای از جای خود برگرفته شد.

15 آنگاه پادشاهان زمین و بزرگان، و سپهسالاران و دولتمندان و قدرتمندان، و هر غلام و هر آزادمردی در غارها و در میان صخره‌های کوهها پنهان شدند.

16 آنان خطاب به کوهها و صخره‌ها می‌گفتند: «بر ما فرود آیید و ما را از روی آن تخت‌نشین و از خشم بره فرو پوشانید.

17 زیرا که روز بزرگ خشم آنان فرا رسیده و که را توان ایستادگی است؟»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/REV/6-1997daf620b992328a3a9fdad998e7bd.mp3?version_id=118—

Categories
مکاشفه

مکاشفه 7

مُهر شدن بندگان خدا

1 پس از آن، دیدم چهار فرشته در چهارگوشۀ زمین ایستاده‌اند و چهار بادِ زمین را بازمی‌دارند تا بر خشکی و دریا و هیچ درختی نوزند.

2 آنگاه فرشته‌ای دیگر دیدم که از محل طلوعِ آفتاب سر می‌زد و مُهر خدای زنده با او بود. و به بانگ بلند به آن چهار فرشته که قدرت آسیب رساندن به خشکی و دریا به آنها داده شده بود، ندا داد که:

3 «پیش از آنکه بر پیشانی بندگان خدایمان مُهر زنیم، به خشکی و دریا و درختان آسیب نرسانید.»

4 آنگاه شنیدم که شمار مُهرشدگان صد و چهل و چهار هزار تن از کل قبایل بنی‌اسرائیل بود.

5 از قبیلۀ یهودا دوازده هزار تن مُهر شدند،

از قبیلۀ رِئوبین، دوازده هزار تن،

از قبیلۀ جاد، دوازده هزار تن،

6 از قبیلۀ اَشیر، دوازده هزار تن،

از قبیلۀ نَفتالی، دوازده هزار تن،

از قبیلۀ مَنَسی، دوازده هزار تن،

7 از قبیلۀ شَمعون، دوازده هزار تن،

از قبیلۀ لاوی، دوازده هزار تن،

از قبیلۀ یِساکار، دوازده هزار تن،

8 از قبیلۀ زِبولون، دوازده هزار تن،

از قبیلۀ یوسف، دوازده هزار تن،

و از قبیلۀ بِنیامین دوازده هزار تن.

گروه بی‌شمار نجات‌یافتگان

9 پس از آن نظر کردم و اینک جماعتی عظیم از هر ملت و طایفه و قوم و زبان پیش روی خود دیدم که هیچ‌کس آنان را نمی‌توانست شماره کند و همه پیش تخت و در پیشگاه بره ایستاده بودند. همگان ردای سفید بر تن داشتند و شاخۀ نخل به دست.

10 آنان به بانگ بلند ندا در دادند که:

«نجات از آن خدای ماست،

که بر تخت نشسته؛

و از آنِ بره است.»

11 و همۀ فرشتگان، گرداگرد تخت و گرداگرد پیران و چهار موجود زنده ایستادند؛ و همه در پیشگاه تخت روی بر زمین نهادند و خدا را پرستش کرده،

12 گفتند:

«آمین!

ستایش و جلال

و حکمت و سپاس و اکرام

و قدرت و توانایی

خدای ما را باد، تا ابد.

آمین!»

13 آنگاه یکی از آن پیران از من پرسید: «اینان که ردای سفید به تن دارند کیانند و از کجا آمده‌اند؟»

14 جواب دادم: «این را تو می‌دانی، سرورم.» و او گفت: «اینان همان کسانند که از عذاب عظیم برگذشته‌اند و رداهای خود را در خون بره شسته‌اند و سفید کرده‌اند.

15 هم از این روست که:

«اینان در پیشگاه تخت خدایند

و شبانه‌روز او را در معبدش خدمت می‌کنند؛

و آن تخت‌نشین، خیمۀ خود را بر آنان می‌گستراند.

16 و دیگر هرگز گرسنه نخواهند شد،

و هرگز تشنه نخواهند گردید،

و دیگر تابش خورشید به رویشان نخواهد بارید،

و نه تابش هیچ گرمای سوزان دیگر.

17 زیرا که بره از مرکز تختْ شبان آنان خواهد بود،

و آنان را به چشمه‌های آب حیات رهنمون خواهد شد.

و خدا هر قطره اشکی را از چشم آنان خواهد سترد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/REV/7-3f44c94a1cd2a677308eba62ec909c0a.mp3?version_id=118—