Categories
لاویان

لاویان 8

انتصاب هارون و پسرانش

1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:

2 «هارون و پسرانش را با جامه‌ها و روغنِ مسح و گوسالۀ نرِ قربانی گناه و دو قوچ و سبد نانِ بی‌خمیرمایه بیاور،

3 و همۀ جماعت را به در خیمۀ ملاقات گرد آور.»

4 پس موسی چنانکه خداوند به او فرمان داده بود به عمل آورد، و جماعت به در خیمۀ ملاقات گرد آمدند.

5 موسی به جماعت گفت: «این است آنچه خداوند به انجامش فرمان داده است.»

6 آنگاه موسی هارون و پسرانش را نزدیک آورد و آنها را به آب غسل داد.

7 پیراهن را بر هارون پوشانید، شال را بر کمر وی بست، و او را به ردا ملبس ساخت. سپس ایفودرا بر او نهاد و کمربندایفود را بر وی بسته، ایفود را بر او ثابت گردانید.

8 آنگاه پیش‌سینه را بر او قرار داد و اوریم و تُمّیمرا در پیش‌سینه گذاشت.

9 سپس دستار را بر سر او نهاد، و لوح زرین، یعنی نیمتاجِ مقدس را روی دستار در جلوی آن قرار داد، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.

10 آنگاه موسی روغن مسح را برگرفت و مسکن و هرآنچه را در آن بود مسح کرده، تقدیس نمود.

11 سپس مقداری از روغن مسح را هفت بار بر مذبح پاشید، و مذبح و تمام اسباب آن و حوض و پایه‌اش را مسح کرد تا آنها را تقدیس نماید.

12 او مقداری از روغن مسح را بر سر هارون ریخت و او را مسح کرد تا تقدیسش نماید.

13 موسی پسران هارون را نزدیک آورد و پیراهن بر آنان پوشانیده، شال بر کمرشان بست و کلاه بر سرشان نهاد، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.

14 سپس گوسالۀ قربانی گناه را نزدیک آورد، و هارون و پسرانش دستان خود را بر سر گوسالۀ قربانی گناه نهادند.

15 آنگاه موسی گوساله را ذبح کرد، و خون را گرفته، با انگشت خود بر شاخهای دور مذبح مالید و مذبح را تطهیر نمود. سپس باقی خون را به پای مذبح ریخت و آن را تقدیس نمود تا بر آن کفّاره به جا آورد.

16 آنگاه تمامی چربی روی اندرونی و زائدۀ روی جگر و هر دو قلوه را با چربی‌شان برگرفت و آنها را بر مذبح سوزانید.

17 اما گوساله را با پوست و گوشت و فضولات آن بیرون از اردوگاه به آتش سوزانید، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.

18 آنگاه قوچ قربانیِ تمام‌سوز را نزدیک آورد، و هارون و پسرانش دستان خود را بر سر قوچ نهادند.

19 سپس موسی آن را ذبح کرد و خون را بر دورتادور مذبح پاشید.

20 قوچ را قطعه‌قطعه کرد و سر، قطعه‌ها و چربی را سوزانید.

21 اندرونی و پاچه‌ها را به آب شست، و قوچ را به تمامی بر مذبح سوزانید. این بود قربانی تمام‌سوز، رایحۀ خوشایند، و هدیۀ اختصاصی برای خداوند، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.

22 سپس قوچ دیگر، یعنی قوچ انتصاب را نزدیک آورد، و هارون و پسرانش دستان خود را بر سر قوچ نهادند.

23 آنگاه قوچ را ذبح کرد و مقداری از خون آن را گرفته، بر نرمۀ گوش راست هارون و شَست دست راست و شَست پای راست او مالید.

24 سپس پسران هارون را نزدیک آورد و مقداری از خون را بر نرمه‌های گوش راست آنان، و بر شَست دست راست و شَست پای راستشان مالید، و باقی خون را بر دورتادور مذبح پاشید.

25 آنگاه چربی، دُنبه، و تمامی چربی روی اندرونی، زائدۀ روی جگر، هر دو قلوه با چربی‌شان و ران راست را برگرفت،

26 و از سبدِ نانِ بی‌خمیرمایه نیز که در حضور خداوند بود یک قرص نان، یک قرص نان روغنی و یک گِردۀ نازک برداشته، آنها را بر تکه‌های چربی و بر ران راست قرار داد.

27 موسی این همه را بر دست هارون و بر دست پسرانش نهاد، و آنها را به عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان داد.

28 سپس آنها را از دستهای ایشان برگرفت، و با قربانی تمام‌سوز بر مذبح سوزانید. این بود قربانی انتصاب، رایحۀ خوشایند و هدیۀ اختصاصی برای خداوند.

29 موسی همچنین سینه را برگرفت و آن را به عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان داد. این بود سهم موسی از قوچ انتصاب، چنانکه خداوند به او فرمان داده بود.

30 سپس موسی مقداری از روغن مسح و خونی را که بر مذبح بود برگرفت و آن را بر هارون و جامۀ او و بر پسران هارون و جامه‌هایشان پاشید. بدین‌گونه، او هارون و جامۀ او و پسران هارون و جامه‌های‌شان را تقدیس کرد.

31 آنگاه موسی به هارون و پسرانش گفت: «گوشت را نزد درِ خیمۀ ملاقات بپزید و آن را در آنجا با نانی که در سبدِ قربانیِ انتصاب است بخورید، چنانکه فرمان یافته،گفتم: ”هارون و پسرانش از آن بخورند.“

32 باقی گوشت و نان را به آتش بسوزانید.

33 هفت روز از درِ خیمۀ ملاقات بیرون نروید، تا روزهای انتصاب شما تکمیل شود، زیرا انتصاب شما هفت روز به طول خواهد انجامید.

34 آنچه امروز انجام شد، به فرمان خداوند به انجام رسید تا برای شما کفّاره به جا آورده شود.

35 باید هفت شبانه روز نزد دَرِ خیمۀ ملاقات بمانید و آنچه را خداوند فرمان داده است انجام دهید تا نمیرید، زیرا من چنین فرمان یافته‌ام.»

36 پس هارون و پسرانش هرآنچه را که خداوند به واسطۀ موسی فرمان داده بود، انجام دادند.

Categories
لاویان

لاویان 9

آغاز خدمت کاهنان

1 و اما در روز هشتم، موسی هارون و پسران او و مشایخ اسرائیل را فرا خواند.

2 او به هارون گفت: «گوساله‌ای نرینه برای قربانی گناه و قوچی برای قربانی تمام‌سوز که هر دو بی‌عیب باشند، بگیر و آنها را به حضور خداوند نزدیک آور.

3 قوم اسرائیل را نیز بگو: ”بزی نرینه برای قربانی گناه، و گوساله و بره‌ای یک ساله و بی‌عیب برای قربانی تمام‌سوز بگیرید،

4 و گاوی و قوچی برای قربانی رفاقت، تا در حضور خداوند قربانی کنید، و نیز هدیۀ آردی آمیخته به روغن، زیرا امروز خداوند بر شما ظاهر خواهد شد.“»

5 پس آنچه را که موسی فرمان داده بود جلوی خیمۀ ملاقات آوردند، و همۀ جماعت نزدیک آمده، در حضور خداوند ایستادند.

6 آنگاه موسی گفت: «این است آنچه خداوند به انجامش فرمان داده است، تا جلال خداوند بر شما ظاهر شود.»

7 سپس موسی به هارون گفت: «نزدیک مذبح بیا و قربانی گناه و قربانی تمام‌سوز خود را تقدیم کرده، برای خود و قوم کفّاره به جا آور؛ همچنین قربانی قوم را تقدیم کن و برای آنها کفّاره به جا آور، چنانکه خداوند فرمان داده است.»

8 پس هارون به مذبح نزدیک آمد و گوسالۀ قربانی گناه را که برای خودش بود، ذبح کرد.

9 سپس پسرانش خون را نزد وی آوردند، و او انگشت خود را در خون فرو برده، آن را بر شاخهای مذبح مالید و باقی خون را به پای مذبح ریخت.

10 او از قربانی گناه، چربی و قلوه‌ها و زائدۀ روی جگر را بر مذبح سوزانید، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود؛

11 اما گوشت و پوست را بیرون از اردوگاه به آتش سوزانید.

12 سپس قربانی تمام‌سوز را ذبح کرد. پسران هارون خون را به دست وی دادند، و او آن را بر دورتادور مذبح پاشید.

13 آنگاه آنان قربانی تمام‌سوز را قطعه‌قطعه، همراه با سرش به او دادند، و او آنها را بر مذبح سوزانید.

14 همچنین اندرونی و پاچه‌ها را شست و آنها را با قربانی تمام‌سوز بر مذبح سوزانید.

15 سپس قربانی قوم را نزدیک آورد. او بز قربانی گناه را که برای قوم بود برگرفت و آن را مانند قربانی نخست ذبح کرده، به عنوان قربانی گناه تقدیم کرد.

16 آنگاه قربانی تمام‌سوز را نزدیک آورد و آن را مطابق قانون آن تقدیم نمود.

17 سپس هدیۀ آردی را نزدیک آورده، مشتی از آن برگرفت و آن را علاوه بر قربانی تمام‌سوزِ صبحگاه، بر مذبح سوزانید.

18 پس از آن، گاو و قوچ قربانی رفاقت را که برای قوم بود، ذبح کرد. پسران هارون خون را به دست وی دادند، و او آن را بر دورتادور مذبح پاشید.

19 اما تکه‌های چربی گاو و قوچ، یعنی دُنبه، چربی‌ای که اندرونی را می‌پوشاند، قلوه‌ها، و زائدۀ روی جگر

20 را بر سینه‌ها قرار دادند. سپس هارون تکه‌های چربی را بر مذبح سوزانید،

21 اما سینه‌ها و رانِ راست را به عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان داد، چنانکه موسی فرمان داده بود.

22 سپس هارون دستهای خود را به سوی قوم برافراشته، ایشان را برکت داد، و پس از تقدیم قربانی گناه، قربانی تمام‌سوز و قربانی رفاقت، به زیر آمد.

23 آنگاه موسی و هارون به خیمۀ ملاقات درآمدند، و به هنگام خارج شدن، قوم را برکت دادند. سپس جلال خداوند بر تمامی قوم ظاهر شد،

24 و آتش از حضور خداوند بیرون آمده، قربانی تمام‌سوز و تکه‌های چربی روی مذبح را فرو بلعید. چون همۀ قوم این را دیدند فریاد برآوردند و به روی درافتادند.

Categories
لاویان

لاویان 10

سرنوشت شوم ناداب و اَبیهو

1 ناداب و اَبیهو، پسران هارون، هر یک بخورسوزهای خود را برگرفته، در آنها آتش نهادند و بر آتش بخور گذاشتند. آنها آتشی غریبکه خداوند بدیشان فرمان نداده بود، به حضور وی تقدیم کردند.

2 پس آتش از حضور خداوند به در آمده، آنان را فرو بلعید و در حضور خداوند مردند.

3 آنگاه موسی به هارون گفت: «این است فرمودۀ خداوند:

«”در میان آنان که نزدیک مَنَند، تقدیس خواهم شد،

و پیش روی همۀ قوم جلال خواهم یافت.“»

پس هارون خاموش ماند.

4 موسی میشائیل و اِلصافان، پسران عُزّیئیل عموی هارون را فرا خواند و به آنان گفت: «نزدیک آیید و برادران خود را از جلوی قُدس به بیرون اردوگاه ببرید.»

5 پس نزدیک آمدند و چنانکه موسی گفته بود، آنان را با پیراهنهایشان بیرون از اردوگاه بردند.

6 سپس موسی به هارون و پسرانش اِلعازار و ایتامار گفت: «موهای سر خود را باز مکُنید و جامۀ خویش را چاک مزنید تا نمیرید و غضب بر تمام جماعت نازل نشود. اما برادرانتان، یعنی همۀ خاندان اسرائیل، می‌توانند به سبب آتشی که خداوند افروخته است زاری کنند.

7 از درِ خیمۀ ملاقات بیرون مروید، مبادا بمیرید، زیرا روغن مسحِ خداوند بر شماست.» پس آنان مطابق سخن موسی عمل کردند.

8 سپس خداوند هارون را خطاب کرده، گفت:

9 «وقتی به خیمۀ ملاقات داخل می‌شوید، شراب و دیگر مُسکِرات منوشید، نه تو و نه پسرانت با تو، تا نمیرید. این است فریضه‌ای ابدی در همۀ نسلهایتان.

10 شما باید میان مقدس و غیرمقدس، و نجس و طاهر تمایز قائل شوید،

11 و همۀ فرایضی را که خداوند به واسطۀ موسی به بنی‌اسرائیل گفته است، به آنان بیاموزید.»

12 موسی به هارون و دو پسر بازمانده‌اش، اِلعازار و ایتامار گفت: «هدیۀ آردی را که از هدایای اختصاصی خداوند باقی مانده است برگیرید و آن را بی‌خمیرمایه در کنار مذبح بخورید، زیرا که بسیار مقدس است.

13 آن را در مکانی مقدس بخورید، چراکه این سهم تو و سهم پسران تو از هدایای اختصاصی خداوند است، زیرا که من چنین فرمان یافته‌ام.

14 اما سینۀ تکان‌دادنی و رانِ افراشتنی را تو و پسران و دخترانت با تو، در محلی طاهر بخورید، زیرا که این سهم تو و سهم پسران تو از قربانیهای رفاقت بنی‌اسرائیل است.

15 رانِ افراشتنی و سینۀ تکان‌دادنی را باید با تکه‌های چربیِ هدایای اختصاصی بیاورند تا به عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان داده شود. این به عنوان فریضۀ ابدی از آنِ تو و پسرانت خواهد بود، چنانکه خداوند فرمان داده است.»

16 و اما موسی دربارۀ بز قربانی گناه پرسید، و در کمال تعجب دریافت که سوزانده شده است! پس بر اِلعازار و ایتامار، پسران بازماندۀ هارون، خشم گرفت و گفت:

17 «چرا قربانی گناه را در قُدس نخوردید؟ زیرا که بسیار مقدس است و به شما داده شد تا تقصیر جماعت را برگیرید و در حضور خداوند برایشان کفّاره به جا آرید.

18 اینک خون آن به اندرون قُدس برده نشده است، حال آنکه می‌بایست آن را در قُدس می‌خوردید، چنانکه فرمان داده بودم.»

19 پس هارون به موسی گفت: «امروز آنان قربانی گناه و قربانی تمام‌سوزِ خود را به حضور خداوند تقدیم کردند، و چنین وقایعی برایم رخ داد! آیا اگر قربانی گناه را امروز می‌خوردم، خداوند منظور می‌داشت؟»

20 موسی چون این را شنید، در نظرش پسند آمد.

Categories
لاویان

لاویان 11

حلال و حرام

1 خداوند موسی و هارون را خطاب کرده، به ایشان گفت:

2 «قوم اسرائیل را بگویید: از میان همۀ حیوانات خشکی، این جانداران را می‌توانید بخورید:

3 هر حیوان شکافته‌سُم را که سُمَش شکاف کامل دارد و نشخوار می‌کند، می‌توانید بخورید.

4 اما از میان حیوانات نشخوارکننده یا شکافته‌سُم، اینها را نباید خورد: شتر، زیرا نشخوار می‌کند ولی شکافته‌سُم نیست، و از این رو بر شما حرام است.

5 خرگوش کوهی، زیرا نشخوار می‌کند اما شکافته‌سُم نیست؛ از این رو بر شما حرام است.

6 و نیز خرگوش، زیرا نشخوار می‌کند اما شکافته‌سُم نیست، و از این رو بر شما حرام است.

7 و خوک اگرچه شکافته‌سُم است ولی نشخوار نمی‌کند، از این رو بر شما حرام است.

8 از گوشت آنها مخورید و به لاشۀ آنها دست مزنید؛ بر شما حرام است.

9 «از هرآنچه در آبها است، اینها را می‌توانید بخورید: هرآنچه را در آبها که باله و فلس دارد، خواه در دریا و خواه در رودخانه، می‌توانید بخورید.

10 اما هر چه در دریا یا رودخانه که باله و فلس نداشته باشد، از جنبندگان کوچک آبزی گرفته تا دیگر جاندارانی که در آبها هستند، بر شما مکروه است.

11 از آنها کراهت داشته باشید؛ از گوشت آنها مخورید و لاشۀ آنها را مکروه بدارید.

12 هرآنچه در آبها که باله و فلس نداشته باشد، بر شما مکروه است.

13 «از میان پرندگان، از اینها کراهت داشته باشید و آنها را مخورید زیرا که مکروهند:عقاب، لاشخور، لاشخور سیاه،

14 زَغَن و شاهین از هر نوع؛

15 کلاغ از هر نوع؛

16 شترمرغ، جغد، مرغ نوروزی، و باز از هر نوع؛

17 بوم، قره‌غاز،جغد بزرگ،

18 جغد سفید، جغد صحرایی؛ کرکس،

19 لک‌لک، مرغ ماهیخوار از هر نوع؛ هُدهُد و خُفاش.

20 «همۀ حشرات بالدار که بر چهار پا می‌روند بر شما مکروهند.

21 اما از میان حشرات بالداری که بر چهار پا می‌روند، آنها را که بر پاهای خود ساقهای متصل برای جَهیدن بر زمین دارند، می‌توانید بخورید.

22 از آنها، این حشرات را می‌توانید بخورید: ملخ از هر نوع، دَبا از هر نوع، حَرجَوان از هر نوع، و حدب از هر نوع.

23 اما همۀ دیگر حشرات بالدار که چهار پا دارند، بر شما مکروهند.

24 «به آنها نجس خواهید شد. هر که به لاشۀ آنها دست بزند تا شامگاه نجس خواهد بود.

25 هر کس هر قسمت از لاشۀ آنها را برگیرد باید جامۀ خود را بشوید، و تا شامگاه نجس باشد.

26 هر حیوانی که شکافته‌سُم است اما سُمَش شکاف کامل ندارد یا نشخوار نمی‌کند، بر شما حرام است؛ هر که به آنها دست بزند، نجس خواهد شد.

27 از میان جاندارانی که بر چهار پا راه می‌روند، همۀ آنها که بر پنجه راه می‌روند بر شما حرامند؛ هر که به لاشۀ آنها دست بزند تا شامگاه نجس خواهد بود،

28 و کسی که لاشۀ آنها را برگیرد باید جامۀ خود را بشوید، و تا شامگاه نجس باشد. آنها بر شما حرامند.

29 «از میان جنبندگان کوچکی که بر زمین می‌جنبند، اینها بر شما حرامند: راسو، موش، هر نوع سوسمار

30 از قبیل مارمولک، سوسمار زمینی، سوسمار معمولی، بُزمَجه و آفتاب‌پرست.

31 اینها از میان تمامی جنبندگان کوچک بر شما حرامند. هر که به مُردۀ آنها دست بزند تا شامگاه نجس خواهد بود.

32 هر چیزی که مُردۀ یکی از آنها بر آن افتد نجس خواهد بود، از هر شئ چوبین، یا پارچه، یا پوست، یا پلاس، یعنی هر شیئی که به هر منظور از آن استفاده می‌شود. باید آن را در آب گذاشت، و تا شامگاه نجس خواهد بود؛ پس از آن طاهر خواهد بود.

33 اگر یکی از آنها در ظرفی سفالین افتد، هر چه در آن ظرف باشد نجس خواهد بود، و باید آن ظرف را شکست.

34 اگر آب از چنین ظرفی بر خوراکی که آمادۀ خوردن است، ریخته شود، آن خوراک نجس خواهد بود؛ و هر آشامیدنی آمادۀ نوشیدن که در چنین ظرفی باشد، نجس خواهد بود.

35 اگر قسمتی از لاشۀ آنها بر هر چیزی بیفتد، نجس خواهد بود؛ خواه تنور باشد خواه اجاق، باید خُرد شود. آنها نجس‌اند و برای شما نجس خواهند ماند.

36 با این همه، چشمه و منبع آبی که آب در آن باشد طاهر است، اما هر که به لاشه‌ای که در آنهاست دست بزند نجس خواهد بود.

37 اگر قسمتی از لاشۀ آنها بر بذری که باید کاشته شود بیفتد، آن بذر طاهر است.

38 اما اگر بر آن بذر آب پاشیده شده باشد و قسمتی از لاشه بر آن بیفتد، برای شما نجس است.

39 «اگر حیوانی که می‌توان خورد بمیرد، هر که به لاشۀ آن دست بزند تا شامگاه نجس خواهد بود.

40 هر که از آن لاشه بخورد باید جامۀ خود را بشوید، و تا شامگاه نجس باشد. هر که لاشه را برگیرد باید جامۀ خود را بشوید، و تا شامگاه نجس باشد.

41 «همۀ جنبندگان کوچکی که بر زمین می‌جنبند، مکروهند؛ نباید خورده شوند.

42 هر چه بر شکم می‌خزد، و هر چه بر چهار دست و پا راه می‌رود یا پاهای بسیار دارد، یعنی هر جنبندۀ کوچکی‌که بر زمین می‌جنبد، آنها را مخورید، زیرا مکروهند.

43 خود را با هیچ‌یک از جنبندگان کوچکی که می‌جنبد مکروه مسازید؛ خویشتن را به آنها نجس مسازید و به واسطۀ آنها نجس مشوید.

44 زیرا من یهوه خدای شما هستم؛ پس خود را تقدیس کنید و مقدس باشید، زیرا که من قدوسم. خود را با هیچ جنبنده‌ای که بر زمین می‌خزد نجس مسازید.

45 زیرا من یهوه هستم که شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا خدای شما باشم؛ پس مقدس باشید، زیرا که من قدوسم.»

46 این است قانون حیوانات و پرندگان و هر جانداری که در آبها حرکت می‌کند، و هر جانداری که بر زمین می‌جنبد،

47 تا میان نجس و طاهر و جاندارانی که می‌توان خورد و جاندارانی که نباید خورد، تمایز قائل شوید.

Categories
لاویان

لاویان 12

تطهیر پس از زایمان

1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:

2 «قوم اسرائیل را بگو: اگر زنی آبستن شود و پسری بزاید، آن زن هفت روز نجس خواهد بود. او مانند دورۀ عادت ماهانه، نجس خواهد بود.

3 در روز هشتم، پوست قُلَفَۀ آن پسر باید ختنه شود.

4 سپس آن زن باید سی و سه روز صبر کند تا از خونریزی خود طاهر گردد.او نباید هیچ چیز مقدس را لمس کند یا به قُدس داخل شود، تا زمانی که روزهای تطهیر وی کامل گردد.

5 اما اگر دختری بزاید، آنگاه دو هفته نجس خواهد بود، همان‌گونه که در دورۀ عادت ماهانه نجس است. او باید شصت و شش روز صبر کند تا از خونریزی خود طاهر شود.

6 «پس چون روزهای تطهیر وی کامل گردد، خواه برای پسر و خواه برای دختر، باید بره‌ای یک ساله برای قربانی تمام‌سوز و یک جوجه کبوتر یا قمری برای قربانی گناه به در خیمۀ ملاقات نزد کاهن بیاورد.

7 کاهن آن را به حضور خداوند تقدیم کند و برای زن کفّاره به جا آوَرَد. آنگاه او از خونریزیِ خود طاهر خواهد شد. این است قانونِ زنی که فرزندی می‌زاید، خواه پسر و خواه دختر.

8 ولی اگر دست او به بهای بره نرسد، باید دو قمری یا دو جوجه کبوتر بیاورد، یکی برای قربانی تمام‌سوز و دیگری برای قربانی گناه. آنگاه کاهن برایش کفّاره به جا خواهد آورد، و او طاهر خواهد شد.»

Categories
لاویان

لاویان 13

قانون امراض پوستی

1 خداوند موسی و هارون را خطاب کرده، گفت:

2 «اگر کسی بر پوست بدن خود تاوَل یا آماس یا لَک داشته باشد، و آن بر پوست بدنش به جذامبدل شود، باید نزد هارونِ کاهن یا یکی از پسرانش، که کاهنند، آورده شود.

3 کاهن قسمتی از پوست بدن وی را که دچار بیماری است بیازماید، و اگر موی قسمت مبتلا به بیماری سفید شده باشد و بیماری عمیقتر از پوست بدنش به نظر آید، در آن صورت، بیماری جذام است. کاهن باید پس از آزمودن وی، او را نجس اعلام کند.

4 اما اگر آن لک که بر پوست بدن اوست سفید باشد ولی عمیقتر از پوست به نظر نیاید و موی آن قسمت سفید نشده باشد، کاهن باید شخص مبتلا را هفت روز قرنطینه کند.

5 در روز هفتم کاهن او را بیازماید، و اگر به نظرش بیماری متوقف شده و در پوست پخش نشده است، هفت روز دیگر نیز او را قرنطینه کند.

6 روز هفتم بار دیگر او را بیازماید، و اگر قسمت مبتلا به بیماری کم‌رنگ شده و بیماری در پوست پخش نشده باشد، در آن صورت کاهن او را طاهر اعلام کند؛ این آماس است. پس جامۀ خود را بشوید، و طاهر خواهد بود.

7 اما اگر پس از آنکه خود را به کاهن نشان داد تا او را طاهر اعلام کند، آماس در پوست او پخش گردد، باید بار دیگر در برابر کاهن حاضر شود.

8 کاهن ملاحظه کند و اگر آماس در پوست پخش شده بود، وی را نجس اعلام نماید؛ این جذام است.

9 «اگر کسی به بیماری جذام مبتلا باشد، باید او را نزد کاهن بیاورند،

10 و کاهن ملاحظه کند. اگر دید تاوَل سفیدرنگی در پوست است که مو را سفید کرده است، و گوشت تازه و زنده در تاوَل وجود دارد،

11 پوست بدن وی به جذام مزمن مبتلا است و کاهن باید او را نجس اعلام کند. لازم نیست او را قرنطینه کند، زیرا نجس است.

12 اگر جذام در پوست پخش شده باشد، به گونه‌ای که تا آنجا که کاهن می‌تواند ببیند تمامی پوستِ شخص مبتلا را از سر تا پا پوشانیده باشد،

13 در آن صورت کاهن ملاحظه کند؛ اگر همۀ بدن او که جذام آن را پوشانده به تمامی سفید شده باشد، کاهن او را از بیماری طاهر اعلام کند؛ او طاهر است.

14 اما اگر گوشت تازه بر بدن او نمایان شود، نجس خواهد بود.

15 کاهن باید گوشت تازه را آزموده، وی را نجس اعلام کند. گوشت تازه نجس است، زیرا جذام است.

16 اما اگر گوشت تازه بهبود یابد و بار دیگر سفید شود، او باید نزد کاهن برود.

17 کاهن او را بیازماید، و اگر بیماری سفید شده باشد، شخص مبتلا را طاهر اعلام کند؛ او طاهر است.

18 «اگر بر پوست بدن کسی دُمَلی باشد و بهبود یابد،

19 و در جای دُمَل، تاوَل سفیدرنگ یا لک سفید مایل به سرخی ظاهر شود، باید آن را به کاهن نشان داد.

20 کاهن ملاحظه کند؛ اگر عمیقتر از پوست به نظر آید و موی آن سفید شده باشد، در آن صورت، او را نجس اعلام کند. این جذام است که در دُمَل بروز کرده است.

21 اما اگر کاهن آن را بیازماید و موی سفید در آن یافت نشود و عمیقتر از پوست نباشد بلکه کم‌رنگ شده باشد، در آن صورت، هفت روز او را قرنطینه کند.

22 اگر در پوست پخش شد، کاهن او را نجس اعلام کند؛ این بیماری است.

23 اما اگر لک در یک جا بماند و پخش نشود، صرفاً جای زخمِ دُمل است، و کاهن باید او را طاهر اعلام کند.

24 «یا اگر قسمتی از پوست بدن سوخته باشد و در گوشت تازۀ سوختگی لک سفید مایل به سرخ یا لک سفیدی وجود داشته باشد،

25 کاهن آن را بیازماید. اگر مویی که در لک است سفید شده باشد و لک عمیقتر از پوست به نظر آید، در آن صورت بیماری جذام در سوختگی بروز کرده است. کاهن باید او را نجس اعلام کند؛ این، بیماری جذام است.

26 اما اگر کاهن آن را بیازماید و موی سفید در لَک یافت نشود و عمیقتر از پوست نیز نباشد بلکه کم‌رنگ شده باشد، کاهن هفت روز او را قرنطینه کند.

27 سپس در روز هفتم او را بیازماید. اگر لک در پوست پخش شده باشد، او را نجس اعلام کند؛ این، بیماری جذام است.

28 اما اگر لَک در جای خود بماند و در پوست پخش نشود، بلکه کم‌رنگ شده باشد، تاوَلی است که بر اثر سوختگی پدید آمده، و کاهن باید او را طاهر اعلام کند، زیرا صرفاً جای سوختگی است.

29 «اگر مرد یا زنی در سر یا در ریش خود بیماری داشته باشد،

30 کاهن بیماری را ملاحظه کند. اگر عمیقتر از پوست به نظر آید و در آن موی زرد و نازک باشد، کاهن باید او را نجس اعلام کند. این، گَری یعنی جذامِ سر یا ریش است.

31 اما اگر کاهن بیماری گَری را ملاحظه کند و به نظر آید که از پوست عمیقتر نیست، و موی سیاه نیز در آن نباشد، آنگاه شخص مبتلا به بیماری گَری را هفت روز قرنطینه کند.

32 سپس در روز هفتم بیماری را ملاحظه نماید. اگر پخش نشده باشد و موی زرد در آن نباشد، و عمیقتر از پوست نیز به نظر نیاید،

33 شخص باید موی خود را بتراشد؛ اما گَری را نتراشد. آنگاه کاهن او را هفت روز دیگر قرنطینه کند.

34 سپس در روز هفتم، گَری را ملاحظه نماید. اگر در پوست پخش نشده باشد و عمیقتر از پوست به نظر نیاید، کاهن او را طاهر اعلام کند. او باید جامۀ خود را بشوید، و طاهر خواهد بود.

35 اما اگر پس از آنکه طاهر اعلام شد، گَری در پوست او پخش شود،

36 آنگاه کاهن او را بیازماید. اگر گَری در پوست پخش شده بود، نیازی نیست کاهن در پی یافتن موی زرد باشد؛ او نجس است.

37 اما اگر به نظر کاهن، گَری تغییر نکرده باشد و موی سیاه در آن روییده باشد، گَری بهبود یافته و او طاهر است. کاهن باید او را طاهر اعلام کند.

38 «اگر مرد یا زنی در پوست بدن خود لَکهای سفید داشته باشد،

39 کاهن ملاحظه کند. اگر لَکهای پوست بدن او، سفید کم‌رنگ باشد، در آن صورت، لک و پیس بی‌زیان است که بر پوست ظاهر شده، و او طاهر است.

40 «اگر موهای سر مردی بریزد، او طاس شده ولی طاهر است.

41 همچنین اگر موهای مردی از اطراف پیشانی بریزد، او از پیشانی طاس شده ولی طاهر است.

42 اما اگر در قسمت طاسِ سر یا پیشانی، ناحیۀ سفیدِ مایل به سرخی باشد، جذام است که در سر یا پیشانی طاسِ او بروز کرده است.

43 پس کاهن باید او را بیازماید. اگر تاول قسمت طاس سر یا پیشانی او که به رنگ سفید مایل به سرخ است، همانند بیماری جذام در پوست بدن به نظر رسد،

44 او مردی است جذامی، و نجس. کاهن البته او را نجس اعلام کند؛ بیماری او بر سرش است.

45 «کسی که به بیماری جذام مبتلاست باید جامۀ پاره بر تن کرده، موهای سر خود را باز کند و پایین صورت خود را پوشانده، فریاد برکِشد: ”نجس! نجس!“

46 او تا زمانی که به این بیماری مبتلاست نجس خواهد ماند. او نجس است. باید تنها زندگی کند و مسکن او بیرون از اردوگاه باشد.

قانون کپَک‌زدگی

47 «اگر جامه‌ای کپَکبزند – خواه جامۀ پشمین و خواه کتانی،

48 خواه در تار و خواه در پود کتانی یا پشمین، خواه در چرم و خواه در هر چه از چرم تهیه شده باشد –

49 اگر کپَکِ جامه یا چرم یا تار و پود یا هر چیز چرمی، به سبزی یا سرخی بزند، کپَکِ زیان‌آور است و باید به کاهن نشان داده شود.

50 کاهن باید کپک را بیازماید و شئ کپک‌زده را هفت روز جدا نگاه دارد.

51 روز هفتم، بار دیگر کپک را بیازماید. اگر در جامه پخش شده باشد، خواه در تار و خواه در پود، و یا در چرم – به هر کاری که بیاید – در آن صورت، خوره است، و نجس.

52 او باید جامه را با تمامی تار و پودش، خواه پشمی و خواه کتانی، و یا هر شئ چرمی دیگر را که کپک زده است بسوزاند، زیرا خوره است. آن را باید به آتش سوزانید.

53 «اما اگر کاهن ملاحظه کند و ببیند که کپَک در جامه، خواه در تار و خواه در پود، و یا در شئ چرمی، پخش نشده است،

54 آنگاه فرمان دهد که آنچه را کپک‌زده است، بشویند. سپس هفت روز دیگر آن را جدا نگاه دارد.

55 کاهن آنچه را کپک زده است پس از شسته شدن بیازماید. اگر ظاهرِ کپک تغییر نکرده است، هرچند پخش نشده باشد، نجس است. آن را به آتش بسوزانید، خواه خوردگی از درون باشد و خواه از بیرون.

56 «اما اگر کاهن ملاحظه کرده، ببیند که کپَک پس از شسته شدن کم‌رنگ شده است، باید قسمت کپک‌زده را از جامه، خواه تار و خواه پود، و یا از چرم، پاره کند.

57 اگر بار دیگر بر جامه ظاهر شد، خواه در تار و خواه در پود، و یا در شئ چرمی، در حال پیشروی است. آنچه را کپک زده است به آتش بسوزانید.

58 اما جامه، خواه تار و خواه پود، و یا هر شئ چرمی که با شستشو کپک از آن زدوده می‌شود، باید بار دیگر شسته شود، و طاهر خواهد بود.»

59 این است قانونِ کپک‌زدگی در جامۀ پشمی یا کتانی، خواه در تار و خواه در پود، و نیز در هر شیء چرمی، برای تشخیص نجس یا طاهر بودنشان.

Categories
لاویان

لاویان 14

قانون تطهیر جذامی

1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:

2 «این است قانون شخص جذامی در روز تطهیرش: او باید نزد کاهن آورده شود.

3 کاهن از اردوگاه بیرون رود و او را بیازماید. اگر جذامی از بیماری خود شفا یافته باشد،

4 کاهن فرمان دهد تا برای کسی که باید تطهیر گردد دو پرندۀ زنده و طاهر، و نیز چوب سرو، نخ قرمز و زوفا بیاورند.

5 سپس به فرمان کاهن یک پرنده را در ظرفی سفالین بر آب زلال سر ببرند.

6 آنگاه کاهن پرندۀ زنده را با چوب سرو، نخ قرمز، و زوفا گرفته، در خون پرنده‌ای که سرش بر آب زلال بریده شده است، فرو بَرَد.

7 سپس خون را هفت مرتبه بر کسی که باید از جذام طاهر شود، بپاشد. آنگاه او را طاهر اعلام کند و پرندۀ زنده را در صحرا رها نماید.

8 شخصی که باید تطهیر شود جامۀ خود را بشوید، موی خود را به تمامی بتراشد و در آب غسل کند. آنگاه طاهر خواهد بود. پس از آن می‌تواند به اردوگاه داخل شود، اما باید هفت روز بیرون از خیمۀ خود به سر برد.

9 روز هفتم باید همۀ موی سر و ریش و ابروان خود، یعنی تمام موی خود را بتراشد. سپس باید جامۀ خود را بشوید و بدن خود را به آب غسل دهد. آنگاه طاهر خواهد بود.

10 «روز هشتم باید دو برۀ نرینۀ بی‌عیب و یک برۀ مادینۀ یک ساله و بی‌عیب، با سه‌دهم ایفَهآرد مرغوبِ آمیخته به روغن برای هدیۀ آردی، و یک لوگروغن بیاورد.

11 سپس کاهن، کسی را که باید تطهیر شود، با این چیزها نزد درِ خیمۀ ملاقات به حضور خداوند حاضر کند.

12 کاهن یکی از بره‌های نرینه را گرفته، همراه با لوگ روغن به عنوان قربانی جبران تقدیم کند. او آنها را به عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان دهد.

13 سپس بره را در مکانی که قربانی گناه و قربانی تمام‌سوز ذبح می‌شود، یعنی در مکانِ قُدس، ذبح کند. زیرا قربانی جبران نیز مانند قربانی گناه از آنِ کاهن است و بسیار مقدس.

14 کاهن مقداری از خون قربانی جبران را بگیرد و بر نرمۀ گوش راست کسی که باید تطهیر شود و بر شست دست راست و شست پای راست او بمالد.

15 همچنین مقداری از لوگ روغن گرفته، آن را در کف دست چپ خود بریزد.

16 سپس انگشت دست راست خود را در روغنی که در کف دست چپ اوست فرو برده، مقداری از روغن را با انگشت خود هفت بار به حضور خداوند بپاشد.

17 آنگاه مقداری از روغن باقی مانده در دست خود را بر نرمۀ گوش راست کسی که باید تطهیر شود و بر شست دست راست و شست پای راست او، روی خون قربانی جبران، بمالد.

18 باقی روغن را نیز که در دست اوست بر سر شخصی که باید تطهیر شود، بمالد. بدین‌گونه در حضور خداوند برایش کفّاره به جا خواهد آورد.

19 سپس کاهن قربانی گناه را تقدیم کند و برای کسی که باید از نجاست خود تطهیر شود، کفّاره به جا آورد. پس از آن، قربانی تمام‌سوز را ذبح کرده،

20 آن را به همراه هدیۀ آردی بر مذبح تقدیم کند. بدین‌گونه کاهن برای او کفّاره به جا خواهد آورد و او طاهر خواهد بود.

21 «اما اگر او فقیر باشد و دستش به اینها نرسد، باید بره‌ای نرینه برای قربانی جبران به جهت تکان دادن بگیرد تا برایش کفّاره به جا آورده شود. نیز باید یک‌دهم ایفَه آرد مرغوب آمیخته به روغن برای هدیۀ آردی، و یک لوگ روغن بگیرد.

22 همچنین دو قمری یا دو جوجه کبوتر بگیرد، هر کدام که دستش می‌رسد، یکی برای قربانی گناه و دیگری برای قربانی تمام‌سوز.

23 روز هشتم آنها را نزد کاهن به درِ خیمۀ ملاقات آوَرَد تا در حضور خداوند برای تطهیر او تقدیم شود.

24 کاهن برۀ قربانی جبران و لوگ روغن را گرفته، آنها را به عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان دهد.

25 سپس برۀ قربانی جبران را ذبح کند، و مقداری از خون قربانی جبران را گرفته، بر نرمۀ گوش راست کسی که باید تطهیر شود، و بر شست دست راست و شست پای راست او بمالد.

26 آنگاه کاهن مقداری از روغن را در کف دست چپ خود بریزد

27 و با انگشت دست راست خود قدری از روغن را که در دست چپ اوست هفت بار به حضور خداوند بپاشد.

28 سپس مقداری از روغن را که در دست اوست بر نرمۀ گوش راست کسی که باید تطهیر شود و بر شست دست راست و شست پای راست او، بر جای خون قربانی جبران بمالد.

29 باقی روغن را نیز که در دست خود دارد بر سر شخصی که باید تطهیر شود بمالد، تا در حضور خداوند برایش کفّاره به جا آوَرَد.

30 سپس باید از دو قمری یا دو جوجه کبوتر، هر کدام که دست شخص می‌رسد،

31 یکیرا برای قربانی گناه و دیگری را برای قربانی تمام‌سوز، به همراه هدیۀ آردی تقدیم کند. بدین‌گونه کاهن در حضور خداوند برای کسی که باید تطهیر شود کفّاره به جا خواهد آورد.

32 این است قانون کسی که جذام دارد ولی دستش به قربانیهای لازم برای تطهیر خود نمی‌رسد.»

پاک شدن از خوره

33 خداوند موسی و هارون را خطاب کرده، گفت:

34 «چون به سرزمین کنعان که من آن را به شما به ملکیت می‌بخشم، داخل شوید و من بر خانه‌ای در سرزمین میراث شما آفت خورهبفرستم،

35 صاحب خانه باید بیاید و به کاهن بگوید: ”به نظر می‌رسد چیزی مانند کپَک در خانه‌ام وجود دارد.“

36 آنگاه کاهن فرمان دهد تا پیش از آنکه او برای آزمودن آفت برود، خانه را خالی کنند تا چیزی از آنچه در خانه است نجس نشود. پس از آن، کاهن داخل شود تا خانه را ملاحظه کند.

37 او کپک را بیازماید: اگر کپک بر دیوارهای خانه به صورت فرورفتگی‌هایی بود که به سبزی یا سرخی می‌زد، و عمیقتر از سطح دیوار به نظر می‌رسید،

38 کاهن باید از خانه بیرون آمده، نزد دَرِ خانه برود، و خانه را تا هفت روز ببندد.

39 سپس روز هفتم بازگردد و خانه را ملاحظه کند. اگر کپک در دیوارهای خانه پخش شده بود،

40 فرمان دهد تا سنگهای کپک‌زده را برکَنده، آنها را در مکانی نجس بیرون از شهر بیفکنند.

41 سپس درون خانه را دورتادور بتراشند، و خاک تراشیده شده را در مکانی نجس بیرون از شهر بریزند.

42 آنگاه سنگهای دیگر گرفته، در جای آن سنگها بگذارند، و خاک دیگر گرفته، خانه را به آن اندود کنند.

43 «اگر پس از کندنِ سنگها و تراشیدنِ خانه و خاک‌اندود کردنِ آن، کپک بار دیگر در خانه بروز کند و پخش شود،

44 کاهن باید داخل شود و ملاحظه کند. اگر کپک در خانه پخش شده باشد، خانه مبتلا به خوره است، و نجس به شمار می‌آید.

45 در آن صورت، باید خانه، یعنی سنگها و چوب و تمامی خاکِ آن را خراب کرده، بیرون از شهر به مکانی نجس ببرند.

46 در تمام مدتی که خانه بسته است، هر که بدان داخل شود تا شامگاه نجس خواهد بود.

47 و هر که در آن خانه بخوابد یا چیزی در آن بخورد، باید جامۀ خود را بشوید.

48 «اما اگر کاهن آمده، ملاحظه کند که پس از خاک‌اندود شدنِ خانه، کپک در خانه پخش نشده است، در آن صورت خانه را طاهر اعلام کند، زیرا کپک برطرف شده است.

49 کاهن برای تطهیر خانه، دو پرنده با چوب سرو و نخ قرمز و زوفا بگیرد،

50 و یکی از پرنده‌ها را در ظرفی سفالین بر آب زلال سر ببرد.

51 سپس چوب سرو، زوفا، نخ قرمز و پرندۀ زنده را گرفته، آنها را در خون پرندۀ کشته شده و در آب زلال فرو بَرَد، و هفت بار بر خانه بپاشد.

52 بدین‌گونه خانه را با خون پرنده، آب زلال، پرندۀ زنده، و چوب سرو، زوفا و نخ قرمز تطهیر نماید.

53 آنگاه پرندۀ زنده را بیرون شهر در صحرا رها کند. بدین‌گونه برای خانه کفّاره به جا خواهد آورد، و خانه طاهر خواهد شد.»

54 این است قانون هر مرض پوستی و گَری،

55 و کپک در جامه یا در خانه،

56 و تاوَل یا آماس یا لَک،

57 برای تشخیص نجس یا طاهر بودنشان. این است قانون امراض پوستی و کپک.

Categories
لاویان

لاویان 15

ترشحات نجس

1 خداوند به موسی و هارون گفت:

2 «بنی‌اسرائیل را خطاب کرده، بدیشان بگویید: اگر بدن مردی ترشح غیرطبیعی داشته باشد، ترشح او نجس است.

3 این است قانونِ نجاستِ او به سبب چنین ترشحی، خواه از بدنش به بیرون ترشح کند و خواه در بدنش مسدود باشد. این نجاستِ اوست.

4 هر بستری که دارندۀ ترشح بر آن بخوابد نجس می‌شود، و هر چه بر آن بنشیند نیز نجس می‌شود.

5 هر که به بستر او دست بزند باید جامۀ خود را بشوید و در آب غسل کند و تا شامگاه نجس باشد.

6 هر که بر چیزی بنشیند که دارندۀ ترشح بر آن نشسته است، باید جامۀ خود را بشوید و در آب غسل کند و تا شامگاه نجس باشد.

7 هر که به بدن دارندۀ ترشح دست بزند، باید جامۀ خود را بشوید و در آب غسل کند و تا شامگاه نجس باشد.

8 اگر دارندۀ ترشح بر شخص طاهر آب دهان اندازد، او باید جامۀ خود را بشوید و در آب غسل کند و تا شامگاه نجس باشد.

9 هر زینی که دارندۀ ترشح بر آن سوار شود، نجس می‌گردد.

10 هر که به هرآنچه زیر او بوده است دست بزند، تا شامگاه نجس خواهد بود، و هر که آنها را حمل کند باید جامۀ خود را بشوید و در آب غسل کند و تا شامگاه نجس باشد.

11 اگر دارندۀ ترشح به کسی دست بزند بی‌آنکه دستهای خود را شسته باشد، او باید جامۀ خود را بشوید و در آب غسل کند و تا شامگاه نجس باشد.

12 هر ظرف سفالین که دارندۀ ترشح به آن دست بزند باید شکسته شود، و هر ظرف چوبین باید به آب شسته شود.

13 «وقتی دارندۀ ترشح از ترشح خود طاهر شود، باید هفت روز برای تطهیر خود بشمارد. سپس جامۀ خود را بشوید و در آب زُلال غسل کند، و آنگاه طاهر خواهد بود.

14 روز هشتم باید دو قمری یا دو جوجه کبوتر بگیرد و به دَرِ خیمۀ ملاقات به حضور خداوند آمده، آنها را به کاهن بدهد.

15 کاهن باید آنها را تقدیم کند، یکی را به عنوان قربانی گناه و دیگری را به عنوان قربانی تمام‌سوز. آنگاه کاهن به جهت ترشح او در حضور خداوند برایش کفّاره به جا خواهد آورد.

16 «اگر از مردی مَنی خارج شود، باید تمامی بدن خود را در آب غسل دهد و تا شامگاه نجس باشد.

17 هر جامه یا چرمی که مَنی بر آن ریخته باشد باید به آب شسته شود، و تا شامگاه نجس باشد.

18 اگر مردی با زنی همبستر شود و از او مَنی خارج گردد، هر دو باید در آب غسل کنند و تا شامگاه نجس باشند.

19 «اگر بدن زنی ترشح، یعنی خونریزی قاعدگی داشته باشد، تا هفت روز در ناپاکیِ خود خواهد ماند، و هر که به او دست بزند تا شامگاه نجس خواهد بود.

20 هرآنچه در ناپاکی خود بر آن بخوابد، نجس خواهد بود؛ و هرآنچه بر آن بنشیند، نجس خواهد بود.

21 هر که به بستر او دست بزند، باید جامۀ خود را بشوید و در آب غسل کند و تا شامگاه نجس باشد.

22 هر که به هرآنچه او بر آن نشسته است دست بزند، باید جامۀ خود را بشوید و در آب غسل کند و تا شامگاه نجس باشد.

23 پس خواه بستر باشد و خواه هرآنچه او بر آن می‌نشیند، چون کسی به آن دست بزند، تا شامگاه نجس خواهد بود.

24 اگر مردی با او همبستر شود و ناپاکیِ زن بر وی آید، آن مرد تا هفت روز نجس خواهد بود و هر بستری که بر آن بخوابد نیز نجس خواهد شد.

25 «اگر زنی روزهای بسیار، غیر از زمان ناپاکی قاعدگی‌اش، خونریزی داشته باشد، و یا خونریزی او پس از ناپاکی قاعدگی‌اش نیز ادامه یابد، در تمام روزهای خونریزیِ نجس خود همچون روزهای ناپاکیِ قاعدگی‌اش نجس خواهد بود.

26 هر بستری که در تمام روزهای خونریزی خود بر آن بخوابد، همچون بسترِ ناپاکیِ قاعدگی‌اش نجس خواهد بود. و هرآنچه بر آن بنشیند، همچون زمان ناپاکیِ قاعدگی‌اش نجس خواهد بود.

27 هر که به آنها دست بزند نجس خواهد بود، و باید جامۀ خود را بشوید، در آب غسل کند و تا شامگاه نجس باشد.

28 وقتی او از خونریزی خود طاهر شود، باید هفت روز بشمارد، و پس از آن طاهر خواهد بود.

29 روز هشتم باید دو قمری یا دو جوجه کبوتر بگیرد و آنها را نزد کاهن، به در خیمۀ ملاقات بیاورد.

30 کاهن یکی را به عنوان قربانی گناه و دیگری را به عنوان قربانی تمام‌سوز تقدیم کند. پس کاهن به جهت نجاست خونریزی او، در حضور خداوند برایش کفّاره به جا خواهد آورد.

31 «بدین‌گونه باید قوم اسرائیل را از نجاستشان جدا سازید، مبادا با نجس کردنِ مسکنِ من که در میان ایشان است، در نجاستِ خود بمیرند.»

32 این است قانون مردی که ترشح غیرطبیعی دارد یا مَنی از او خارج شده است، و به سبب آن نجس گردیده است.

33 نیز این است قانون زنی که به واسطۀ ناپاکیِ قاعدگی‌اش ناخوش است، و قانون هر آنکه ترشح دارد، خواه مرد و خواه زن. همچنین این است قانون مردی که با زنی نجس همبستر می‌شود.

Categories
لاویان

لاویان 16

روز کفّاره

1 خداوند پس از مرگ دو پسر هارون که هنگام نزدیک شدن به خداوند مردند، موسی را خطاب کرده،

2 به او گفت: «به برادرت هارون بگو به قُدسِ درون حجاب، پیش جایگاه کفّارهکه بر صندوق است، همه وقت داخل نشود، مبادا بمیرد؛ زیرا من در ابر، بر فراز جایگاه کفّاره ظاهر می‌شوم.

3 بلکه باید بدین‌گونه به قُدس داخل شود: با گوساله‌ای نرینه برای قربانی گناه و قوچی برای قربانی تمام‌سوز.

4 او باید پیراهن مقدس کتان را بپوشد، زیرجامۀ کتان را بر تن کند، شالِ کتان را بر کمر بندد، و دستار کتان را بر سر نهد. اینها جامه‌های مقدسند؛ پس بدن خود را به آب غسل دهد و آنها را بپوشد.

5 او باید از جماعت بنی‌اسرائیل دو بزِ نر برای قربانی گناه و یک قوچ برای قربانی تمام‌سوز بگیرد.

6 «هارون گوسالۀ قربانی گناه را که برای خودِ اوست تقدیم کند، و برای خود و اهل خانه‌اش کفّاره به جا آوَرَد.

7 آنگاه دو بز را برگیرد و آنها را نزد درِ خیمۀ ملاقات به حضور خداوند حاضر سازد.

8 هارون بر آن دو بز قرعه بیفکند، یک قرعه برای خداوند و دیگری برای عَزازیل.

9 سپس بزی را که قرعۀ خداوند بر آن افتاد بیاورد و آن را به عنوان قربانی گناه تقدیم کند.

10 اما بزی را که قرعۀ عَزازیل بر آن افتاد، زنده به حضور خداوند حاضر کنند تا بر آن کفّاره به جا آورده شود و به بیابان نزد عَزازیل فرستاده شود.

11 «هارون گوسالۀ قربانی گناه را که برای خود اوست بیاورد، و برای خود و اهل خانه‌اش کفّاره به جا آورَد. او باید گوسالۀ قربانیِ گناه را که برای خود اوست، ذبح کند.

12 سپس بخورسوزی پر از اَخگرهای آتش از مذبحِ حضور خداوند و دو مشت بخورِ خوشبوی کوبیده شده برگرفته، به درون حجاب بیاورد.

13 بخور را بر آتشی که در حضور خداوند است بریزد، تا ابرِ بخور، جایگاه کفّاره را که بر صندوق شهادت است بپوشاند، مبادا بمیرد.

14 سپس مقداری از خون گوساله را برگیرد و با انگشت خود بر قسمت جلویی جایگاه کفّاره، بر ضلع شرقی، بپاشد؛ آنگاه مقداری از خون را با انگشت خود هفت بار پیش روی جایگاه کفّاره بپاشد.

15 «سپس بزِ قربانی گناه را که برای قوم است ذبح کند و خون آن را به درون حجاب آورده، با آن خون همان کند که با خون گوساله کرد؛ یعنی آن را بر جایگاه کفّاره و پیش روی آن بپاشد.

16 بدین‌گونه برای قُدس کفّاره به جا خواهد آورد، به جهت ناپاکیهای قوم اسرائیل و نافرمانیهایشان، یعنی برای تمامی گناهان آنها. آری، او برای خیمۀ ملاقات که با ایشان در میان ناپاکیهایشان ساکن است، چنین به عمل خواهد آورد.

17 از زمانی که هارون داخل می‌شود تا در قُدس برای خود و اهل خانه‌اش و برای تمامی جماعت اسرائیل کفّاره به جا آورد، تا زمانی که بیرون می‌آید، هیچ‌کس نباید در خیمۀ ملاقات باشد.

18 آنگاه نزد مذبحی که در حضور خداوند است بیرون آید و برای آن کفّاره به جا آورد. او باید مقداری از خون گوساله و مقداری از خون بز را برگیرد و بر شاخهای دور مذبح بمالد.

19 آنگاه مقداری از خون را با انگشت خود هفت بار بر مذبح بپاشد و آن را از ناپاکیهای بنی‌اسرائیل تطهیر کرده، تقدیس نماید.

20 «پس از آنکه هارون از به جا آوردن کفّاره برای قُدس، خیمۀ ملاقات و مذبح فارغ شد، بز زنده را بیاوَرَد.

21 هارون دو دست خود را بر سر بز زنده بنهد، و بر آن به تمامی تقصیرات بنی‌اسرائیل و همۀ نافرمانیهایشان، یعنی به تمامی گناهان آنها اعتراف کند. او این همه را بر سر بز بگذارد، و بز را به دست شخصی آماده، به بیابان روانه سازد.

22 بز همۀ تقصیرات ایشان را بر خود به جایی دورافتاده خواهد برد. پس بز را در بیابان رها کند.

23 «سپس هارون به خیمۀ ملاقات داخل شود و جامه‌های کتان را که هنگام دخول به قُدس پوشیده بود از تن به در آورده، آنها را در آنجا وانهَد.

24 آنگاه در مکانی مقدس بدن خود را به آب غسل داده، جامه‌های خویش را بر تن کند و بیرون آمده، قربانی تمام‌سوزِ خود و قربانی تمام‌سوزِ قوم را تقدیم نماید، و بدین‌گونه برای خود و قوم کفّاره به جا آوَرَد.

25 سپس چربی قربانی گناه را بر مذبح بسوزاند.

26 آن که بزِ عَزازیل را رها می‌کند باید جامۀ خود را بشوید و بدن خود را به آب غسل دهد، و آنگاه می‌تواند به اردوگاه داخل شود.

27 گوساله و بز قربانی گناه که خونشان برای به جا آوردن کفّاره به قُدس آورده شده بود، باید از اردوگاه بیرون برده شود. پوست و گوشت و فضولات آنها را به آتش بسوزانند.

28 آن که آنها را می‌سوزاند، باید جامۀ خود را بشوید و بدن خود را به آب غسل دهد، و آنگاه می‌تواند به اردوگاه داخل شود.

29 «این برای شما فریضه‌ای ابدی باشد که در دهمین روز از ماه هفتم جانهای خویش را رنجور سازیدو هیچ کار مکنید، خواه بومی و خواه غریبی که در میان شما مسکن گزیده است.

30 زیرا در این روز برای تطهیر شما کفّاره به جا آورده خواهد شد. آنگاه از همۀ گناهانتان در حضور خداوند طاهر خواهید شد.

31 این است شَبّاتِ فراغت برای شما، پس جانهای خویش را رنجور سازید؛ این است فریضه‌ای ابدی.

32 کاهنی که به جانشینیِ پدرش مسح و تخصیص می‌شود، باید کفّاره را به جا آورد. او باید جامه‌های کتان، یعنی جامه‌های مقدس را بر تن کند

33 و برای قُدس، خیمۀ ملاقات و مذبح کفّاره به جا آورد، همچنین برای کاهنان و تمام افراد جماعت.

34 این برای شما فریضه‌ای ابدی باشد که سالی یک بار برای قوم اسرائیل به جهت تمامی گناهانشان کفّاره به جا آورید.» پس موسی چنانکه خداوند به او فرمان داده بود به عمل آورد.

Categories
لاویان

لاویان 17

منع خوردن خون

1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:

2 «به هارون و پسرانش و به تمام بنی‌اسرائیل بگو: این است آنچه خداوند فرمان داده است:

3 اگر کسی از خاندان اسرائیل گاو یا بره یا بزی در اردوگاه یا بیرون از آن ذبح کند،

4 و آن را نزد درِ خیمۀ ملاقات نیاورد تا جلوی مسکنِ خداوند به عنوان هدیه به خداوند تقدیم نماید، برای او خونریزی محسوب خواهد شد؛ او خون ریخته است، و باید از میان قوم خود منقطع شود.

5 مقصود این است که بنی‌اسرائیل قربانیهای خود را که در صحرا ذبح می‌کنند، نزد خداوند بیاورند. ایشان باید آنها را به درِ خیمۀ ملاقات نزد کاهن بیاورند و به عنوان قربانی رفاقت برای خداوند ذبح کنند.

6 کاهن باید خون را بر مذبحِ خداوند نزد درِ خیمۀ ملاقات بپاشد، و چربی را به عنوان رایحه‌ای خوشایند برای خداوند بسوزاند.

7 آنها دیگر نباید قربانیهای خود را برای دیوهاییکه از پی‌شان زنا می‌کنند، ذبح نمایند. این برای آنان فریضه‌ای است ابدی در همۀ نسلهایشان.

8 «پس به آنها بگو: هر که از خاندان اسرائیل یا غریبان ساکن در میان آنها قربانی تمام‌سوز یا قربانیهای دیگر تقدیم کند،

9 اما آن را به درِ خیمۀ ملاقات نیاورد تا به خداوند تقدیم نماید، آن شخص باید از میان قوم خود منقطع شود.

10 «هر که از خاندان اسرائیل یا غریبان ساکن در میان آنها هر قِسم خون بخورد، من روی خود را بر ضد آن شخص که خون خورده است خواهم گردانید و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت.

11 زیرا حیاتِ هر جاندار در خون است، و من آن را بر مذبح به شما داده‌ام تا برای جانهای شما کفّاره کند؛ زیرا خون است که به واسطۀ حیاتش کفّاره می‌کند.

12 از این رو بنی‌اسرائیل را گفته‌ام: هیچ‌کس از شما خون نخورد، و نه غریبی که در میان شما مسکن گزیده است.

13 «همچنین هر که از بنی‌اسرائیل یا غریبانِ ساکن در میانشان حیوان یا پرنده‌ای را که می‌توان خورد شکار کند، باید خونش را بریزد و آن را با خاک بپوشاند.

14 زیرا حیات هر جاندار، خون اوست. پس به بنی‌اسرائیل گفتم: نباید خون هیچ جانداری را بخورید، زیرا حیات هر جاندار، خون اوست. هر که آن را بخورد، باید منقطع شود.

15 هر کس، خواه بومی و خواه غریب، آنچه را که مرده یا دریده شده است بخورد، باید جامۀ خود را بشوید و در آب غسل کند و تا شامگاه نجس باشد. پس از آن، طاهر خواهد بود.

16 اما اگر جامۀ خود را نشوید و بدن خود را غسل ندهد، متحمل جزای تقصیر خود خواهد شد.»