ابله میگوید خدایی نیست
برای سالار سرایندگان. مزمور داوود.
1 ابلهدر دل خود میگوید:
«خدایی نیست!»
اینان فاسدند و کارهایشان کراهتآور است!
نیکوکاری نیست!
2 خداوند از آسمان
بر بنی آدم مینگرد،
تا ببیند آیا کسی هست که عاقلانه رفتار کند
و خدا را بجوید.
3 همه گمراه گشتهاند،
و با هم فاسد شدهاند!
نیکوکاری نیست،
حتی یکی!
4 آیا بدکاران را شناختی نیست؟
آنان که قوم مرا فرو میبلعند چنانکه گویی نان میخورند،
و خداوند را نمیخوانند؟
5 آنجا ایشان سخت ترسانند،
زیرا خدا با مردمان پارسا است.
6 شما تدبیرهای ستمدیدگان را باطل میسازید،
اما خداوند پناه ایشان است.
7 کاش که نجات برای اسرائیل از صَهیون فرا میرسید!
چون خداوند سعادت گذشته را به قوم خویش بازگردانَد،
یعقوب به وجد آید و اسرائیل شادی کند!
—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/42/32k/PSA/14-e8fc9d610fa0919397c2864008a0f2e0.mp3?version_id=118—