Categories
مزمور

مزمور 6

خداوندا، جانم را برهان

برای سالار سرایندگان: با همراهی سازهای زهی؛ در مایۀ ’شِمینیت.

مزمور داوود.

1 خداوندا، در خشم خود توبیخم مکن،

و در غضب خویش تأدیبم منما.

2 خداوندا، مرا فیض عطا فرما، زیرا که پژمرده‌ام؛

خداوندا، شفایم بخش، زیرا استخوانهایم مضطرب است،

3 و جانم سخت پریشان است.

و اما تو، ای خداوند، تا چند؟

4 خداوندا، بازگرد و جانم را برهان؛

به‌خاطر محبت خویش نجاتم بخش.

5 زیرا مردگان، تو را یاد نتوانند کرد.

کیست که در هاویهتو را بستاید؟

6 از نالیدن خسته‌ام،

هر شببسترم را غرق اشک می‌کنم،

و تختخوابم را به گریه تَر می‌سازم.

7 دیدگانم از اندوه، کم‌سو شده

و به سبب همۀ دشمنانم، تار گشته است.

8 ای همۀ بدکاران از من دور شوید،

زیرا خداوند صدای گریۀ مرا شنیده است.

9 آری، خداوند التماس مرا شنیده است؛

خداوند دعای مرا قبول می‌فرماید.

10 دشمنانم جملگی سرافکنده و سخت پریشان خواهند شد،

آنان روی برگردانیده، به ناگاه خجل خواهند گشت.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/6-9eb8445528a5f308a4917aa42d658960.mp3?version_id=118—

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *