Categories
مزمور

مزمور 3

خداوندا، برخیز

مزمور داوود، آنگاه که از پسر خود اَبشالوم می‌گریخت.

1 خداوندا، چه بسیارند دشمنانم!

بسیاری بر ضد من برمی‌خیزند.

2 بسیاری دربارۀ جان من می‌گویند:

«برای او در خدا نجاتی نیست.» سِلاه

3 اما تو ای خداوند، سپر هستی به دورَم،

جلال من و سر فرازندۀ من.

4 خداوند را به فریاد بلند می‌خواندم

و او از کوه مقدسش اجابتم فرمود. سِلاه

5 من آرمیده، به خواب رفتم،

و باز بیدار شدم، زیرا خداوند نگاهم می‌دارد.

6 از هزاران هزار نخواهم ترسید

که از هر سو بر من صف آراسته‌اند.

7 خداوندا، برخیز!

ای خدای من، نجاتم ده!

زیرا تو بر رخسار همۀ دشمنانم می‌زنی

و دندانهای شریران را خُرد می‌کنی.

8 نجات از آن خداوند است؛

برکت تو بر قومت باد! سِلاه

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/3-ce871715d62a873f28c7efb9584b6176.mp3?version_id=118—

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *