خداوندا، جانم را برهان
برای سالار سرایندگان: با همراهی سازهای زهی؛ در مایۀ ’شِمینیت.
مزمور داوود.
1 خداوندا، در خشم خود توبیخم مکن،
و در غضب خویش تأدیبم منما.
2 خداوندا، مرا فیض عطا فرما، زیرا که پژمردهام؛
خداوندا، شفایم بخش، زیرا استخوانهایم مضطرب است،
3 و جانم سخت پریشان است.
و اما تو، ای خداوند، تا چند؟
4 خداوندا، بازگرد و جانم را برهان؛
بهخاطر محبت خویش نجاتم بخش.
5 زیرا مردگان، تو را یاد نتوانند کرد.
کیست که در هاویهتو را بستاید؟
6 از نالیدن خستهام،
هر شببسترم را غرق اشک میکنم،
و تختخوابم را به گریه تَر میسازم.
7 دیدگانم از اندوه، کمسو شده
و به سبب همۀ دشمنانم، تار گشته است.
8 ای همۀ بدکاران از من دور شوید،
زیرا خداوند صدای گریۀ مرا شنیده است.
9 آری، خداوند التماس مرا شنیده است؛
خداوند دعای مرا قبول میفرماید.
10 دشمنانم جملگی سرافکنده و سخت پریشان خواهند شد،
آنان روی برگردانیده، به ناگاه خجل خواهند گشت.
—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/6-9eb8445528a5f308a4917aa42d658960.mp3?version_id=118—